راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

درسی که باید از سرگذشت
انقلاب فرهنگی چین گرفت
جهش بزرگ
به قیمت
هولاکوست اتمی
"آلن رو" چین شناس کمونیست فرانسوی
ترجمه جعفر پویا

(3)

مناسبات احزاب کمونیست تا 1962 : بسوی جدایی
"زنده باد لنینیسم!"
تنش آرامی که میان حزب کمونیست چین و حزب کمونیست اتحاد شوروی از بیستمین کنگره آغاز شده بود و به آن اشاره کردیم، در 1960 شتابی حیرت انگیز گرفت که آرامش ظاهری سال 1961 را کوتاه کرد. ملاقات آخر سال 1959 مائو و خروشچف در پکن در فضایی سرد برگزار شد. البته چینی‌ها ملاْقات همان موقع میان خروشچف و آیزنهاور رئیس جمهور امریکا در کمپ دیوید را (هنگام دیدار خروشچف از امریکا) همچون دادن امتیازی بسود امپریالیسم معرفی می‌کردند. از سوی دیگر در پایان اوت میان چین و هند در هیمالیا و در ارتباط با شورش‌های تبت تنشی شدید در گرفت. با اینحال، علیرغم مداخله فوری چین برای جلوگیری از ادامه این وضع، شوروی‌ها در سپتامبر بیانیه‌ای منتشر کردند که در آن از "نزاع تاسف آور میان دو کشور دوست" سخن می‌رفت و مسئولیت هر دو کشور یکسان تلقی می‌شد. ضمن اینکه خروشچف به چینی‌ها توصیه کرد موضع خود را درباره تایوان تعدیل کنند و ظاهرا کوشید که وجود دو چین را به رهبران آن کشور بقبولاند.
در ابتدای آوریل 1960 رهبران چین تصمیم گرفتند این اختلاف را که تا آن زمان پنهان بود علنی کنند. به مناسبت 60 مین سالگرد تولد لنین آنان جزوه‌ای با تیراژ بسیار وسیع منتشر کردند با نام "زنده باد لنینیسم". آنان در این جزوه زیر پوشش حمله به "رویزیونیسم تیتو" دو تز اصلی بیستمین کنگره حزب کمونیست اتحاد شوروی را مورد حمله قرار دادند: امکان گذار مسالمت آمیز به سوسیالیسم، امکان ایجاد همزیستی مسالمت آمیز با امپریالیسم. با اعلام هواداری از نقش هدایت کننده حزب کمونیست اتحاد شوروی و قطعنامه 67 حزب کمونیست در سال 1957، رهبران چین بویژه بر روی تقابل دوران ما میان امپریالیسم و خلق‌های امریکای لاتین، آفریقا و آسیا در مبارزه برای رهایی خود تاکید کردند و بر ضرورت تسلیم نشدن به هر گونه شانتاژ و تهدید امپریالیسم - حتی به قیمت هولاکوست اتمی- انگشت گذاشتند. شوروی‌ها ظاهرا این موضع سازش ناپذیر چینی‌ها را در نظر گرفتند و روز اول ماه ماه یک هواپیمای جاسوسی یو-2 آمریکایی را که بر فراز اتحاد شوروی پرواز می‌کرد سرنگون کردند. این اقدام بهانه‌ای برای لغو کنفرانس سران میان خروشچف، مک‌ میلان، دوگل و آیزنهاور شد که برای 5 ماه مه در پاریس پیش‌بینی شده بود. تظاهرات بزرگ ضدامپریالیستی در پکن برگزار شد و با ابراز خوشحالی از این سرنگونی، آن را به فشار "مارکسیست- لنینیستی" چین نسبت دادند.

