راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

اقتصاد سیاسی-8
پول
از درون کدام مناسبات
اجتماعی سر برآورد!
ف. م. جوانشیر
 

فصل دوم - كالا و تولید كالایی
 

5- كار ساده و كار بغرنج
پرسشی كه مطرح می شود این است كه كار تولید كنندگان كالاهای گوناگون كه به منزله كار مشخص كاملا متفاوت است چگونه به منزله كار مجرد انسانی با هم مقایسه می شود. در حالی كه برای تولید كالاهای گوناگون، درجات متفاوتی از مهارت و قدرت و استعداد فكری و جسمی لازم است و اگر این مقایسه تنها از روی زمان كار انجام گیرد، آیا به كسانی كه مهارت بیشتر و یا تخصص عالی تری دارند اجحاف نمی شود؟
پاسخ این پرسش این است كه هر كار بغرنجی عبارت از ساده ترین كار انسانی است كه به عدد معینی ضرب شده است. یعنی هر ساعت كار یك كارشناس برابر چندین ساعت كار ساده است. منظور از كار ساده عبارتست از آنچنان كاری كه به حداقل تخصص و حداقل آمادگی و مهارت قبلی نیازمند باشد. طبیعی است كه این حداقل تخصص و مهارت در جامعه های گوناگون یكی نیست و هر چه سطح تولید اجتماعی بالاتر و رشد یافته تر باشد میزان حداقل مهارت بالاتر است. كاركنانی كه مهارتی بیش از حداقل دارند طبعا برای كسب مهارت آموزش دیده اند و می توانند در هر واحد زمان، ارزشی بیش از كاركنان ساده تولید كنند.
در تولید كالائی مبتنی بر مالكیت خصوصی بر وسایل تولید تبدیل كار بغرنج به كار ساده یعنی ارزشیابی مهارت های گوناگون نیز نه بطور آگاهانه و طبق محاسبه بلكه در بازار و در جریان رقابت انجام می گیرد. آنجاست كه بر اثر تكرار مبادله و در طول زمان تعیین می شود كه جامعه یك ساعت كار پیراهن دوز را برابر چند ساعت كار دهقان گندم كار ارزش می نهد.
از مجموع آنچه كه درباره كالا و تولید كالائی گفته ایم امیدواریم خوانندگان توجه كرده باشند كه كالا در عین حال كه شیئی سودمند است كه یكی از نیازهای انسان را برمی آورد، بیانگر یك رابطه اجتماعی است. ارزش مصرف كالا جنبه جسمانی دارد. می توان این ارزش مصرف را دید و لمس كرد. اما ارزش مبادله آن را نمی توان دید زیرا در جسم كالا نیست، بلكه در پیوند اجتماعی كالاست و تنها زمانی بروز می كند كه مبادله ای در كار باشد. یعنی رابطه ای میان دو تولید كننده برقرار شود كه آنان كالای خود را مبادله كنند. ارزش مبادله در حالت تكامل یافته اش، وقتی كه انواع كالاها برای مبادله عرضه شده اند بیانگر مناسباتی است كه میان توده تولیدكنندگان برقرار می شود. این ارزش است كه در جریان نبرد شدید رقابت با كار لازم اجتماعی سنجیده می شود و جای تولید كننده را در بازار تعیین می نماید:
او را بالا برده و ثروتمند می كند و یا ورشكست كرده و از میان می برد. ارزش مبادله در جسم كالاها نیست، در رابطه كالاها – یعنی در رابطه تولیدكنندگان كالاهاست و مقوله ای است اجتماعی.

6- تكامل و اشكال ارزش – پیدایش و ماهیت پول
در بازاری كه امروز ما با آن سر و كار داریم مبادله كالا با كالا موجود نیست. در این بازار پول حاكم است، كالاها به جای این كه با یكدیگر مبادله شوند خرید و فروش می شوند.
هر كسی كالایش را می فروشد و با پولی كه در دست دارد كالای مورد نیازش را می خرد. در این صورت تكلیف همه مطالبی كه درباره مبادله كالا گفتیم چیست؟ چه رابطه ای میان آن نوع مبادله كالا با كالا، با بازاری كه در آن پول حاكم است وجود دارد. پول چیست؟ از كجا آمده، عوامل دوگانه كالا و تضاد درونی آن در شرایط وجود پول چگونه بروز می كند؟

پاسخ این پرسش ها قبل از ماركس شناخته نبود. اقتصاد دانان بوروژائی نمی توانستند ماهیت و نقش پول را كشف كنند و با برخورد سطحی احكام نادرستی برای توضیح واقعیت وجود پول اختراع می كردند. عده ای معتقد بودند كه پول تنها یك قرارداد است كه میان خریداران و فروشندگان بسته شده، عده ای می گفتند پول را دولت ها ابداع كرده اند و عده ای دیگر پول را نیز كالائی نظیر كالاهای دیگر می دانستند و تفاوتی میان پول و سایر كالاها قائل نبودند.
كشف ماهیت پول، چگونگی پیدایش آن و نقشی كه در تولید كالائی مبتنی بر مالكیت خصوصی ایفا می كند، از خدمات ماركس است. ماركس برخلاف اقتصاددانان بورژوائی در پی حدس و توجیه نیست. او در این زمینه نیز شیوه برخورد علمی دیالكتیكی خود را بكار می اندازد و جریان تاریخی آن روند تكاملی را كه به پیدایش پول منجر شده است دنبال می كند.
نتیجه ای كه بدست می آورد علمی، قاطع و راهگشاست.
نتیجه بررسی علمی ماركس این است كه پول یك باره پدید نیامده و به اصطلاح ابداع و اختراع این و یا آن شخص و این یا آن دولت نیست. پول بر اثر تكامل مبادله و تولید كالائی پدید آمده و حاصل نیازمندی آن است. در طول قرن ها و قرن ها كه مبادله كالا جریان داشته، ارزش كالا اشكال گوناگونی به خود گرفته تا این كه شكل پولی ارزش پدید آمده است.
چهارشكل اساسی كه ارزش كالا در روند تكامل مبادله بخود گرفته به شرح زیر است:

الف – شكل ساده و یا تصادفی ارزش: چنانكه گفتیم مبادله در آغاز جنبه تصادفی داشت. در این نوع مبادله های تصادفی و تك به تك كه منظم و تكرار شونده نبودند ممكن نبود كه نسبت جا افتاده ای پدید آید. چه بسا در یك مبادله مثلا 30 من گندم با یك گوسفند مبادله می شد و در مبادله تصادفی دیگر 20 من گندم با یك گوسفند.
این حالت ساده و تصادفی شاید در نظر اول چیزی بیان نكند. اما با كمی دقت می توان درهمین معامله دوگانگی كار موجود در كالا را دید و احساس كرد كه در همین حالت تصادفی و ساده نیز ارزش مصرف كالا از ارزش آن جدا می شود و دو طرف مبادله به دو كالائی كه در دست دارند به دو نظر متفاوت می نگرند. برای صاحب گندم، مقدار گندمی كه برای مبادله عرضه كرده دیگر ارزش مصرف ندارد. او با این گندم دیگر به چشم یك ماده غذائی نمی نگرند. در نظر او این گندم وسیله ای است كه توسط آن می توان گوسفندی بدست آورد و او می داند كه این وسیله بر اثر كار و زحمت او ساخته شده و از آسمان نیفتاده است.
اما برای این صاحب گندم، گوسفندی كه در دست طرف مقابل است ارزش مصرف است. او با این گوسفند درست به چشم گوسفند نگاه می كند. مقدار شیر و پشم و گوشت آن را تخمین می زند. به این ترتیب ارزش مصرف گوسفند برای صاحب گندم همچون آئینه ایست كه در آن نتیجه و یا ارزش زحمتی را كه برای تولید گندم كشیده است می بیند.
برای دارنده گوسفند مسئله برعكس است. او به ارزش مصرف گوسفندی كه برای مبادله عرضه كرده نیازی ندارد. و لذا برای او گوسفند ارزش مصرف نیست، بلكه حاصل زحمت است. وسیله ای است برای دریافت گندمی كه به ارزش مصرف آن نیاز دارد او در آئینه ارزش مصرف گندمی كه تحویل می گیرد، ارزش كار و زحمت خود را می بیند.

ب – شكل تام و یا گسترش یافته ارزش. بر اثر تكامل مبادله حالت ساده و تصادفی از میان می رود. تولیدكنندگان رفته رفته محصول بیشتر و منظم تری بدست می آورند و بطور منظم تری وارد مبادله می شوند و هر تولیدكننده ای نه تصادفا و نه فقط با یك تولید كننده، بلكه به شكل منظم و با بسیاری از تولیدكنندگان روبرو می شود. تولید كننده گندم اینك تنها با صاحب گوسفند روبرو نیست. او با تعداد زیادی تولید كننده روبرو است و می تواند گندم خود را نه تنها با گوسفند، بلكه با پارچه، لباس، كفش و انواع دیگر اشیاء مبادله كند. به عبارت دیگر در برابر او فقط یك آئینه گذاشته نشده، بلكه او ارزش زحمت خود را در انواع آینه ها می بیند.
در این حالت گسترده مبادله، جدائی ارزش مصرف از ارزش، یعنی جدا شدن خصلت مشخص كار از خصلت مجرد آن آشكارتر است. كالائی در برابر انواع كالاهای دیگر، با ارزش های مصرف كاملا متفاوت قرار گرفته ومبادله می شود – یعنی آنچه كه به وجود آورنده امكان مبادله است ارزش مصرف نیست. وجود جوهر واحدی در تمام این اشیاء است.
درحالت گسترده، تولید كننده گندم در برابر گندم خویش نه یك معادل، بلكه انواع معادل ها می بیند. در برابر 20 من گندم او یك گوسفند، یا 4 جفت كفش و یا 20 متر پارچه و غیره می دهند و همه این ها معادل گندم او هستند.

پ – شكل عمومی ارزش. حالت گستردگی یافته نیز هنوز شكل كامل بیان ارزش نیست و با توسعه و تكامل روند مبادله غیركافی می شود. دهقانی كه صاحب گندم است و خواستار بدست آوردن كلاه، متوجه می شود كه صاحب كلاه نیازی به گندم ندارد و دنبال كفش می گردد و در حالی كه صاحب كفش نیز نیازی به كلاه او ندارد و دنبال پارچه و یا گوسفند می گردد.
برای این كه نیاز این تولیدكنندگان برآورده شود. آنان باید چندین مبادله زنجیری همزمان انجام دهند و به نوعی با هم كنار بیایند كه پس از چندین مبادله هم زمان، هر تولید كننده ای ارزشی را كه در دست دارد تحویل داده و ارزش مصرفی را كه می خواهد بدست آورد.
با تكامل مبادله این دشواری غیرقابل تحمل می شود. هر تولیدكننده ای كه وارد بازار می شود می كوشد كه ابتدا كالای خود را با آن چنان كالائی مبادله كند كه خواستاران بیشتری دارد تا بعد بتواند كالای جدیدی را كه بدست آورده و به ارزش مصرف آن نیازی ندارد آسان تر و سر فرصت یا كالای مورد نیاز خویش مبادله نماید. به این ترتیب در هر بازاری كالای واسطی پدید می آید: كالائی كه حكم شكل عمومی معادل را دارد، همه كالاها با آن مقایسه می شوند. دارندگان كالاهای گوناگون حاضرند كالاهای خود را با آن مبادله كنند ولو این كه مستقیما به خود آن كالا نیازی نداشته باشند. پیدایش شكل عمومی معادل حاصل تكامل طولانی امر مبادله، تكرار میلیونی مبادله هاست كه بر اثر آن حالت تصادفی از میان رفته و كمیت كالاهائی كه با یكدیگر قابل مبادله اند – ارزش برابر دارند – بطور عمده شناخته شده تا جایی كه كالای معین باب بازار از سایر كالاها جدا شده و توانسته است نقش واسطه را ایفا كند.


ت – شكل پولی ارزش. كالاهائی كه توانسته اند نقش واسطه یا شكل عمومی ارزش را ایفا كنند در نقاط و زمان های مختلف متفاوت بوده اند. در میان برخی از اقوام حیوانات اهلی و درمیان اقوام دیگر دندان فیل و انواع كالاهای دیگر چنین نقشی داشته اند. پیدایش چنین كالای واسطی البته كمك بزرگی به گسترش مبادلات است. اما خالی از نقص نیست. زیرا این كالاهای واسط هنوز دارای خصوصیاتی كه مبادله كنندگان را به طور كامل اقناع كند نیستند. مثلا وقتی حیوانات اهلی نقش واسطه را ایفا می كردند مشكلاتی در بازار پدید می آمد. زیرا حیوان قابل تقسیم نیست. در حالیكه دهقانی كه گندم خود را به بازار آورده نیازمند چندین كالای دیگر است و می خواهد چنان كالای واسطی بدست آورد كه قابل تقسیم باشد: مقداری از آن را در برابر پارچه، مقداری دیگر را در برابر لباس، مقداری برای كفش …. و غیره مبادله كند. بعلاوه نگاهداری و حمل و نقل حیوان اهلی دردسری است توام با خطر. و اگر دهقان گندم خود را این هفته در برابر گوسفند مبادله كند به این امید كه هفته آینده به بازار برمی گردد تا كالای مورد نیازش را بدست آورد. باید مدت یك هفته گوسفند را تر و خشك كند و تازه خطر مرگ احتمالی آن را نیز بپذیرد. سایر كالاهای واسطه نیز همین نوع اشكالات را دارند.
در جریان تكاملی مبادله وقتی انسانها فلزات را كشف كرده و كاربرد آن را آموختند، دریافتند كه بهترین كالائی كه می تواند شكل عمومی ارزش را ایفا كند فلز است. و البته بهتر و كامل تر از همه، فلزات قیمتی، حسن فلز این است كه تقسیم می شود بدون اینكه ارزش خود را از دست بدهد. هر تكه فلز به نسبت وزنش ارزش دارد. حمل و نقل و نگاهداری آن آسان است و آنچه مربوط به فلزات قیمتی است – علاوه برهمه این ها این حسن را دارند كه با وزن كم ارزش زیاد داشته و در مقابل تاثیر شیمیایی آب و هوا و محیط مقاومند و لذا حمل و نقل و حفظ و نگهداریشان آسان تر است.
به این ترتیب در مرحله ای از تكامل تولید كالائی و مبادله، فلزات رنگین و بطور عمده فلزات قیمتی به عنوان شكل عمومی ارزش پذیرفته می شوند كه این مقام خود را به طور ثابت تا امروز نیز حفظ كرده اند.
فلزات ابتدا مثل سایر كالاها تكه تكه مبادله می شدند. اما در طول زمان لازم آمد كه آن ها را به قطعات هم وزن و استانداردی تقسیم كنند و روی هر قطعه، وزن فلز را بنویسند كه این امر به صورت ضرب سكه كامل شد و پول پدید آمد. روی سكه ها اسامی معین گذاشته شد: تومان، ریال، فرانك و … و غیره.
تحقیقاتی كه تاكنون انجام گرفته حاكی از آن است كه پول فلزی حدود چهار یا پنج هزار سال پیش پدید آمده و قدیمی ترین سكه ها حدود سه هزار سال پیش ضرب شده است .
با پیدایش پول، كالاها صاحب قیمت شدند، بدین معنا كه ارزش آنها با پول بیان شد.

ث- پیدایش پول در ایران. اطلاعاتی كه از ایران باستان بدست آمده نشان می دهد كه در كشور ما نیز تولید كالائی درست با همان خطوط اساسی كه در صفحات پیش توضیح دادیم پدید آمده، گسترش یافته و سپس به پیدایش پول و سكه انجامیده است .
در كهن ترین بخش های اوستا هنوز اسمی از سكه و پول نیست. در آنجا مزد را با چهار پایان اهلی و سایر كالاها می سنجند. از جمله در اوستا درباره مزد پزشك گفته می شود كه اگر پزشكی "اتورپان (موبد) را درمان كند برای یك لآفرین نیك (یعنی رایگان)، خانخدای را درمان كند به ارزش پست ترین ستور، دهخدای را درمان كند به ارزش یك ستور میانگین، شهربان شهر را درمان كند به ارزش بهترین ستور، شهریار كشور را درمان كند به ارزش یك گردونه چهار اسبه" مزد می ستاند. در جای دیگر اوستا گفته می شود: "بزرگ زاده را درمان كند به ارزش بهترین ستور، بهترین ستور را درمان كند به ارزش ستور میانگین، ستور میانگین را درمان كند به ارزش پست ترین ستور، ستور پست ترین را درمان كند به ارزش یك پاره گوشت" مزد می ستاند.
در اوستا از اینگونه فقرات كه می رساند مزد كار و داد و ستد با جنس بوده بسیار است. در بخش های جدیدتر اوستا از رشوه ستانی سخن رفته ولی هنوز اسم سكه نیست. بلكه از قطعه و پاره فلزات سخن می رود و "پارك ستان" به معنای رشوه خوار می آید. به عبارت دیگر معلوم می شود كه بر اثر تكامل تولید و مبادله مرحله ای فرا رسیده كه فلزات جای ستور را در داد و ستد گرفته اند ولی هنوز سكه ضرب نشده. بلكه قطعات و پاره های فلز واسطه مبادله بوده است (هم اكنون در كشور همسایه ما تركیه به جای پول كلمه "پارا" به كار می برند كه همان كلمه "پارك" فارسی است)
پس از این مرحله است كه سكه پدید می آید، یعنی عیار و وزن پاره فلز را به صورت خط و نقش روی آن نقش می كنند. در كشور ما پول مسكوك از قرن ششم پیش از میلاد شناخته شده ولی در آن زمان هنوز در خود ایران سكه ضرب نشده است. سكه ابتدا از كشور همسایه ما لیدیا به ایران آمده و رواج یافته است. كوروش لیدیا را فتح كرد، ولی دلیلی در دست نیست كه به نام خود سكه زده باشد. ظاهرا برای نخستین بار داریوش اول (521-485 پیش از میلاد) سومین پادشاه هخامنشی بود كه در ایران سكه زد و بر آن شد كه پولی به وجود آورد كه در همه كشورهای زیر سلطه اش پذیرفته شود. به ویژه در زمان وی به واسطه وجود سكه های گوناگون كار داد و ستد در هم و برهم بود و می بایست سكه ای به وجود آورد كه ارزش محلی نداشته، در پهنه شاهنشاهی شناخته شده باشد. داریوش سكه زر زد كه نمونه های آن به ما رسیده و در نوشته های پیشینیان یاد شده است. با این حال در زمان داریوش و جانشینانش با آن كه مسكوك موجود بود چیزهای دیگر هم به جای سكه به كار می رفت و تنها با مرور زمان و گسترش تولید كالائی و داد و ستد بود كه پول بر بازار تسلط یافت(1).

ج – ماهیت پول
به این ترتیب پول در جریان طولانی تولید كالائی و مبادلات پدید آمد. پول كالا است ولی نه كالائی مانند همه كالاهای دیگر.
پول كالای ویژه ای است كه از جمع كالاها جدا شده و نقش معادل عمومی را به عهده می گیرد و به این دلیل خصوصیاتی كسب می كند كه كالاهای دیگر فاقد آنند.
پیدایش پول و قیمت مرحله كیفی نوینی در روند تكامل مبادله و تولید كالائی است. پول كه یك كالا است وقتی نقش واسطه را به عهده می گیرد و به عنوان تنها واسطه مبادله همه كالاهای دیگر از میان جمع سر می افرازد، وقتی پول می تواند در یك لحظه به هر كالای دلخواه دیگری بدل شود، چنان قدرت اقتصادی كسب می كند كه قبل از پیدایش پول وجود نداشته است.
وقتی پول پدید می آید بازار به دو قسمت تقسیم می شود. در یك سو پول و در سوی دیگر همه كالاهای دیگر قرار می گیرند. ارزش همه كالاها در پول منعكس می شود و به وسیله پول بیان می شود. پول واحد اندازه گیری ارزش سایر كالاها است. هر كسی كه كالائی وارد بازار می كند ابتدا باید آن را بفروشد – یعنی با پول مقایسه كرده و به پول بدل نماید و از این طریق معلوم كند كه اصولا كالای او در جامعه پذیرفته است یا نه و اگر هست ارزش آن چقدر است.
تبدیل كار انفرادی به كار اجتماعی توسط پول انجام می شود كه تجسم بلافاصله كار اجتماعی لازم و مقیاس اندازه گیری آن است. هر تولید كننده مجزا و منفرد از طریق پول و به وسیله پول كار انفرادی خود را با كار اجتماعی می سنجد. بنابراین، پول تنها یك واسطه ساده مبادله كالاها نیست. رابط میان تولید كنندگان است. مناسبات آن ها را با یكدیگر تعیین می كند. آن كه را در رقابت پیروز شده بالا می كشد. آن كه را كه شكست خورده به خاك می نشاند. پول تجسم مناسبات اجتماعی مرحله معینی از تولید كالائی است.
پول یك مقوله اقتصادی است كه جنبه تاریخی دارد، در پله معینی از تولید كالائی پدید آمده و ویژه تولید كالائی است. زمانی كه تولید كالائی از میان برود، نیازی به پول نخواهد بود.

راه توده 177 19.05.2008
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت