راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

پرسش و پاسخ شماره 2 سال 1358
مهندس بازرگان
انسانی صادق اما ساده و زودباور

 

قضاوت ما اینست که علی رغم تمام دشواری های ناشی از ناپیگیری، ناتوانی و وابستگی های طبقاتی اعضای دولت، به طور کلی باید از آن، در جهت حل عمده ترین مسائل روز جنبش پشتیبانی کنیم. این مسائل در حال حاضر عبارتند از تصویب قانون اساسی در کوتاه ترین مدت، انتخاب نمایندگان مجلس، تشکیل دولت دائمی و انتخاب رئیس جمهور. یکی از بزرگترین اشتباهات چپگرایان اینست که معتقدند که هر چه هرج و مرج ادامه پیدا کند، گویا اوضاع بهتر خواهد شد. و این، اشتباه بسیار بزرگی است.

 

درباره مناسبات حزب توده ایران و مهندس بازرگان، در دوران کوتاهی که وی نخست وزیر جمهوری اسلامی بود، حرف و ادعا بسیار است، اما واقعیات آن اسنادی است که حزب توده ایران درباره این مناسبات منتشر کرده است. از جمله نخستین پرسش و پاسخ های دبیراول وقت حزب توده ایران، شادروان نورالدین کیانوری. ما دراین شماره راه توده، از پرسش و پاسخ شماره 2 که در سال 1358 در دفتر مرکزی حزب توده ایران در خیابان 16 آذر تهران برگزار شده، پاسخ وی به پرسشی درباره این مناسبات را برگزیده ایم. این پاسخ- سیاه روی سفید- نشان میدهد که رهبری وقت حزب توده ایران مهندس بازرگان را فردی ملی و صادق اما درعین حال، ساده دل و زود باور ارزیابی کرده و بر انتقاد نرم از عملکرد وی، درعین پشتیبانی از او پیروی می کرد. در همین پرسش و پاسخ شما می خوانید که حزب توده ایران تا چه اندازه نگران تدوین قانون اساسی و به عقب نیفتادن آن بود. نکته دیگری که دراین پرسش و پاسخ آشکار است، آن نگاهی بنیادینی است که حزب توده ایران نسبت به حاکمیت دوگانه و چندگانه جمهوری اسلامی از ابتدای پیروزی انقلاب 57 داشت و همگان را به هوشیاری دراین زمینه و توجه به آن فرا می خواند. یکی دیگر از نکات مهمی که در این پرسش و پاسخ به آن اشاره شده و نه تنها تا امروز، بلکه اتفاقا "امروز" و در جریان جنبش عظیم سبز در کشورما اهمیت آن برجسته است، پرهیز از چپ روی و این تصور غلط است که هرچه وضع بدتر شود، احتمال پیروزی جنبش بیشتر است. درحالیکه، ارتجاع و راستگرایان حاکم نیز بر این آتش برای تثبیت و قطعیت بخشیدن به موقعیت خود نفت می پاشند و می گویند: هرچه اوضاع بدتر شود، ظهور امام زمان زود تر ممکن می شود!
ما تصور نمی کنیم هیچ حزب و فرد سیاسی نه در گذشته و نه امروز توانسته باشد چنین مسائل مهمی را در حجمی باندازه ای که می خوانید و ملاحظه می کنید مطرح کند.
بخوانید:

دو گانگی در حاکمیت دولتی -

سئوال- دولت هر روز بر تعداد ناراضی ها می افزاید و آگاهانه این کار را می کند. سیاست حزب در مورد دولت تا کی به همین منوال ادامه خواهد داشت؟ و آیا قصد ندارد مبارزه جدی را بر علیه دولت شروع کند؟

پاسخ- من فکر می کنم که این برداشت بطور کلی نادرست است. واقعیت اینست که در درجه اول در داخل نیروهای اعمال کننده قدرت – درجمهوری اسلامی- دو گرایش مشخص دیده می شود و بین این دو گرایش هم، نیروهای بینابینی و متزلزل قرار دارند. از این دو گرایش- توجه داشته باشید که من در باره حزب توده ایران و نیروهای چپ صحبت نمی کنم، منظورم نیروهای حاکم است- یکی گرایش رادیکال به سمت سیاست و راه امام خمینی است، و دیگری گرایش راست که بخش مهمی از روحانیون بزرگ درجه اول و روحانیون متوسط و میانه از آن پشتیبانی می کنند. گرایش دوم، در برابر امپریالیسم و ارتجاع، خصلت سازشکارانه ای دارد.
بنابراین، دولت کنونی – دولت بازرگان- را در مجموع خود، نمی توان نماینده یکی از این دو گرایش دانست، زیرا معجونی است در میان آن دو. در عین حال که بسیاری از عناصر تشکیل دهنده دولت، شخصا به گرایش دوم یعنی گرایش راست تعلق دارند، تاثیر نیرومند گرایش اول- گرایش خط امام خمینی- به عنوان مرکز اعمال قدرت حاکمه، دولت را به انجام اقداماتی ناگزیر می سازد که محتوی دیگری می خواهد، در خود دارد. ما دولت را عنصر بینابینی به حساب می آوریم و سیاست ناپیگیر و غیر قاطعش را در دنبال نکردن خط خمینی که هنوز همان جنبه ضد امپریالیستی، خلقی و ضد ارتجاعی خود را حفظ کرده است، مورد انتقاد جدی قرار می دهیم، ولی از اقداماتی که با محتوای مثبت و مترقی انجام می دهد، پشتیبانی می کنیم. واقعیت این است که ناپیگیری و تزلزل دولت، گاه به صورت ترمزی در برابر انقلاب عمل می کند، اما بعد که آیت اله خمینی به قول معروف "گاز می دهد"، دست به اقدامات می زند که همچنان که گفتیم دارای محتوای مترقی و مثبت است و ما از آن حمایت می کنیم.
به این ترتیب، نمی توان گفت که دولت مشخصا چنین یا چنان است. ولی اگر دولت را به معنای تمامی این دستگاه بوروکراسی دولتی بگیریم، چنین حرفی درست است. واقعیت این است که، همچنان که خود بازرگان هم سرانجام درآخرین نطقش اعتراف کرد- و تا به حال چنین حزبی نزده بود- این بوروکراسی دولتی، ناراضی می تراشد.
ارتجاع و امپریالیسم در این بوروکراسی دولتی که مجموعه سازمان ها و ادارات و غیره را در بر می گیرد، هنوز فوق العاده نیرومند است و در آنها عمال و طرفداران بسیار زیادی دارد. آنها به سبب اینکه منافع شان در خط قرار گرفته و دیگر مانند سابق نمی توانند از طریق دزدی و دغلی و رشوه گیری و بند و بست با مقاطعه کاران جیب های خود را پر کنند، ناراضی هستند. این عدم رضایت که کاملا پایه طبقاتی دارد، آنها را به خرابکاری و چوب لای چرخ تمام جریانات گذاشتن وادار می کند. بازرگان در این مورد حرف خوبی زد. او گفت: "من خیال می کردم که این وزارتخانه ها بعد از انقلاب آدم های خوبی می شوند، و در این دستگاه کار خوب انجام می دهند. بعد فهمیدیم که اینطور نیست."
این تجربه لازم بود. اما دردناک است، نخست وزیری که چهل سال است خود را مبارز می داند، بعد از این تجربه تازه بفهمد که دستگاهی که برای کار دیگری ساخته شده است، نمی تواند در جهت عکس ماهیت خود عمل کند. ولی باز هم باید امیدوار بود که نخست وزیر سرانجام مسئله را دریافت. این خود یک گام به پیش و به سوی آگاهی است. آگاهی به اینکه این دستگاه نمی تواند در جهت انقلاب کاری انجام دهد. ایشان معتقد بود که همان شهربانی پیشین، با یک دستور، تبدیل می شود به شهربانی انقلابی. واقعا اینطور خیال