بازگشت

اکبرگنجی می نویسد:

خواب های خونین

فرمانده کل قوا

در جمهوری اسلامی

   

اکبر گنجی، روزنامه نگار افشاگر دوران اولیه جنبش اصلاحات، که در زندان بسر می برد،  دفتر دوم مانیفست جمهوریخواهی خود را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران به خارج از زندان فرستاد. او مقدمه ای بر این دفتر نوشته که بنظر ما از متن دفتر پر اهمیت تر است. اینکه او، بعنوان یک زندانی ارتجاع و مافیای قدرت چگونه می اندیشد بجای خود محترم است، اما اینکه او در زندان اوین شاهد چه تدارکاتی برای پس از انتخابات ریاست جمهوری است، اهمیت عام و عمومی دارد. به همین دلیل بخش های مستند و خبری مقدمه دفتر دوم مانیفست او را، برگرفته از اصل متن سند و در تکمیل سرمقاله ای که در این شماره راه توده می خوانید منتشر می کنیم.

 

اکبر گنجی فاش می سازد:

   مقام‌ رهبری تحمل‌ كوچكترین‌ انتقادی را ندارد. رهبری خدایگانی است‌ كه‌ صرفاً باید پرستیده‌ شود. فقط‌ رابطه‌ خدایگان‌ و بنده‌ را می ‌فهمد. در زندان‌ اوین‌ بازداشتگاه ‌های اختصاصی مدرنی برای خود تدارك‌ دیده‌ است: بند دو الف‌ (2 الف‌) (بازداشتگاه‌ حفاظت‌ اطلاعات‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی)، طبقة‌ اول‌ بند 240 (بازداشتگاه‌ حفاظت‌ اطلاعات‌ قوة‌ قضائیه‌)، و بخش‌ دیگری از بند 240 كه‌ بعضاً در اختیار حفاظت‌ اطلاعات‌ نیروی انتظامی قرار می ‌گیرد. در سلول‌های انفرادی این‌ بازداشتگاه‌ ها از انواع‌ و اقسام‌ شكنجه‌های جسمی روحی برای «توبه ‌نامه ‌نویسی‌» زندانی استفاده‌ می‌ شود (پروندة‌ وبلاگ‌ نویسان‌، پروندة‌ زهرا كاظمی و پروندة‌ نظرسنجی چند نمونه‌ از به‌ كارگیری این‌ روش‌ها هستند). به‌ طور طبیعی، هر نوع‌ محدودیت‌ جدید، یا حادثه‌ای جانی، برای نویسنده(گنجی)‌، فقط‌ با دستور مستقیم‌ مقام‌ رهبری امكان ‌پذیر خواهد بود. بدین‌ ترتیب‌ مسئولیت‌ مستقیم‌ كلیة‌ اقدامات‌ با شخص‌ آقای خامنه‌ای است‌. اعترافات‌ و پشیمانی سلول‌ انفرادی هیچ‌ ارزشی ندارد.

حبس‌ طولانی نویسنده‌، یكی از مواردی است‌ كه‌ نشان‌ می ‌دهد «مردم ‌سالاری دینی‌» مورد ادعای رهبر، در مقام‌ عمل‌ چه‌ در انبان‌ دارد. نه ‌تنها پروژه‌ قتل‌ های زنجیره‌ای، بلكه‌ شكنجه‌ متهمان‌ آن‌ پرونده‌ و قتل‌ زهرا كاظمی نشان‌ داد كه‌ مردم‌ سالاری دینی مورد ادعا اگر امكان‌ و فرصت‌ تحقق‌ بیابد، چه‌ بهشتی خواهد آفرید! نمایش‌ های تلویزیونی و بلاگ ‌نویسان‌، گوشه كوچكی از تمنای رسیدن‌ به‌ هدف‌ از طریق‌ روش‌ های استالینی بود. شاید سر به‌ نیست‌ كردن‌ نویسنده،‌ رهبر را خشنود سازد، اما چه‌ باك‌ از مرگی كه‌ در راه‌ آزادی و رعایت‌ حقوق‌ بشر باشد. «بازی با مرگ‌» بسیار زودتر از این‌ ایام‌ آغاز شد. با جنایت‌ نمی‌ توان‌ جلوی سیل‌ آزادی را گرفت.

 

         

 

  مقاله در فرمات PDF :                                                                              بازگشت