راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

سخنی با همه توده ای ها
خاطرات کیانوری
با چه هدفی منتشر شد؟

(4)

 

همه آنچه تا بدینجا گفته شد و همه خواست ها و سیاست های ما، حتی اگر بهترین و كارآمدترین باشند، یاوه ای بیش نخواهند بود، اگر بر حزبی متحد و نیرومند و مجهز به ایدئولوژی و خط مشی انقلابی متكی نباشیم. تجربه فعالیت اخیر، باز هم بیش از گذشته به ما نشان می دهد، كه حزب پاره پاره، حزبی كه دارای وحدت اراده و عمل نباشد، نمی‌تواند منشاء اثر انقلابی گردد.
برخی رفقا، با توجه به مسایل موجود در حزب و نیز جنبش بین المللی، معتقدند باید به فكر شكل جدیدی از سازماندهی حزب بود.
با این نظر نمی‌توان توافق داشت. آنچه كه امروز در مقابل حزب ما قرار دارد، تبدیل شدن آن از حزبی عمدتا مبتنی بر مركزیت، به حزبی واقعا مبتنی بر "مركزیت دمكراتیك" است. البته پیشرفت در این زمینه، تنها به خواست ما بستگی ندارد، بلكه به شرایط بیرون از خواست ما، و از جمله وجود آزادی های سیاسی و اجتماعی، میزان اتحاد طبقه كارگر و حمایت آنها از حزب خود، درجه آگاهی های اجتماعی و یك سلسله عوامل دیگر وابسته است. بدیهی است، كه می‌توان در مورد شكل مركزیت دمكراتیك متناسب با شرایط ما و تناسب میان مركزیت و دمكراسی بحث های سودمندی را انجام داد، اما اینكه حاكمیت این اصل اساسی را از روابط درون حزب كنار بگذاریم، قابل پذیرش نیست. وضعیت كنونی، یك وضعیت استثنایی و حاصل انباشته شدن دراز مدت یك سلسله علل و عوامل عمدتا استثنایی است. استثناء را تعمیم ندهیم و از آن نتایج نادرست اتخاذ نكنیم. اگر عدم تشكیل كنگره حزبی طی چندین دهه و برخلاف اساسنامه حزب به معنی نفی ضرورت كنگره است، از وضع كنونی هم می‌توان نتیجه گرفت كه حزب می‌تواند محل بحث و اختلاف نظر میان اعضاء باشد. برای بن بست كنونی چاره ای بیاندیشیم، اما برون رفت از آن را در كنار گذاشتن هویت سازماندهی انقلابی خود نجوئیم.
چاره اوضاع كنونی، در پایه ریزی حزب و تشكیلات دیگری، به موازات تشكیلات حزب توده ایران مسلما نیست، در دعوت كردن اعضاء به پذیرش بی چون و چرای سیاست های نادرست نیز نیست. در خانه نشستن و منتظر تغییر تناسب جناح ها (كدام جناح ها؟) شدن نیز نمی‌تواند راه حل تلقی گردد. این راه حل، در حال حاضر تنها می‌تواند با مشاركت و توسل به آراء و نظرات همه توده ای ها، یعنی همه كسانی كه در گذشته و یا امروز در حزب فعالیت داشته و همیشه به آرمان های آن وفادار بوده اند و امروز نیز آماده كار و فعالیت می باشند بدست آید. در مورد چاره ای كه باید یافت، رفیق كیانوری با بیان خاطرات خود، بویژه تلاش كرده است نظراتش را بنوبه خود با ما در میان گذارد. تصور اینكه وی پس از هشتاد سال زندگی، ناگهان به یاد خاطرات جوانی و اختلافات خود با این یا آن فرد یا سیاست افتاده است بكلی دور از واقعیت است. هدف او از بیان این خاطرات نشان دادن این واقعیت ها به همه ما بوده است، كه تاریخ حزب توده ایران هرگز خالی از مبارزه با انحرافات چپ یا راست نبوده و برعكس این تاریخ در همین مبارزه است كه شكل گرفته و تكامل یافته است. اینكه اعضای حزب كوركورانه در مقابل در فرد، هر اكثریت یا اقلیت و هر سیاستی تسلیم نگردند، اینكه با مشی كنونی حزب تماما مخالف است و بالاخره اینكه هیچ اصلی مطلق نیست و در شرایط استثنائی می‌توان برای نجات مصالح حزب و جنبش، بطور استثنائی پاره ای اصول را نادیده گرفت. همه این ها پیام به ما و خط راهنمای ما است. آنچه كه منتشر كنندگان كتاب "خاطرات" با خوشحالی نقطه ضعف آن و وسیله نابودی همیشگی حزب تلقی می كردند در واقع عمیق ترین نقطه قوت برای ما و پیشرفت حزب است. این دعوتی است به مبارزه، دعوتی است به مقاومت و به اینكه مصالح حزب و جنبش را بالاتر از هر چیز دیگر قرار دهیم.
در چارچوب همین دعوت است كه وجود نشریاتی مانند "راه توده" را امروز باید مغتنم شمرد و از آن برای فراهم كردن زمینه جمع شدن همه اعضای حزب در كنار هم و در درون حزب كمال استفاده را نمود. همان چیزی كه احتمالا منتشركنندگان این نشریه نیز، جز به آن نمی اندیشیند.
و باز در چارچوب همین دعوت است، كه همه اعضاء حزب حق دارند و بیش از آن، مكلفند كه در بحث بر سر خط مشی حزب مداخله كنند و نظرات صریح خود را بیان دارند.
تمام رفقای ما كه نامشان در نزد توده ای ها شناخته شده است، حق دارند و وظیفه دارند، در مبارزه سرنوشت ساز كنونی برای آینده حزب، با تمام نیرو و با تمام وزنه ای كه می‌توانند داشته باشند، شركت كنند. تاریخ هیچكس را از این بابت مواخذه نخواهد كرد.
اما اگر امروز برخی تماشاچی هستند، نه از آن روست كه از مبارزه بریده اند، بلكه بدان خاطر است كه تجربه مبارزه در بیرون از تشكیلات حزب همیشه منفی از آب درآمده است. همه فرصت طلب ها ابتداء راه خود را از انتقاد از خط مشی حزب آغاز كرده اند، سپس تشكیلات جداگانه ای را با ادعای دنبال كردن "راه واقعی" حزب توده ایران بوجود آورده اند، پس از چندی ادعا كرده اند كه اساسا "مشی موجود" ریشه در تاریخ حزب دارد، همه این تاریخ را منكر شده اند و متعاقبا به این "نتیجه" رسیده اند كه منشا همه "مشكلات" در ایدئولوژی ماركسیسم و اعتقاد به سوسیالیسم و كمونیسم است و دست آخر در منجلاب ضد توده ای درغلتیده اند.
ما همه از قرار گرفتن در این راه وحشت داریم. اگر نمی خواهیم در منجلات ضد توده ای فرو رویم، هیچ راهی جز آن نیست كه از همان ابتداء حساب خود را با فرصت طلبی و اپورتونیسم روشن كنیم. تمام سیاست اپورتونیسم و مبارزه ایدئولوژیك ارتجاع، امروز بر سر تاریخ گذشته حزب ما و بویژه سیاست حزب در سال های نخست پس از پیروزی انقلاب تمركز یافته است. تنها با دفاع قاطع از این تاریخ و این سیاست است كه می‌توان از غلتیدن در منجلات اجتناب كرد. برای آنكه چند نفر را بیشتر به دور خود گرد آوریم، دروازه ها را چارتاق به روی اپورتونیسم باز نكنیم.
نفوذ ضعف از همان سال 62 و 63، در شرایط بسیار پیچیده سیاسی دستگیری و غیبت بیش از دو سوم اعضای رهبری حزب و تلخكامی روحی ناشی از شكست، با كنار گذاشتن تدریجی و عدم دفاع قاطعانه و بی تزلزل از مشی حزب در سال های پس از انقلاب در حزب ما آغاز شد. در نتیجه، بتدریج بحث در مورد خط مشی گذشته همه حزب را فرا گرفت و آن را در فلج كامل قرار داد. اتحاد با سازمان اكثریت، اساسا به همین دلیل بطور قطعی شكست خورد. پیگیری سیاست های انحرافی سرانجام حزب را پاره پاره و بطور كل از جامعه ما جدا و آن را در انفراد و انزوای كامل قرار می دهد.
دیدن خطر سیاست های ارتجاع، لااقل برای یك توده ای، كار بسیار پیچیده ای نیست. اما چرا غیر توده ای ها تحت هیچ شرایطی به میدان این مبارزه گام نمی گذارند؟ برای آنكه این بخش می داند، كه اگر خطر این دارودسته و ضرورت مبارزه با آن را بپذیرد، به خودی خود ناچار خواهد شد بپذیرد كه با نیروهایی كه در مقابل آن عمل می‌كنند وارد یك اتحاد، ولو موقت گردد. پذیرش این اتحاد به معنی آن است كه ما بتدریج و گام به گام به سمت ایجاد یك جبهه متحد با این نیروها و سرانجام به سمت همان سیاست حزب در سال های پس از انقلاب بهمن بازگردیم و این چیزی است، كه برای آنها، با راهی كه در پیش گرفته اند و با نیروهایی كه بعنوان متحد خود انتخاب كرده اند، قابل قبول نیست.
چنانكه گفتیم، مبارزه ایدئولوژیك ارتجاع نه تنها بر روی تاریخ حزب توده ایران متمركز است، بلكه اساسا و در درجه اول بر روی آن بخش از این تاریخ تمركز یافته است كه به نحوی از انحاء با سمتگیری حزب ما در سال های پس از انقلاب در پیوند است. می دانید، اگر اتحاد میان طبقه كارگر و توده های محروم و بینابینی جامعه تحقق یابد، اگر نیروهای حزب و نیروهای انقلابی ملی و مذهبی نزدیك شده و در یك اتحاد قرار گیرند، در آن صورت قادرند نیرویی را بوجود آورند كه می‌تواند سد ارتجاع و بورژوازی بزرگ را در هم شكند. از وحشت همین اتحاد بود، كه ارتجاع در سال های نخست انقلاب از تدارك كودتای نوژه، ایجاد دارودسته های نظامی در تركیه و حتی تشویق صدام حسین به حمله به ایران خودداری نكرد. امروز از وحشت همین اتحاد است كه تمام زرادخانه ایدئولوژیك و تبلیغاتی خود را به كار انداخته است، تا به هر قیمت ممكن، توده ای ها و توده ها را از پیمودن این مسیر منصرف سازد.

راه توده 212 09.02.2009
 


بازگشت