بازگشت

 

 

"كمونیسم ستیزی"

حماقتی كه ادامه دارد!

م. رحمانی

  

نیم قرن پیش، نویسنده بزرگ آلمانی "توماس مان" نوشت: «كمونیسم ستیزی حماقت دوران ماست». این حماقت همچنان ادامه دارد و البته، در تمام این نیم قرن- بویژه با فروپاشی اتحاد شوروی- دستاویزهای انكار ناپذیری نیز در اختیار كمونیسم ستیزان قرار گرفته‌ و تنور این ستیز را گرم نگهداشته ‌است. این ستیز، از ابتدای پیروزی انقلاب اكتبر به گونه‌ای سازمان داده شد، كه پاره‌ای خردمندان و دارندگان عقل سلیم را بتواند به دام خویش بكشد. دامی، كه در دوران‌های مختلف، انواع كج روی‌ها را، نه تنها در سطح جنبش كمونیستی جهان موجب شد، بلكه امكان تكامل انقلاب‌های سوسیالیستی در كشورهای اروپای شرقی و اتحاد شوروی را نیز گرفت و خردمندانی در این كشورها را نیز یا عقیم كرد و یا تسلیم كج ‌روی‌هائی، كه این خود نیز تا حدود زیادی حاصل فشار تبلیغاتی، اقتصادی و نظامی جهان سرمایه ‌داری بود. انشقاق‌های مختلف و رشد اندیشه‌ های كودكانه و چپ ‌روانه در كشورهای جهان سوم، اروپای سرمایه ‌داری و حتی چین نیز حاصل این ستیز حماقت آمیز است. این ستیز حماقت آمیز است، زیرا سرانجام آن جز با شكست همراه نخواهد بود و تنها حاصل آن مانع تراشی در برابر بشریتی است كه چاره‌ای جز یافتن راه‌ حل برای مشكلات خویش و جهانی كه در آن زندگی می‌ كند، ندارد.

         كسانی كه از موضع چپ ‌روی، سرانجام در دام كمونیسم ستیزی می‌افتند از ابتدا قادر به تشخیص عمده از غیر عمده نبوده اند. آن ها كه تبلیغات ضد كمونیستی را از موضع راست تبلیغ می ‌كنند نیز "بازار" را ارزش و "برنامه ‌ریزی" را ضدارزش معرفی می‌ كنند. همین دو عرصه را نه تنها در ایران، بلكه از ابتدای كمونیسم ستیزی در سطح جهان به یاد داریم.

         تصویر سازی "بومی كردن" شیوه تبلیغات جهانی، كه در كتاب‌ های مختلف تئوریزه می‌ شود، نباید اجازه دهد كانون اصلی و هدایتگر این تبلیغات را فراموش كنیم: امپریالیسم جهانی و سرمایه ‌داری داخلی، تبلیغات جهانی را در انواع بسته ‌بندی‌ها- فیلم سینمائی، كتاب، قصه برای كودكان، تئاتر، موسیقی، سینما و نشریات، تا مرز بزرگترین دروغ‌ های نظامی و در توجیه برپائی جنگ جهانی پیش می برند. دیدیم که پس از فروپاشی اتحاد شوروی و با تكیه به كارزار جنگ سرد چگونه این تبلیغات رنگ مذهبی به خود گرفت و با بزرگترین ماجرا آفرینی ها ادامه یافت!

         تحریف تاریخ برای ادامه كمونیسم ستیزی، كه تا حد توجیه جنگ دوم جهانی توسط نازیسم و تبرئه هیتلر و جنایاتش پیش رفته، در این حد نیز باقی نماند. دستكاری در آمار قربانیان دوران استالین نیز این تحریف تاریخ را كامل می ‌كند. پس از كنگره بیستم حزب كمونیست اتحاد شوروی (سال 1956) كه در آن كیش شخصیت و جنایاتی كه در این دوران در اتحاد شوروی روی داد محكوم شد، انواع آمار و ارقام درباره قربانیان این دوره در جهان سرمایه‌ داری كشف و تبلیغ شد، تا آنجا كه پرفسور"ای.كورگانف" تعداد این قربانیان را 110 میلیون برآورد كرد. او در ادامه همان كارزاری كه توسط "رزونا سووروا" برای مقصر اعلام كردن اتحاد شوروی در آغاز جنگ دوم جهانی در آلمان پیش برده می ‌شود، قربانیان دوران كیش شخصیت استالین را با قربانیان جنگ در هم آمیخته و همه آن‌ها را قربانیان استالین اعلام می‌ كند و در توجیه آمار 110میلیونی می ‌نویسد: «66 میلیون قربانی تضییقات سیاسی شدند و 44 میلیون در جنگ دوم جهانی بر اثر رهبری حقارت آمیز جنگ و غفلت‌های استالین به هلاكت رسیدند!»

