راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

اقتصاد سیاسی
زنان و کودکان
لای چرخ دنده
صنایع ماشینی
ف. م. جوانشیر


فصل ششم – تولید اضافه ارزش نسبی

 

 پ – ماشینیسم و صنعت بزرگ
در همكاری ساده و مانوفاكتور سرمایه داری هنوز از ابزار كار پیشه وری استفاده می شود. با آنكه تقسیم كار مانوفاكتوری امكان می دهد كه این ابزار كار تكامل یابد، اما به هر صورت اساس آن همچنان در سطح ابزار پیشه وری باقی می ماند. در مرحله تكامل یافته مانوفاكتوری، در این عرصه انقلابی رخ می دهد. انقلاب صنعتی كه در آن ماشین جای ابزار كار پیشه وری و عقب مانده را می گیرد و سرمایه داری به چنان نیروی مولده ای دست می یابد كه آن را به طور كامل از پیشه وری جدا كرده و صنعت بزرگ را بنا می نهد.
ماشین چیست؟ برخی ماشین را همان ابزار كار دستی می دانند كه بغرنج تر است و برخی دیگر ماشین را افزاری می دانند كه با نیروی محركه غیرانسانی می گردد. اما این نوع تعریف ها این عیب بزرگ را دارد كه از جریان واقعی تاریخی جداست. ابزار بغرنج تر از ابزار كاردستی و یا نیروی محركه غیرانسانی از قرن ها و قرن ها قبل وجود داشته است. ماشین به معنای امروزین كلمه دستگاهی است كه در لحظه تاریخ معین پدید آمد و سبب شد كه تولید مانوفاكتوری (یعنی دستی) به تولید ماشینی و صنعت بزرگ بدل شود. ماشین در این معنای درست كلمه، عبارت از دستگاهی است كه به جای دست انسان کار می كند. یعنی همان كاری را انجام می دهد كه قبلا" دست انسان انجام می داد. مثلا" ماشین خیاطی واقعا ماشین است، ولو این كه آن را با دست بچرخانند. زیرا به جای دست انسان سوزن و نخ را حركت می دهد و می دوزد و انسان به جای دوختن، فقط دسته ای را می چرخاند. ماشین بافندگی تریكوتاژ، ولو این كه چرخاندن آن با دست باشد ماشین است. به این دلیل كه به جای دست انسان می بافد و انسان به جای بافتن، دسته ای را می چرخاند، كه به آسانی می توان این كار را به یك نیروی محركه غیرانسانی محول كرد.
به این ترتیب ماشین در معنای دقیق این كلمه كه باعث انقلاب صنعتی شد و مانوفاكتور (صنایع دستی) را به ماشین و صنعت بزرگ بدل كرد، ماشین كار است كه كار دست انسانی را انجام می دهد.
هنگامی كه چنین ماشین هایی اختراع شد، بلافاصله این فكر پدید آمد كه از نیروی محركه دیگری غیر از انسان برای گردانیدن و به حركت درآوردن ماشین استفاده شود. ابتدا از نیروهای طبیعی استفاده می شد، سپس با اختراع ماشین بخار تحول كیفی در این رشته پدید آمد. بعدها موتورهای درون سوز و الكتریكی اختراع شد كه هر یك بارآوری كار را به طور جهشی بالا می برد. هردستگاه محركه (موتور) به وسیله یك دستگاه انتقال نظیر تسمه یا چرخ دنده (یاكوپلونگ) به ماشین كار وصل می شود.
بنابراین هر ماشین كامل مركب از سه جزء اساسی است: دستگاه محرك (موتور) دستگاه انتقال نیروی محركه و بالاخره افزار ماشین – یا ماشین كار، كه بخش اخیر ماشین به معنای مستقیم كلمه است.
"سر آغاز هر تحولی است كه موسسات پیشه وری یا مانوفاكتوری را مبدل به كارگاه ماشینی می كند"(1).
پیدایش ماشین و استفاده وسیع از آن نه تنها مانوفاكتورها و كارگاه های دستی را به صنعت ماشینی تبدیل كرد، بلكه در مجموع جامعه انقلابی بوجود آورد كه انقلاب صنعتی نامیده شده است. صنعت بزرگ ماشینی در وضع طبقه كارگر و تشدید بهره كشی سرمایه داری از آن مرحله كیفی نوینی پدید آورد و در برچیدن بساط پیشه وری و صنایع دستی و تحول در تولید كشاورزی نقش انقلابی داشت. ما اینك هر یك از این مسائل را جداگانه بررسی می كنیم.

انقلاب صنعتی
صنایع دستی مانوفاكتوری با آن كه بارآوری كار را بسیار بالا برد نتوانست تولید اجتماعی را در مجموع خویش فرا گیرد. چنین كاری از عهده مانوفاكتور خارج بود. از زمانی كه ماشین پدید آمد و به وسعت به كار گرفته شد سرمایه داری چنان اهرمی به دست آورد كه توسط آن می توانست تولید اجتماعی را در مجموع خویش زیر سلطه گیرد و شیوه های تولید قبل از سرمایه داری را نابود سازد. پیدایش صنعت ماشینی، برخلاف مانوفاكتور، به معنای تغییر شیوه تولید در این یا آن رشته نیست، بلكه دگرگونی بنیادی در مجموع تولید اجتماعی است. انقلاب است، انقلابی كه در تاریخ، انقلاب صنعتی نامیده شده ولی در واقع امر توام با انقلاب مهم اجتماعی و استقرار حاكمیت سرمایه دار مجموع جامعه است.
انقلاب صنعتی از پیدایش ماشین افزارها كه جای انسان را می گیرند آغاز می شود. اینگونه ماشین ها را ابتدا دركارگاه های صنایع دستی مانوفاكتور می سازند. اما زمانی فرا می رسد كه ماشین هایی برای ساختن ماشین ، یعنی صنایع ماشین سازی، پدید می اید. همه رشته های صنعت و حمل و نقل را تحول فرا می گیرد. اقتصاد ماشینی بر تولید اجتماعی در مجموع خوش تسلط می یابد. درحالی كه خود این اقتصاد زیرسلطه صاحبان سرمایه قرار دارد.
انقلاب صنعتی از انگلستان آغاز شد و سرمایه داری را دراین كشور مسلط ساخت. در فرانسه انقلاب صنعتی از آغاز قرن نوزدهم یعنی پس ازانقلاب بزرگ بورژوایی جان گرفت و در آلمان از نیمه دوم قرن نوزدهم، به ویژه پس از اتحاد آلمان درسال 1871 به ثمر نشست. نوعی از "انقلاب صنعتی" هم اكنون در كشور ما و دیگر كشورهایی كه راه رشد سرمایه داری را پیش گرفته اند در كار انجام است. ویژگی های آن را به جای خود بررسی خواهیم كرد.

1- تاثیرصنعتی شدن سرمایه داری در وضع طبقه كارگر و تشدید بهره كشی از آن

الف) افزایش سریع بار آوری كار

ماشین و صنعت بزرگ بارآوری كار را به طور بی سابقه ای بالا می برد و به چنان سطحی می رساند كه شیوه های ما قبل سرمایه داری و حتی مانوفاكتور سرمایه داری آن را به خواب هم نمی دیدند. اگر پیشه ور نخ ریسی می توانست تنها یك دوك را بچرخاند، نخستین ماشین های ریسندگی طوری است كه یك كارگر تا 50 دستگاه ریسندگی را با هزاران دوك به كار می اندازد.
صنعت بزرگ ماشینی، پهنه فراخ پایان ناپذیری دربرابر افزایش بارآوری كارانسانی می گشاید. در فاصله 23 سال ( از 1950 تا 1973) بارآوری كار صنایع در ایالات متحده آمریكا 3/2 بار ، در انگلستان 9/1 بار، در فرانسه 3/3 بار افزایش یافته است.(1)
چنانچه در صفحات پیش گفتیم وقتی مالكیت وسایل تولید در دست مشتی سرمایه دار بزرگ متمركز است، تبعا نتایج حاصل از پیشرفت صنعتی نیز نصیب آن ها می شود. افزایش بارآوری كار درجامعه سرمایه داری سبـــب كاهش ارزش نیروی كار می شود كه اضافه ارزشی نسبی- یعنی سهم سرمایه دار را از روزانه كار كارگر بالا می برد. موافق آمارهای موجود درسال 1955 در ایالات متحده آمریكا، كارگران تنها یك چهارم روزانه كار خویش را برای جبران دستمزد خود و سه چهارم آن را به رایگان برای سرمایه دار كار می كردند. در ژاپن این نسبت یك به پنج بود.(1)

ب – كار زنان و كودكان
تنها از طریق افزایش بارآوری كار نیست كه صنعت ماشینی سرمایه داری موفق می شود اضافه ارزش نسبی فراوانی به دست آورد. یكی از نخستین تاثیرهای ماشینی شدن صنعت در سرمایه داری جلب تعداد زیادی از زنان و كودكان به كار در كارخانه هاست. صنعت ماشینی وظیفه ای را كه به گردن كارگر جزء كار است بسیار ساده می كند. از كارگر مهارت و نیروی بدنی به مراتب كمتری طلب می شود. زمینه ای فراهم می آید كه از زنان و كودكان به میزان وسیع و توده ای استفاده شود. در كشور ما می توان از صنعت دستی قالی بافی به عنوان نمونه یاد كرد. اما جلب توده وسیع میلیونی زنان و كودكان به كار در صنعت از نتایج مستقیم ماشینی شدن است.
دركشور ما موج اول و قابل ذكر صنعت ماشینی نوین در زمان رضا شاه و به خصوص دردو دهه 1920- 1940 وارد شد. در این ایام تعداد زیادی كارخانه های نساجی پدید آمد كه توده وسیعی از زنان و كودكان را به كار جلب كرد. در آستانه سوم شهریور 1320- اوت 1941 در صنعت ماشینی ایران 45 هزاركارگر كار می كرد كه 13 هزار نفر آنها زن و كودك بودند از جمله از 19 هزار كارگری كه دركارخانه های نساجی قماش كار می كردند نزدیك 8 هزار نفر زن و كودك بودند كه بیش از 40./ كارگران را تشكیل می داد.
در انتشارات تبلیغاتی هیئت حاكمه ایران، هر سال هفدهم دی ماه 1314 (ژانویه 1936) را به عنوان روز كشف حجاب و آزادی زن ایرانی جشن می گیرند. ولی از انگیزه واقعی این اقدام حكومت رضاشاهی سخن نمی گویند. در آن موقع صنایع نو بنیاد ایران- به ویژه صنایع نساجی می خواست زنان را به كار جلب كند، ولی حجاب مانع بود. حكومت رضاشاهی این مانع را با كشف حجاب شكست. از آن پس زنان "آزادی" بیشتری یافتند كه نیروی كار خود را بفروشند. كشف حجاب رضاشاهی هیچ گونه تغییری در وضع حقوقی زن پدید نیاورد. زن همچنان اسیر ماند. او نصف آدم حساب می شد. از ارث پدری نصف سهم می برد و تبعا آسان بود تا نصف كارگر مرد به او دستمزد پرداخت.
صنعت ماشینی، علاوه براین كه زنان و كودكان را درخود صنعت به كارجلب می كند. زمینه مساعدی فراهم می آورد كه در رشته های غیرماشینی صنعت یعنی دربخش مانوفاكتور نیز از نیروی كار زنان و كودكان به میزان وسیع تری استفاده شود.
موافق آمار رسمی در سال 1350 (1971) در كشور ما یك میلیون زن و بیش از 780 هزار كودك 10 تا 14 ساله دررشته های مختلف كشاورزی، صنعت وخدمات مشغول به كار بوده اند. از آن جمله قریب 500 هزار زن 10 ساله به بالا در صنعت كار می كرد كه 450 هزار نفر آن ها به صنایع نساجی و بافندگی تعلق داشت. (در این رقم قالی بافان نیز به حساب آمده است) در آمار رسمی دولتی جمع كار زنان مزدور 800 هزار نفراست كه 200 هزار نفر آن ها مزدبگیر و قریب 600 هزار نفر آن ها به عنوان كاركنان فامیلی- بی مزد به حساب آمده اند.(1)
نتیجه این گونه استفاده وسیع از نیروی كار زنان و كودكان پایین آمدن ارزش نیروی كار است. وقتی اعضای خانواده كارگر به كار جلب می شوند دیگر نگهداری آنها در ارزش نیروی كار حساب نمی شود.
چنانكه می دانیم:
"ارزش نیروی كار نه تنها از روی زمان كاری كه برای معاش انفرادی یك كارگر بزرگسال لازم است تعیین می شود، بلكه منوط به زمان كاری نیز هست كه برای نگاهداری خانواده كارگر ضرور است. با فرو ریختن تمام اعضای خانواده كارگری به بازار كار، ماشین، ارزش نیروی كار مرد را به مجموع خانواده اش تقسیم می كند" (2)
قانون كار ایران نیز دستمزد كارگر را براساس حوائج ضرور برای نگاهداری كارگر و زن و دو فرزند او تعیین می كند. اما وقتی زن و فرزندان كارگر نیز به بازار كار وارد می شوند این ماده قانون ارزش واقعی خود را از دست می دهد. به هر كارگری حداقل دستمزدی را می دهند كه برای نگاهداری خود او لازم است. با این حساب كه اعضای خانواده خرج را در خواهند آورد. از اینجاست كه حداقل دستمزد كارگر كه ظاهرا" برای نگاهداری یك خانواده چهار نفری است از طرف مراجع رسمی ایران 9 و 10 تومان تعیین می شود. در حالی كه بهای هر كیلو گوشت 25 تومان است.
