راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

نبرد 15 ساله ای
که سرانجام به کودتا ختم شد

 

15 سال پس از انتشار آنچه در ادامه می خوانید، راه توده با پیروی از مشی اصیل توده ای اعتقاد دارد که تنها چاره نهایی شرایط کنونی کشور نیز، همان است که ما 15 سال پیش نوشتیم. یعنی تشکیل یک دولت فراگیر ملی. به سهم خود خرسندیم که بخش وسیعی از مردم و حتی بخش مهمی از انقلابیون مذهبی دیروز و دست اندرکاران 30 سال گذشته جمهوری اسلامی که تحت عنوان "خط امام" شناخته می شدند نیز به همین نتیجه رسیده اند.

 
سال 1374 را می توان سال رویارویی دو جریان از دو سمت دانست:
اول جریان راست حجتیه ای که برای ایجاد یک حکومت یکپارچه خیز برداشته بود و دوم جریانی که خود را برای مقابله با این حکومت یکپارچه بسیج می کرد. نقطه تلاقی این رویارویی انتخابات مجلس پنجم بود. تمام حوادث سال 74 حول این رویارویی و این انتخابات شکل می گرفت. یگانه جریانی که بدست خود، خود را حذف کرده بود اپوزیسیون خارج از کشور بود که زیر نفوذ ایدئولوژیک و فکری کیهان سلطنت طلب خارج از کشور بود و همه حوادث را از نگاه این هفته نامه تحلیل می کرد، نگاهی که همه مبارزه ها و درگیری ها و رویارویی های داخل کشور را "جنگ زرگری" و "رقابت آخوندها" می دانست. کلیه هشدارها و خطرباش هایی که راه توده در این فضا می داد یا شنیده نمی شد، یا جدی گرفته نمی شد، یا نمود دیگری از "وابستگی" راه توده به جمهوری اسلامی قلمداد می شد.
مقاله "حجتیه در تدارک حکومت یکپارچه" در شماره 35 راه توده مرداد ماه 74 یکی از جدی ترین این هشدارباش ها و البته از نظر برخی "سند" دیگری از "وابستگی" آن به جمهوری اسلامی و نهادهای اطلاعاتی بود. آنچه در این مقاله گفته شده آنقدر اهمیت و تازگی دارد که بتوان آن را یک بار دیگر نه برای یادآوری دیروز، بلکه برای داشتن درک درستی از امروز و آینده دوباره مرور کرد.
راه توده در این مقاله با اشاره به اینکه "زمینه چینی های ضد ملی یک انتخابات تقلبی را افشاء باید کرد" از جمله چنین می نویسد:


"ارتجاعی ترین جناح در حکومت موجود، با اتکاء به رسالتی که خود برای خویش قائل است، انواع تدارکات را در پشت و جلوی صحنه حکومتی می بیند، تا تمامی ابزار حکومتی را در سه قوه مقننه، قضائیه و مجریه در اختیار بگیرد. آنها، در حالی که نقش کلیدی در انحراف انقلاب از مسیر واقعی خود داشته اند، انواع فشارهای فرهنگی را بر جامعه و بویژه زنان وارد آوردند، محرک ادامه جنگ و غارت پول مملکت از راه خریدهای نظامی بودند، مبتکر و مشوق قرض های خارجی بودند و این پول را از راه واردات انواع غیر ضرور مصرفی به جیب خود و تجار هم پیوند خویش ریختند، در سرکوب آزادی ها و جنایاتی که در زندان های کشور روی داد و می دهد، نقش کلیدی داشته و دارند و... اکنون می خواهند چهره خود را بزک کرده و با سوء استفاده از اوضاع بحرانی کشور و نارضائی گسترده مردم از حکومت، به اصطلاح "حکومت یکپارچه" را از طریق قانونی تشکیل دهند!
 

راه توده در ادامه تاکید می کند که ایجاد یک مجلس یکپارچه گام نخست در اجرای این طرح است و می نویسد:


این حکومت یکپارچه، که ظاهرا باید از دل یک مجلس اسلامی یکپارچه بیرون بیآید، چیزی نیست، جز حکومت مطلق وابستگان شناخته و ناشناخته مافیای حجتیه و گروهبندی وابسته به بازار "رسالت" و گروه های کوچکی، که در تمام این سال ها در بیعت تام و تمام با این گروهبندی در جمهوری اسلامی عمل کرده است، نظیر "جمعیت موتلفه اسلامی"، بخشی از "فدائیان اسلام"، که "بنیاد 15 خرداد" تشکیلات علنی آن است، بخش عمده جامعه به اصطلاح روحانیت مبارز، حوزه حکومتی علمیه قم، جامعه وعاظ (روضه خوان ها)، انجمن اسلامی مهندسان، انجمن های اسلامی بازار و...
 

راه توده سپس با اشاره به حمایت این گروه بندی از دولت هاشمی رفسنجانی و با اشاره به گسترش نارضایتی ها تاکید می کند:


"آنها جنبش نوین نارضائی مردم را ناشی از بی لیاقتی دولت در سرکوب آن می دانند و معتقدند، حکومتی از نظر اسلامی قشری تر و ارتجاعی تر و به همان اندازه سرکوبگرتر، یگانه راه برون رفت جمهوری اسلامی از بحران است! این گروهبندی کوچکترین تردیدی در پیگیری برنامه های دیکته شده صندوق بین المللی و بانک جهانی، تحت عنوان "تعدیل اقتصادی" ندارد و شتاب بخشیدن به خصوصی سازی تمام عرصه های اقتصادی کشور را وظیفه خود می داند. دولتمداران این جناح و نظرات آنها برای مردم ایران چندان ناشناخته نیست. احمد توکلی، وزیر اسبق کار و گرداننده و خط نگهدار کنونی روزنامه "رسالت"، حبیب الله عسگر اولادی، وزیر اسبق بازرگانی، که نقش کلیدی در جلوگیری از دولتی شدن بازرگانی خارجی ایفاء کرد و علینقی خاموشی، رئیس اتاق بازرگانی و نماینده پرقدرت کنونی در مجلس اسلامی و...
آنها از ابتدای انقلاب، در جلوگیری از اجرای قانون اساسی خط مشخصی داشتند، و برخلاف بسیاری از روحانیون و غیر روحانیون حکومتی، که به اقتضای زمان موضع و سنگر خود را عوض کردند، محکم و استوار و متکی به بازار و تجارت، آن قدر در برابر انقلاب ایستادگی کردند، تا بسیاری از انقلابیون دیروز را هم به سنگر خود کشاندند. مجلس اسلامی در اکثریت خود اکنون در اختیار این جناح است، تبلیغات را در اختیار دارد، بیش از دولت، گروه های سازمان یافته فشار در اختیار دارد، بر زندان ها تسلط و در دستگاه های امنیتی کشور نفوذ انکار ناپذیر دارد. این جناح با استفاده از تمامی این ابزار قدرت حکومتی، خیال دارد قدرت را به صورت مطلق در اختیار خود بگیرد و برای این هدف، از هم اکنون تدارک یک انتخابات قلابی را می بیند، که بعدا ریاست جمهوری نیز از دل آن بیرون بیآید. "
 

این برنامه در زمان خود مو به مو به پیش می رفت و اکنون نیز همچنان اجرای آن هر روزه دنبال می شود. با این تفاوت که آن نیروهای نظامی و آن گروه های فشار و ارازل و اوباشی که قرار بود دست آموز گروه بندی رسالت و بازار برای ایجاد حکومت یکپارچه باشند، اکنون خود مدعی حکومتند و سرمایه تجاری را دست آموز خود می خواهند.
راه توده در ادامه به آمادگی کامل این حکومت سرکوبگر یکپارچه به سازش با امریکا اشاره می کند که نمود آن را در سالهای اخیر در نامه ها و التماس های مکرر محمود احمدی نژاد برای پذیرفته شدن دولت او از سوی امریکا دیده ایم. راه توده نوشت:


"سازش نهائی با آمریکا و سرکوب همان اندازه محدود از آزادی ها که اکنون در جامعه وجود دارد، بستن مطبوعات و به بند و به خون کشیدن بسیاری از آزادیخواهان (مذهبی یا غیر مذهبی) رویای شوم و ضد ملی این جناح است."

تخریب مذاکرات دولت و بویژه شخص هاشمی رفسنجانی با آمریکا، از سوی این جناح، در حال حاضر، صرفا بدان دلیل است که آنها می خواهند این امتیاز بزرگ را برای خود محفوظ نگهدارند، تا در آینده، خود به عنوان دولت مقتدر با امریکا وارد مذاکره و جلب پشتیبانی آن شوند (عملی که به نوع و شکلی دیگر، سلطنت طلب های وابسته به امریکا دنبال می کنند). از همین موضع است، که آنها وقتی انتقاد از مصاحبه رفسنجانی را با خبرنگار زن شبکه تلویزیونی امریکایی سی. ان. ان سازمان می دهند، نه محتوای مصاحبه، بلکه شکل و شمایل و حجاب خبرنگار را پیش می کشند تا با ایجاد انحراف در افکار عمومی، هم نقش منتقد را ایفاء کرده باشند و هم به امریکا بفهماند که با مضمون روابط مخالفت ندارند، اما بدان شرط که خودشان طرف اصلی مذاکره باشند! آنها برای این پشتیبانی (که قطعا می بایستی رضایت انگلستان را، به عنوان حامی سنتی این جناح همراه داشته باشد!) تا فراسوی خواسته های کنونی امریکا نیز پیش خواهند رفت. خواسته هائی از آن نوع که مطبوعات داخل کشور اخیرا برخی از آنها را افشاء کرده اند و بازگرداندن پایگاه های جاسوسی امریکا در شمال کشور، تبدیل ایران به پل نظامی – سیاسی- اقتصادی امریکا در ارتباط با کشورهای ماوراء قفقاز و حاکمیت مطلق بر نفت خلیج فارس، تنها بخشی از آن است."
 

این درست همان شیوه ای بود که بعدا این جناح بندی در مورد مصاحبه محمد خاتمی با شبکه سی.ان.ان انجام داد و بر سر آن جنجال به راه انداخت، در حالیکه دهها مصاحبه احمدی نژاد با شبکه های مختلف تلویزیونی ایالات متحده دقیقا محتوای آنچه را راه توده حداقل ده سال پیش از آن بیان داشته بود نشان داد.
راه توده در ادامه نوشت:


"بنابراین، افشای این توطئه و مقابله ملی با آن، تنها در چارچوب تنگ انتخابات آینده مجلس اسلامی خلاصه نمی شود، که برخی از سازمان های سیاسی، در پوشش انقلابی نمائی و ناممکن بودن هر نوع انتخابات آزاد در جامعه و در زیر سایه "ولایت فقیه" آن را ناممکن می دانند و بدین ترتیب شانه از زیر بار مبارزه اجتماعی خالی می کنند. همان سازمان هائی، که امروز از موضع انفعالی با حوادث جامعه برخورد می کنند، و فردا نیز در صورت تسلط فاجعه بار جناحی، که در بالا از آن یاد کردیم بر حکومت، با اعلام "دیدید گفتیم"، باز هم خیال خود و دیگر منفعلین را آسوده خواهند کرد."
 

متاسفانه این اتفاق هم افتاد و منفعلین انتخابات مجلس پنجم و بعدا ریاست جمهوری دوم خرداد، طلبکار شدند که می دانستیم که "اصلاحات در این حکومت به نتیجه نمی رسد" گویی جلوگیری از تسلط ارتجاعی ترین اندیشه ها بر کشور خود یک دستاورد و نتیجه نیست.
راه توده در ادامه یگانه چاره نهایی را برقراری "حکومتی برخاسته از اراده ملی" می داند و می‌نویسد:
 

"این حکومت، حکومتی است با خصلت تامین "وحدت ملی"، که حتی می تواند، نه تنها بخش هائی از حکومت کنونی را، در صورت جدائی آشکار از آن، در خود جای دهد، بلکه برخی از چهره های وطن خواه نظام گذشته نیز می توانند، با هدف تامین وحدت ملی، در آن جای گیرند. این هدف، نه بحث برسر نوع نظام و تشکیل یک آلترناتیو- آن هم در خارج از کشور- را می طلبد و نه وابستگی به امریکا و اسرائیل و یا هر قدرت دیگری را تحمل می کند. در این حکومت، سرمایه داری ملی در کنار دیگر نیروهای میهن دوست و چپ مذهبی و غیرمذهبی، نقشی در حد نجات ملی و خروج کشور از بحران باید ایفاء کند و بهمین دلیل تمام سرمایه داران وطن خواه خارج کشور و داخل کشور را، که خیال سپردن مملکت به امپریالیسم را نداشته باشند، بدون هر گونه تبعیض باید به اتحاد با این دولت فرا خواند"
 

ما امروز، پس از گذشت 15 سال از انتشار آنچه در بالا خواندید، درباره یک دولت ملی، همچنان نه تنها به این راه حل ها معتقدیم و آن را تنها راه چاره نهایی می دانیم، بلکه اعتقاد داریم که بخش وسیعی از مردم و حتی بخش مهمی از انقلابیون مذهبی دیروز و دست اندرکاران 30 سال گذشته جمهوری اسلامی که تحت عنوان "خط امام" شناخته می شدند نیز با این راه حل ها موافقند و برای آن تلاش می کنند. پس از 15 سال و شکست چندباره مردم در تلاش برای ایجاد یک حکومت یکپارچه و سرکوبگر، ایجاد یک دولت وحدت ملی همچنان یگانه راه برون رفت کشور ما از بحران است.

راه توده 268 24.05.2010
 

بازگشت