کنفرانس 81 حزب
با اینحال، نمایندگان چین، در دیدارهای مختلف بین‌المللی (و از جمله در گردهم آیی کمیته اجرایی فدراسیون سندیکایی جهانی در پکن در ابتدای ماه ژوئن) همچنان به انتقاد سازمان یافته خود از مواضع شوروی ادامه دادند. این مواضع در میان نمایندگان جهان سوم بازتاب‌های معینی داشت، زیرا آنان نگران احتمال سازش میان شوروی و امریکا بودند که در آن منافع این کشورها قربانی شود. در نتیجه خروشچف تصمیم به ضد حمله گرفت. در جریان سومین کنگره حزب کمونیست رومانی در 20 ژوئن پس از آنکه مذاکرات میان نمایندگان 12 حزب کمونیست در قدرت (به استثنای یوگسلاوی) بی نتیجه ماند، خروشچف علنا به حزب کمونیست چین حمله کرد و جزوه‌ای را در رد "زنده باد لنینیسم" میان شرکت کنندگان توزیع کرد. پنگ ژنگ نماینده چین با زیرکی مسئله را به شکل روابط کشانید: آیا این شیوه، بیانگر رابطه‌ای عادی میان احزاب است؟ آیا شوروی‌ها برای خود نقش پدری قائل نیستند؟
نمایندگان دیگر احزاب، هرچند در اکثریت بزرگ خود به تزهای چینی‌ها عقیده‌ای نداشتند اما به این نکته حساس بودند. شگفت اینکه نماینده آلبانی آشکارا از موضع پنگ ژن پشتیبانی کرد. بدینسان یک بازی متناقضی شروع شد که در آن چینی‌ها برای انتقاد از شوروی که رسما نقش هدایت کننده آن را در راس اردوگاه سوسیالیست انکار نمی‌کردند شروع به حمله به یوگسلاوها کردند و شوروی‌ها جواب چینی‌ها را با حمله به آلبانی می‌دادند! مناسبات میان دولت ها بدینسان آشفته شد. چنانکه گفتیم در 16 ژوییه 1960 شوروی کارشناسان خود را از چین بیرون کشید و 343 قرارداد و 257 طرح همکاری را لغو کرد، آن هم در شرایطی که کنفرانس جدیدی از احزاب کمونیست جهان تدارک دیده می‌شد. این کنفرانس از 10 نوامبر تا 3 دسامبر در مسکو برگزار شد و 81 حزب در آن شرکت کردند. این بار خروشچف بود که لحنی معتدل به خود گرفت و دنگ شیائوپینگ نماینده حزب کمونیست چین بود که لحنی خشن داشت. دنگ روحیه تسلیم رهبران شوروی دربرابر امپریالیسم را محکوم کرد. تندترین سخنرانی را انور خوجه از آلبانی انجام داد که با سکوت یخ زده تمام سالن مواجه شد. این جریان در رمان "زمستان بزرگ" اسماعیل کادره بطور کامل توصیف شده است.
با اینحال سند کنفرانس به اتفاق آرا تصویب شد. این سند نسبتا مبهم از 36 صفحه اولیه به 175 صفحه افزایش یافت با 40 صفحه تفسیرهای چینی‌ها و 20 صفحه آلبانیایی‌ها. در این سند انتقادهای پیشین از یوگسلاوی همچون "ریویزیونیسم مدرن" تکرار شد و بر وحدت ضدامپریالیستی و نقش هدایت کننده حزب کمونیست اتحاد شوروی با استقلال کامل دیگر احزاب تاکید شد.
سال بعد نسبتا آرام بود. حقیقتا در چین باید کار زیادی انجام می‌شد تا جراحت‌های جهش بزرگ ترمیم شود. برخی احزاب (از جمله ویتنامی‌ها، ژاپنی‌ها و کره‌ای‌ها) می‌کوشیدند میان حزب کمونیست شوروی و چین آشتی بوجود آوردند. اتحاد شوروی پیشنهاد چین در مورد به تعویق انداختن بدهی‌هایش به مدت پنج سال را پذیرفت. با اینحال از پائیز 1961 تنش بالا گرفت. گسست میان حزب کارگر آلبانی با حزب کمونیست شوروی به قطع روابط میان دو کشور در 17 اکتبر 1961 انجامید.
در کنگره 22 حزب کمونیست اتحاد شوروی در اکتبر 1961، خروشچف انتقادهای خود را از استالین تکرار و تعمیق کرد و "استالینیسم سرسخت" آلبانی‌ها را در برابر چوئن لای بی اعتنا محکوم کرد. چوئن لای نیز سخنانی معتدل بر زبان راند و عمدتا بر مناسبات برابر میان احزاب تاکید کرد و در 22 اکتبر پیش از بازگشت به پکن دسته گلی بر سر آرامگاه استالین قرار داد. در بهار و تابستان 1962 حدود 60 هزار قزاق که در چین زندگی می‌کردند، در شرایطی که دقیق روشن نیست، ناگزیر به ترک آن کشور شده و به شوروی پناهنده گردیدند. بنظر می‌رسد که این عده در سال 1959 نسبت به سیاست چینی کردن اعتراض داشته و از آن پس نوعی مخالفت در سینکیانگ در منطقه لیلی بوجود آمده است.
بتدریج مناسبات ناخوشایند میان دو دولت جایگزین اختلاف‌های ایدئولوژیک می‌شد.