به عبارت دیگر سرمایه داران از طریق جلب زنان و كودكان به بازار كار، ارزش نیروی كار را پایین می آورند و متناسب با آن اضافه ارزش نسبی به دست می آورند. اما سرچشمه این اضافه ارزش بارآوری كار نیست، پـرداخت نكردن ارزش واقعی نیروی كار است. تا وقتی مرد خانواده كار می كرد برای تامین زندگی خانواده یك روزانه كار به سرمایه دار تحویل می داد. اما اكنون كه سایر اعضای خانواده نیز كار می كنند، برای تامین زندگی همان خانواده چهار روزانه كار به سرمایه دار تحویل داده می شود.
"از این راه است كه ماشین از آغاز امر با افزایش مصالح انسانی بهره كشی میدان استثمار سرمایه و در عین حال درجه بهره كشی را توسعه می دهد(1)"
كارگران زنان و كودكان كارگر، درآمد مجموع خانواده را كمی بالا می برد. اما این اضافه درآمد معمولا صرف هزینه اضافی می شود كه به خانواده تحمیل شده است. زیرا زمانی كه زنان كار می كنند اجبارا باید وظایف خانوادگی نظیر پرستاری از كودك، دوخت و دوز و حتی آشپزی را به دیگران محول كنند و از بازار بخرند.
البته جلب زنان به میدان فعالیت اقتصادی – اجتماعی به خودی خود نادرست نیست. گامی است به جلو و به همین دلیل جنبش كارگری از آزادی زن و گسترش فعالیت زنان پشتیبانی می كنند. اما در جامعه سرمایه داری چنان كه گفتیم این گام به جلو نیز مانند هرگام دیگری – درعین حال گامی است به عقب در جهت تشدید بهره كشی از انسان زحمتكش و تنزل و انحطاط زنان، واداشتن كودكان نابالغ به كار، در واقع امر برده فروشی است، چرا كه كودك نابالغ نمی تواند خود به میل خویش به كارخانه برود و قرارداد استخدام ببندد. كودكان نابالغ را پدران، مادران و قیم های آن ها به كارخانه تحویل می دهند. در اینجا دیگر سایه ای هم از آزادی انسان در فروش نیروی كار موجود نیست. سرمایه دار نمی تواند ادعا كند كه قراردادی برابر حقوق با كودك منعقد كرده است.
كار زنان و كودكان نابالغ انحطاط اخلاقی عظیمی به بار می آورد كه انگلس در اثر پرارزش خویش "وضع طبقه كارگر در انگلستان" به نحو درخشانی ترسیم كرده است. ما در كشور خویش می توانیم نمونه زنده این انحطاط اخلاقی و پژمرده شدن نیروی فكری و جسمی كودكان و از هم پاشیدن شیرازه زندگی عادی خانواده های كارگری را به چشم ببینیم.
قانون كار ایران، كار كودكان كمتر از 12 سال را منع می كند. اما در واقعیت امر صدها هزار كودك كمتر از 12 سال و حتی كمتر از ده سال در كارگاه های سرمایه داری نوپا و عقب مانده ایران مشغول بكارند. یكی از دلایل اقتصادی مهم عدم توجه دولت به گسترش مدارس ابتدایی و تامین آموزش همگانی نیز همانا علاقمندی و نیاز این سرمایه داری عقب مانده به كار كودكان نابالغ است. به اصطلاح صنعت قالی بافی ایران اگر كار بی نهایت ارزان كودكان و زنان نباشد ورشكست خواهد شد. به این دلیل است كه وقتی به علت فقدان معلم و كتاب، مدارس موجود هم تعطیل می شود و كودكان در كوچه ها سرگردان می شوند. آقای سرمایه دار به جای انتقاد از دولت و تاكید به ضرورت آموزش همگانی پیشنهاد می كند كه كودكان دبستانی را به بهای ارزان به كارخانجات بفروشند. بنا به نوشته روزنامه كیهان درجلسه ای كه در اطاق بازرگانی و صنایع اصفهان با حضور مسئولان و صاحبان صنایع تشكیل شد، مدیر كارخانه پروین اصفهان گفت:
"اكثر دانش آموزان دبستان ها و كلاس های دوره راهنمایی و دانشكده ها به دلیل كمبود محل و آموزگار و دلایل دیگر نصف روز به تحصیل اشتغال دارند و بیشتر اوقات آنان جدا از تحصیل و درس خواندن با بیكاری روبروست. جوانان نیروی قابل توجه انسانی هستند. به جاست كه درجهت برخورداری كارخانجات از این نیروی عظیم انسانی اقدام شود".
"این پیشنهاد به وسیله نامه ای توسط اتاق بازرگانی و صنایع و معادن اصفهان برای استاندار فرستاده شد(1)"

راه توده 193 08.09.2008
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت