بازگشت

 

هيتلر و آلمان ها (ورنر پاريس ـ اديسيون سوسيال ـ 1982)

نوشته "پي ‌ير آنجل" آلمان شناس و تاريخدان ماركسيست فرانسوی

 

اقتصاد جنگي نازی ها

بر پايه

مردم مطيع- وعده رفاه

(28)

 

هايملر شاخت ، مسئول امور اقتصادي ، وظيفه خود را بخوبي انجام داد. او از روش هاي قديمي فاصله گرفته بود و خواهان جيره بندي و نظارت بر خروج ارز شده بود.

جنگ به عنصر تعيين كننده اقتصاد نازي تبديل شده بود. اقتصاد جنگي الويت مطلق بدست آورده بود و بزرگترين صاحبان صنايع آن را سازماندهي، متمركز و تنظيم كرده بودند. در اين شرايط بديهي بود كه صنايع سنگين بيشترين بهره را  از سياست نظامي رايش سوم بردند. روز 7 مه 1936 گوبلز در كاخ ورزش تاكيد كرد كه سرمايه دارهاي جديد در عرصه اقتصاد جنگي كوتاه نخواهند آمد. بسياري از مردم آلمان شعار گورينگي "توپ بجاي کره" را پذيرفته بودند. آنان به اين وعده هاي رهبران نازي باور كرده بودند كه با الحاق زمين هاي غني شرق وفورنعمت حاكم خواهد شد.

بورژوازي با برنامه اجتماعي هيتلر بسيار همراه تر بود تا با برنامه هاي پيشينيان او. بورژوازي اعتقاد يافته بود كه مردم زماني كه نيازهاي اوليه شان برآورده شود مطيع خواهند ماند. ضمن اين كه بخش مهمي از طبقه حاكم پشتيبان اصل خودكفايي بود كه بايد وابستگي رايش را به خارج كاهش مي داد. معادن، حتي آنها كه بنظر مي رسيد چندان بازدهي ندارند مجددا مورد بهره برداري قرار گرفتند و كائوچو و نفت سنتتيك توليد مي شد. موسسات جديدي با مشاركت رهبران نازي ساخته شدند. در افواه گفته مي شد كه تازه به دوران رسيده هاي نازي اصلا نمي توانند حسادتي نسبت به دوستان و متحدانشان در ميان سرمايه داران بزرگ داشته باشند. هيتلر خود بزرگترين ناشر آلمان، هيملر يكي از بزرگترين زمينداران و گورينگ يكي از بزرگترين صاحبان صنايع است. در هر حال آنان درآمدي عظيم داشتند.

مي دانيم هيتلر در دادن وعده خست به خرج نمي داد. اما برخي از آنها را موبه مو اجرا مي كرد. مثلا وعده هايي كه در 3 فوريه 1937 به رهبران نظامي و چند روز بعد به سرمايه داران بزرگ داد: ريشه كن كردن ماركسيسم، نظامي كردن كشور، فتح ديگر سرزمين ها.

او در چند ماه جنبش كارگري، اعم از رفرميست يا انقلابي را سركوب كرد. قبلا ديده بوديم كه سرمايه دارها بشدت نگران خطر انقلاب و قانونگذاري هاي اجتماعي دوران جمهوري وايمار بودند. در 20 فوريه 1933 كروپ فون بوهلن اوند هولباخ كه دوران طولاني نسبت به نازي ها در ترديد بود، بنام همقطاران خود در نامه اي به هيتلر از او بخاطر برنامه هايش تشكر كرد. او قول داد كه اقتصاد آلمان با همه توان خود از دولت رايش پشتيباني خواهد كرد. اندك كساني كه همچنان نسبت به هيتلر بدبين بودند مزد مخالفت خود را گرفتند. آنان از سفارش هاي بزرگ دولتي محروم شدند و اداره ماليات به حسابداري اموالشان علاقه خاصي پيدا كرده بود.

تجديد سلاح مادي با تجديد سلاح معنوي تكميل شد. جوانان آلمان كه يكي از بزرگترين مخاطرات نظم اجتماعي شناخته مي شدند يك صف شده و هيجان در آنان تقويت مي شد. هيتلر اعلام كرد: ما همبستگي بين المللي پرولتاريا را درهم شكستيم و بجاي آن همبستگي اجتماعي زنده مردم آلمان را برقرار كرديم.

به همين دليل بود كه بعدها بورژوازي و اريستوكراسي و نمايندگان آنان در دستگاه دولتي قدردان هيتلر شدند. زماني كه او حسن نيت و اطاعت سرمايه هاي بزرگ را تشخيص داده اس.آ هايي را كه وعده هاي اجتماعي هيتلر را جدي گرفته بودند و مي خواستند سراغ سرمايه داران بروند قتل عام كرد. در اينجا بود كه اتحاد مقدس رهبران نازي و سرمايه داران بزرگ كارايي خود را نشان مي داد.

از اين پس جبهه داخلي مستحكم است و صلح اجتماعي بنظر قطعي مي رسد. مي دانيم كه هيتلر به گروه هاي مختلف پليس كه بزودي زير نظر هيملر همـآهنگ و متحد شدند اختياراتي فوق العاده داد. گشتاپو و اس.اس مي توانستند هرچه مي خواهند بكنند؛ حتي متهمي را كه دادگاه هايي كه خودشان در خدمت حكومت بودند تبرئه كرده بودند دستگير كنند يا بربايند. اما اين قدرت تقريبا بي حساب و كتاب در عرصه هايي معين محدود شده بود. پليس هاي رسمي مخفي يا پليس موازي هيچكدام در هيچ شرايط حق نداشتند به مالكيت خصوصي، آزادي صاحب كاران، اعتبار قراردادها، مالكيت صنعتي، سود و بهره و امتيازات كارفرماها كه از جمله بر استخدام نيروي كار نظارت داشتند برخورد كنند يا لطمه بزنند. 

 

 

 

 

  فرمات PDF :                                                                                                                 بازگشت