می کرده است. فکر می کنم کسانی که بازرگان را می شناسند، قبول دارند که او صادقانه چنین عقیده ای داشته است. زیرا بازرگان آدم صادقی است، هم با خودش و هم با دیگران. او دیده است که همه مقامات و ماموران شهربانی آمده اند و گفته اند که ما مذهبی هستیم و دیگر مطابق قوانین دین اسلام رفتار می کنیم. به خطاهایشان هم اعتراف کرده اند. او هم پیش خودش فکر کرده است که اینها دیگر آدم های قابل اعتمادی شدند. اکنون در تجربه می بیند که مسائل به این سادگی و آسانی هم نیست.
به این ترتیب، قضاوت ما این است که علی رغم تمام دشواری های ناشی از ناپیگیری، عدم قاطعیت، ناتوانی و وابستگی های طبقاتی اعضای دولت، به طور کلی باید از جریانی که اکنون حکومت می کند، در جهت حل عمده ترین مسائل روز جنبش پشتیبانی کنیم. این مسائل در حال حاضر عبارتند از تصویب قانون اساسی در کوتاه ترین مدت، انتخاب نمایندگان مجلس، تشکیل دولت دائمی و انتخاب رئیس جمهور. ما باید به طور عمده از این جریان پشتیبانی کنیم، و در عین حال، دولت را به خاطر نواقص کارش، مورد انتقاد جدی اما ملایم قرار دهیم. شرایط این انتقاد، عبارت است از اقدامات مشخص دولت. به این معنی که هر چه میزان نادرست بودن کارهای دولت بیشتر باشد جدی تر از آن انتقاد خواهیم کرد، ملایم تر و دوستانه تر. مسئله عمده و اساسی سیاسی روز کشور، تثبیت و تحکیم و گسترش دستاورد های انقلاب بزرگ ضد امپریالیستی و خلقی میهنمان است.
یکی از بزرگترین اشتباهات چپگرایان همین است که به اهمیت این مسئله اعتقاد ندارند. آنها معتقدند که هر چه این هرج و مرج ادامه پیدا کند، گویا اوضاع بهتر خواهد شد. و این، اشتباه بسیار بزرگ دیگری است. باید دانست ما از نظر اجتماعی در شرایطی نیستیم که این هرج و مرج، جنبش را به سوی چپ ببرد. ما دیده ایم که در شرایطی، هرج و مرج می تواند به شکست جنبش بیانجامد. این مسئله که ادامه هرج و مرج بدون شک به نیرومندی چپ منجر خواهد شد، و اگر تناقضات جامعه حل نشود، حتما راه حل انقلابی تری پیروز خواهد گردید، یک روال قانونمندانه، حتمی و اجتناب ناپذیر نیست، و عکس آن هم بسیار ممکن است پیش آید. به اعتقاد ما، بویژه در شرایط کنونی جامعه ایران، ادامه بلاتکلیفی، هرج و مرج و عدم ثبات، بیشتر به سود امپریالیسم تمام می شود تا نیروهای انقلابی. بهترین دلیل برای این مسئله، تاکتیکی است که دشمن در این روزها به کار می برد: تاکتیک کش دادن اوضاع. حساب دشمن بسیار دقیق است. او نفع خود را در این می بیند که برای مجموعه مسائل اجتماعی کنونی ایران، به این زودیها راه حل های منطقی و درست پیدا نشود. ما باید از تاکتیک هایی که دشمن در برابر ما به کار می گیرد، درس بگیریم. دشمن هم موذی است، هم به اوضاع و مسائل ایران آگاه است و هم هنوز بسیار نیرومند است. به همین جهت، ما با درس گرفتن از تاکتیک های دشمن که تقریبا در همه موارد به نفع خود اوست، معتقدیم که اکنون عمده ترین مسئله روز جنبش، تثبیت دستاوردهای انقلاب و از جمله و بویژه تدوین و تصویب قانون اساسی است. تمام نیروها را باید متوجه این جهت ساخت و مسائل فرعی را در درجه دوم اهمیت قرار داد تا این امر، هر چه زودتر تحقق یابد.
این ها است خطوط کلی سیاست ما در برابر دولت، قدرت حاکم و جنبه های مثبت و منفی این جریان، و بطور کلی، در زمینه استفاده از تاکتیک سکوت به شرط سودمند بودن آن، و غیره...

راه توده 280 22.08.2010

بازگشت