به این ترتیب تلاش می‌ شود تا روحیه ملی مردم روسیه و همه افتخارات مردم اتحاد شوروی برای مقابله با فاشیسم و نازیسم زیر علامت سئوال برده شود. ابتدا اتحاد شوروی و سپس تاریخ آن!

ادعاهای تخلیل گونه "سولژنیستین" كه عمدتا در سال 1976 و متاثر از خروجش از اتحاد شوروی و استقرارش در غرب و ضرورت همنوائی با جنگ سرد بیان شد، اغلب مورد استناد این تبلیغات بوده‌است. او در مصاحبه با تلویزیون اسپانیا، در همان سال سخنانی بر زبان راند، كه اكنون و پس از بازگشت به اتحاد شوروی به منتقد خویش و آن اظهارات تبدیل شده‌است، اما صدایش در هیچ تلویزیون و رادیوئـی دیگر بازتاب ندارد: جنگ سرد تمام شده و به كشفیات تازه امثال سولژنیستین، كه با موعظه‌های اخلاقی همراه بود، نیازی نیست!

حال ببینیم آن 110 میلیون نفری كه ادعا می ‌شود قربانی كیش شخصیت استالین شدند، در واقع امر چگونه رقمی ‌است. این بررسی مهم است، زیرا پیوسته كوشش شده‌است كه تمام اتحاد شوروی در كیش شخصیت و دوران رهبری استالین بر اتحاد شوروی (بویژه پس از پیروزی در جنگ با فاشیسم هیتلری) خلاصه شده و تاریخ این دوران نیز فارغ از جهش بزرگ صنعتی و فضائی اتحاد شوروی، در جنایت خلاصه شود.

آنها كه برای ادامه جنگ سرد به هر دستاویزی متوسل می‌شوند، آمار تلفات جنگی اتحاد شوروی را در برابر تلفات جنگی آلمان می ‌گذارند و سپس نتیجه می ‌گیرند كه شمار بالای قربانیان جنگی اتحاد شوروی ناشی از اشتباهات جنگی این كشور بوده‌است و بنابراین، فاشیسم چندان در تحمیل این تلفات به مردم روسیه و اتحاد شوروی مقصر نبوده‌است، بلكه نادانی سرداران جنگی و بویژه استالین موجب بوجود آمدن این آمار شده‌است. این ترفند اینگونه بكار برده می‌ شود كه جمع تلفات جنگی كشورهای متحد آلمان در جنگ دوم جهانی را از اذهان عمومی پاك می‌ كند و دو ارتش آلمان هیتلری و اتحاد شوروی را در برابر هم قرار می ‌دهد و تلفات آن ها را با توجه به تعداد سربازان آن ها با یكدیگر مقایسه می‌ كند. حال برویم به سراغ عرصه‌های دیگر ادامه كارزار جنگ سرد، كه همچنان بی‌ وقفه ادامه دارد. در سال 1949 متن اعلامه حقوق ‌بشر به زبان روسی در اتحاد شوروی منتشر شد و در كتابخانه‌ های این كشور قابل دسترسی عمومی بود. حتی متن كامل اعلامیه‌ بارها در مجموعه اسناد حقوق بین‌المللی و كتاب‌های جنبی درسی برای دانشجویان و حقوقدان‌ها به چاپ رسید. در سال 1964 در مجموعه "حقوق بین‌المللی معاصر"، در سال 1973 در مجموعه "حقوق ‌بشر و مجموعه قراردادهای بین‌المللی"، در سال 1978 در كتاب جنبی درسی "اعلامیه عمومی و پیمان‌های بین‌المللی درباره احترام و پاسداری از حقوق اساسی و آزادی انسان" و در سال 1986 در كتاب جنبی درسی "حقوق بشر، مجموعه اسناد بین‌المللی و غیره". در شایع‌ ترین كمونیسم ستیزی بی ‌وقفه گفته می‌ شود كه چنین اعلامیه‌ای اساسا در اتحاد شوروی منتشر نشد و انتشار آن ممنوع بوده ‌است!

 

 

 

  فرمات PDF :                                                                                                                        بازگشت