تعدیل "جهش بزرگ" (1961 تا تابستان 1962)
شروع یک اقتصاد سیاسی نوین چینی
رهبری حزب کمونیست چین، در شرایطی که بنظر می‌رسید تنش میان دو حزب کمونیست چین و شوروی کاهش یافته است، سرانجام تصمیم گرفت تدابیر فوری را که شرایط اقتصادی ایجاب می‌کرد اتخاذ کند. نهمین پلنوم کمیته مرکزی (منعقده در پکن در ژانویه 1961) با یک سلسله گردهمآیی‌های کاری آغاز شد که تصمیمات مختلف آن نوعی سیاست نوین اقتصادی (نپ) از نوعی چینی را تا تابستان 1962 برقرار می‌کرد.
با اینحال دو نکته را باید توجه کرد :
- "تعدیل" در اساس خود با واقع گرایی جدی "ده گزارش بزرگ" 1956 انطباق داشت. بنابراین برنامه تعدیل همچنان مبتنی بر جنبه‌ای از اندیشه‌های مائو تسه تنگ در گذشته بود. در این شرایط تمایز میان "دو مشی" یعنی آنچه در جهش بزرگ اجرا شد و آنچه اکنون قرار بود اجرا شود هنوز خیلی روشن نبود زیرا هر دو در یک جریان واحد "اندیشه مائو تسه تنگ" قرار داشت.
- با اینحال، همه چیز چنان بود که گویا مائو ناگزیری را پذیرفته بدون آنکه تسلیمش شده باشد. هم او بود که هجده ماه پس از "ده گزارش بزرگ" خطوط کلی جهش بزرگ را ترسیم کرده بود که اراده گرایی رومانتیک را جانشین پراگماتیسم می‌کرد.
بی فایده نیست اگر توجه کنیم که در بحبوحه جهش بزرگ بود که مائو در 22 مارس 1960 "منشور مرکز ذوب فلزات آنشان" را می‌نوشت (مرکزی که خواهیم دید در جریان انقلاب فرهنگی نقش بازی کرد) و بهره برداری از منابع نفتی داکینگ در فضایی از قهرمانی ویژه مرحله اوج گیرنده جهش بزرگ آغاز شد. به همین شکل اگر مائو اجازه داد که "شش ماده" درباره کمون‌ها در 1961 تصویب شود (با اصلاحی در 1962) نارضایتی خود را از برخی مواد آن پنهان نکرد و بطور خصوصی در مورد نویسنده آن "دنگ شیائوپینگ" گفت : "کدام سلطانی این تصمیم را گرفته است؟" ... چنانکه گویا مائو هرچند وادار شده بود برای مدتی عقب نشینی کند (افکار عمومی چین با تندی بیشتر آن را دوران "نقاهت" می‌نامید)، اما همچنان امکان ضدحمله را به محض آنکه اوضاع مساعدتر شود برای خود حفظ کرده بود.
بنظر نمی‌رسد که برای اکثر مسئولان چینی، این تعدیل جهش بزرگ (که آن را با توسل به نوشته‌های لنین در مورد نپ توجیه می‌کردند) تجدیدنظری درازمدت و حتی کنار گذاشتن "سه بیرق سرخ" محسوب می‌شد.
 


راه توده 212 09.02.2009
 


بازگشت