بازگشت

 

نتایج تروریسم در مصر

انفجار در شرم الشیخ

فرانسواز ژرمن روبن

  

در روزهای گذشته، با انفجارهای شرم الشيخ، مصر يك بار ديگر بهايی سنگين  را بابت تروريسم پرداخت. اين انفجارها در كشوری رخ داد كه يكی از گاهواره‌های اسلام گرايی راديكال است. جنبش اخوان المسلمين در سال 1992 در همين كشور، در قلب خاور نزديك زاده شد. جنبشی كه خواهان بازگشت به ريشه‌ ها و سنت‌ ها و اسلامی سازی مجدد جامعه بود. پيدايش اخوان المسلمين واكنشی از يكسو در برابر تسط استعمار بريتانيا بر آن كشور و از سوی ديگر در برابر پيشرفت سريع جريان‌های ناسيوناليست و ماركسيست در ابتدای سده بيستم بود. مناسبات ميان اين جنبش‌ها ـ ناسيوناليست، سوسياليست و اسلاميست ـ از همان ابتدا آشفته و بحرانی بود؛ هرچند اتفاق می ‌افتاد كه با يكديگر برضد دشمن مشترك همكاری كنند. اين دشمن زمانی بريتانيای كبير بعنوان قدرتی استعماری بود و بعدها اسراييل.  در دوران اخير، اخوان المسلمين كه مدت طولانی غيرقانونی بود، قانونی شد و با نزديكی به چپ راديكال اتئلاف‌ های انتخاباتی برضد حكومت فاسد و مستبد حسنی مبارك برقرار كرد.

مبارك مانند پيشينيان خود مناسباتی گنگ و مبهم با جنبش‌های اسلامگرا دارد: از يكسو آنان را بدون رعايت ابتدايی ترين حقوق انسانی سركوب می كند و از سوی ديگر سياست زدو بند با اسلامگرايی را به پيش می برد كه بدترين نمونه آن تلاش حكومت برای آن بود كه با اسلاميسم در زمين آن مبارزه كند، سياستی كه نتيجه آن نابودی تدريجی تمام نهادهای لاييك جامعه مصر بود.

موعظه‌های آتشينی كه مدام از تلويزيون پخش می ‌شد و تحميل قوانين مذهبی، به اسلامی شدن خزنده تمام جامعه منجر شد؛ آن هم در شرايطی كه متقابلا سركوب جنبش اسلامی به مخفی شدن آنان انجاميد و برخی گرايش‌های افراطی در ميان آنان ظهور كرد كه مانند "جماعت اسلامی" ابايی از دست زدن به بدترين اقدامات تروريستی نداشتند.

اينان اقدامات خود را معمولا با حضور خارجيان توجيه می كردند كه سرزمين اسلام را "آلوده" كرده‌اند. اين خارجيان استعمارگران باشند يا تجار يا توريست و جهانگرد برای آنان تفاوتی ندارد. اما همانطور كه ماكسيم رودنسون (اسلام شناس ماركسيست فرانسوی) سال ها قبل اعلام كرده بود "نخستين قربانيان اسلام گرايی خود مسلمانان هستند". تا به امروز و همانطور كه در انفجارهای شرم الشيخ اتفاق افتاد بيش از همه خود مسلمانان در اين اقدامات تروريستی كشته شده اند. اما تعداد بسيار بيشتری از همين مسلمانان بودند و خواهند بود كه پيامدهای اقتصادی و اجتماعی تروريسم بر دوش آنان بار می شود زيرا كه بخش توريسم نخستين منبع ارزی مصر  است. چنانكه سال ها طول كشيد كه مصر بتواند از پيامدهای كاهش رفت و آمد جهانگردان در نتيجه بمبگذاری 1997 در لوكسور سرپا شود. در آن ماجرا 62 تن كه 58 تن آنان توريست خارجی بودند جان خود را از دست دادند. اما خونين ترين حمله تروريستی در سال 1981 در اسيوت و اتفاقا در مقر نيروهای امنيتی انجام شد. اين حمله های تروريستی در آن زمان نتيجه يك احساس ستم و تحقير دوگانه بود: محروميت مردم يك منطقه، مصر ميانه، كه دولت مركزی كلا آن را به حال خود رها كرده بود و شورش دربرابر يك حكومت ديكتاتوری و فاسد كه سياستی خارجی خلاف خواست مردم را در پيش گرفته بود: از سرگيری مناسبات با اسراييل. نبايد فراموش كرد كه مصر نخستين كشور عرب بود كه قرارداد صلح با اسراييل را امضا كرد، اما صلحی منجمد، كه تا زمانی كه مسئله فلسطين راه حلی عادلانه و بادوام نمی يافت نمی توانست آب شود. اكنون نيز مصر وارد يك معامله تازه با اسراييل شده و می خواهد هفته آينده معاهده ای را با اسراييل امضا كند كه براساس آن ارتش مصر ضامن امنيت مرزی نوار غزه پس از عقب نشينی اسراييل در 15 اوت خواهد بود. سياستی كه يكبار ديگر مردم مصر آن را سازشی جديد و مشاركت مصر در طرح آمريكايی "خاورميانه بزرگ" تلقی می كنند. انتخابات آينده رييس جمهوری در ماه سپتامبر مرحله‌ای مهم در پيشبرد اين طرح است و حكومت حسنی مبارك قرار است در پی اين انتخابات به برچسب "دمكراسی ساخت آمريكا" مزين شود. تلاش جرج بوش برای پيشبرد اين طرح در تمام منطقه اوضاعی سراسر تهديد را بدنبال دارد كه تروريست‌های از همه نوع دنبال ميوه چينی از آن هستند.

 

 

 

 

  فرمات PDF :                                                                                                        بازگشت