راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

اعلامیه گروه منشعب- بخش آخر
یک ملت متحد
کوه را می تواند
جا به جا کند!
دیکتاتوری ریشه دار در ایران
همیشه از همین اتحاد بیم داشته


پس گفتار :


* * در راه سازمانگری انقلابی بکوشیم * *


در شرایطی که رشد مبارزات و نیازهای توده ها از پائین، ضرورت حاد پیوستگی و اتحاد کلیه نیروهای ضد استبداد را در جهت سرنگونی دیکتاتوری شاه در دستور روز قرار داده است و در شرایطی که هیچ انقلابی صادقی نمی تواند از پاسخ به این ضرورت و کوشش برای تأمین پیوستگی و استحکام صفوف نیروهای مترقی در مقابل ارتجاع سیاه و فاشیستی شاه سرباز زند، برخی از نیروهای آزادیخواه، دشمن اصلی را رها کرده و به مبارزه با دیگر نیروهای مترقی پرداخته اند، که نتیجه آن – در شرایطی که "ساواک " خود دست به شایعه پراکنی و تفرقه اندازی زده و رژیم می کوشد به اشکال گوناگون، با تمام قوا و با استفاده از تمام وسایل، نیروهای مترقی را از یکدیگر جدا کرده و از تحقق اتحاد جلوگیری کند – جز به نفع دشمن تمام نخواهد شد.
برخی از مبارزان درست در وضعیتی که پایه های رژیم به شدت لرزان شده و تنها باهمیاری کلیه مبارزان و آزادیخواهان راستین می توان آن را سرنگون کرد، دشمن اصلی خود را از یاد برده، به یاد اختلافات خود با دیگر نیروهای انقلابی افتاده اند و توجه نمی کنند که چگونه با این عمل خود ، ناآگاهانه ، رژیم دیکتاتوری را از ورطههلاکت می رهانند.
مارکسیست ها هیچگاه وجود تنوع عقاید در جنبش و وجود اختلاف نظرهای اصولی را انکار نکرده اند و ازهیچ کس نخواسته و نمی خواهند که اختلاف نظر خود را با آنها و یا باهر نیروی دیگری مسکوت گذارند و معتقدند که مبارزه علمی و سالم ایدئولوژیک نه تنها مانع کار نیست بلکه برای بهبود آن حیاتی است.
جبهه، اتحاد متضادهاست. جبهه اتحاد نیروها برای یک هدف مشخص است، قطع نظر ازهر راهی که این نیروها برای رسیدن به این هدف برگزیده اند و شیوه مبارزه ای که برای نیل به این مقصود درست می دانند و صرف نظر از این که هر یک از جریان های سیاسی که در بوجود آوردن چنین جبهه ای شرکت می جویند، برای دوران پس از برانداخته شدن دیکتاتوری چه برنامه ای برای ادامه راه داشته باشند. جبهه مبارزه ایدئولوژیک را نفی نمی کند، بلکه در عین تأمین وحدت عمل کلیه نیروهای مترقی، بهترین شرایط را برای یک مبارزه ایدئولوژیک آزادانه وهمه جانبه فراهم می سازد. با یکدیگر اختلاف عمیق ایدئولوژیک دارید؟ بیائید و به آن شکل صحیح بدهید وهمراه با مبارزه در جهت تحقق اهداف اصولی و دراز مدت خود، تفرقه و تلاشی موجود در جنبش را که جز به نفع دشمن خلق - دشمنی که اکنون بر لب گور ایستاده است – تمام نمی شود، دامن نزنید.
جنبش کمونیستی، جنبشی است بلند نظر و با مشرب وسیع. این جنبش از زمان انتشار "مانیفست حزب کمونیست " تا کنون همواره پرچمدار جنبش های انقلابی بوده وهمواره خواسته است تا با تمام جریان های سیاسی که در برداشتن یک گام – ولو یک گام – مثبت ذینفع اند،همکاری کند.
تجربه طولانی و بیش از صد ساله تلاش کمونیست ها برای همکاری با سایر نیروهای انقلابی یک قانونمندی عام را به اثبات رسانیده است و آن اینکه: در فراز و نشیب نبرد انقلابی،همه انقلابیون و مبارزان صدیق ازهر قشر و صاحب هر نظر و عقیده ای که باشندهمواره به جنبش کمونیستی نزدیکتر می شوند و نه دورتر. وجود این قانونمندی را می توان با مراجعه به تاریخ جنبش انقلابی همه کشورها اثبات کرد. سون یاتسن، نهرو، ناصر، مصدق، فاطمی و دهها دیگر از این نمونه ها ( و تمام تاریخ هفتاد ساله اخیر کشور ما ) گواهانی بر این حقیقت اند.
هرجا که جنبش انقلابی با سمتگیری در جهت دفاع از منافع طبقات زحمتکش و محروم دامنه گسترده ای پیدا کرده و نیروهای وسیعی از خلق را بسیج نموده، مبارزان صادق مذهبی نیز دوش به دوش برادران طبقاتی خود که از جهان بینی های غیر مذهبی و یا از مذهب دیگر پیروی می کرده اند، در صفوف نبرد شرکت کرده وهمراه با مبارزان دیگر با خون خود پرچم های نبرد رنگین ساخته و گام به گام بسوی پیروزی پیش رفته اند.
مارکسیستها با آموزش از جهان بینی علمی خود به این حقیقت واقفند که انقلاب را توده های میلیونی زحمتکشان شهر و ده انجام می دهند و بدون همکاری انقلابی مبارزان راه طبقه کارگر و مبارزان انقلابی دارای اعتقادات مذهبی مشکلات اضافی بر سر راه پیروزی انقلاب اجتماعی پدید می شود. آنها به خوبی آگاهند که ارتجاع حیله گر و کهنه کار با تمام وسایلی که در اختیار دارد می کوشد اعتقادات مذهبی توده های زحمتکش و مبارزان انقلابی مذهبی را در جهت دشمنی با نیروهای انقلابی هوادار راه و جهان بینی طبقه کارگر برانگیزد و آتش دشمنی و نفاق را میان زحمتکشان دامن زند و ازهمکاری آنان جلوگیری نماید. باید پذیرفت که این حیله ارتجاع در دورههای کم و بیش طولانی در تاریخ کشورهای مختلف با موفقیت همراه بوده است. با این تلاش ارتجاع توانسته است بخشی از زحمتکشان را علیه بخش دیگر بسیج کند و به کمک این تفرقه مقاصد غارتگرانه و ستمکارانه خود را به هر دو گروه تحمیل نماید.
تجربه نسل جوان انقلابی کشور ما بوضوح نشان داد که این مبارزان که با قالب های مذهب یا مارکسیسم به مبارزه با دشمن خلق پرداخته اند، هیچگاه مبارزه میان خود را به مبارزه با جلاد ترجیح نداده اند. بانگ رسای ناصر صادق مبارز انقلابی مسلمان در دادگاه نظامی در گوش هر رزمنده صادقی طنین انداز است که می گفت :
"ما مسلمانیم ولی به مارکسیسم به عنوان یک مکتب مترقی اجتماعی احترام می گذاریم."
و خسرو گل سرخی مبارز انقلابی شهید در دفاعیات حماسه آفرین خود در دادگاه نظامی رژیم بدینگونه به ندای اتحاد طلبانه مبارزان صادق مذهبی پاسخ می گوید:
" من که یک مارکسیست – لنینیستهستم و به شریعت اسلام ارج می گذارم... "
مبارزه با مارکسیسم راهدف قراردادن در شرایطی که باید سرنوشت دیکتاتوری فاشیستی باهمکاری کلیه نیروهای ضد استبداد تعیین گردد، عملاً در نقطه مقابل منافع واقعی خلق قرار می گیرد. تجربه سالهای قبل از کودتا به آنانکه به خواست توده ها ارج می گذارند نشان می دهد که توده زحمتکش و محروم خود منافع واقعی خویش را در اتحاد می داند و نه در تفرقه. و نیز نشان می دهد که تنها کسانیکه چنین نیازی را درک کرده و در عمل برای تأمین آن به مبارزه برخاستند، مبارزان راستین راه سعادت توده ها بودند. مصدق بدین دلیل توانست به شخصیتی ملی بدل گردد که به مردم رو آورد و حاضر به ممانعت پلیسی از فعالیت حزب توده ایران نشد و پایمردی دکتر حسین فاطمی ادامه دهنده راه وی، مبارز صدیق و پیگیر راه سعادت تودهها که تا آخرین دم حیات خویش یک لحظه اتحاد با کمونیستها را ترک نگفت، راهنمای هر آزادیخواه صادقی است که دوباره آزمودن تجربه تلخ تاریخ را نمی خواهد. توده زحمتکش پشتیبان و دوست خود را به خوبی می شناسد و نمایندگان صادق وی نیز نزدیکی به یاران و پشتیبانان خلق را پیشه خود می سازند.
آزادیخواهان ایران از نبودن آزادی های دموکراتیک رنج برده و نفرت خود را از کشتار جوانان مبارز در کوچه و خیابان ها و شکنجه هولناک آنان به دست عمّال جنایتکار "ساواک" بیان می کنند. این آزادیخواهان باید بدانند که اکنون همین مبارزان برای نابود ساختن همان عوامل مورد نفرت اینان – که جز با سرنگونی دیکتاتوری فاشیستی و نابودی کامل هشت پای اهریمنی "ساواک" و قطع تمام اعضاء و جوارح آن و تامین آزادی های دموکراتیک صورت نخواهد گرفت – همکاری در یک "جبهه واحد ضد دیکتاتوری" را پیشنهاد و توصیه می کنند.
هم وطن مبارز !
انقلابی صادق مذهبی !
رزمنده کمونیست !
متحد شویم و با یگانگی عمل خویش
دیکتاتوری فاشیستی را سرنگون سازیم
آبان 1356
(از شماره آینده راه توده، مقدمه کتاب تورج حیدری بیگوند منتشر خواهد شد)


آنها " ( مخالفین مارکسیستها ) " اکنون از
دیدن انتقادات و مباحثات ما شادمان شده و کوته
نظرانه به وجد در می آیند. البته سعی خواهند
کرد که برای مقاصد خویش نکات جداگانه ای را
از رسالة من که مختص به اشتباهات و نواقص حزب
ماست ، بیرون بکشند. اما اکنون دیگر سوسیال
دموکراتهای روس به قدر کفایت در میدانهای نبرد
هدف تیرباران واقع شده اند که از این نیشگونها
مشوّش نشده و علیرغم این نیشگونها عمل انتقاد از
خود و افشای بیرحمانه نواقص خویش را که نمو
نهضت کارگری قطعاً و حتماً آنها را تلافی خواهد
کرد ، دنبال نمایند... "
 لنین – " یک گام به پیش دو گام به پس "



راه توده 186 21.07.2008
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت