دکتر ارانی

فیلسوفی که به 6 زبان

 سخن گفت، اما کلامش به کله

 استبداد و ارتجاع فرو نرفت

دکترارانی در دادگاه رضاشاه:

 

   × تو اشرف مخلوقات نیستی× روح تو ازخواص ماده است،×اجتماع تو را اشخاصی که میپرستی ایجاد نکرده اند .× فلان کتاب که هزارسال پیش نوشته شده است برای تو میتواند حکم یک اثرتاریخی را داشته باشد ولی هادی فکر بشر امروز نمی تواند بشود

 

چهارده بهمن 1325 پیکر دکتر تقی ارانی را از زندان آگاهی شهربانی رضاخان که بعدها تبدیل به کمیته مشترک در زمان شاه و زندان توحید در جمهوری اسلامی شد، خارج کردند. سرپاس مختاری، ویلن زن نقاره خانه رضاشاه که ریاست شهربانی مخوف او را برعهده داشت، ماموریت خویش را به پایان برده بود.

او نه تنها فیلسوف و مبارزی کمونیست، بلکه بنیانگذار مجله "دنیا" بود و دفاعی مستدل و افشاگرانه ای که در دادگاه نظامی رضاشاه از خود و شرف قلم و اندیشه کرد، در تاریخ سیاسی – مطبوعاتی ایران جاودان ماند.

دکتر تقی ارانی فرزند ابوالفتح ارانی بود. تحصیلات دبستانی خود را درمدرسه شرق تهران به پایان رساند و سپس وارد مدرسه دارالفنون شد و پس ازاتمام آن با رتبه اول وارد دانشکده پزشکی تهران گردید.

درسال 1301 شمسی برای ادامه تحصیل و کسب تخصص به آلمان اعزام و در برلین مستقر شد. پس ازشش سال تحصیل در رشته فیزیک و شیمی به مقام دکترا رسید. درسال 1309 دردانشکده برلین استاد علم بدیع دراشعارفارسی و عربی و ترکی شد و سپس در همین سال به ایران بازگشت و تا سال 1315 کارمند وزارت جنگ بود. در14 بهمن 1318 درسن سی و هفت سالگی دربازداشتگاه شهربانی تهران زیر شکنجه کشته شد.

 

شخصیت

احساس طبری در هفته نامه "مردم"، در سال 1325 درباره او می نویسد:

دکترارانی مردی بود، که نظیراو را درمحیط اجتماعی ایران کمترمی توان یافت. متفکری عالی مقام بود و با آنکه ازمکتب فلسفی خاصی پیروی می کرد، نظریات آن مکتب را چنان با طرزشیوائی بیان می نمود که گوئی خود او در ایجاد آن نظریات سهیم است. آثارفلسفی او همه حکایت ازعمق ودقت و تفکر او می کند. آثار او نشان میدهد که دکترارانی درباره هرچه که نوشته اندیشیده و هرچه را که بدان باورداشته است، پس ازتعمق وبررسی دقیق به آن رسیده است.

او هنگامی به انتشارمجله دنیا همت گماشت که حکومت نظامی و پلیسی رضا شاه دردوره اقتدارخود بود. زمانی او درمیان جوانان دست بکار تبلیغات منطقی و منظم شد که حکومت استبداد بارها بیرحمی خود را درمقابل چنین کسانی نشان داده بود. دکتر ارانی دراستنطاق شهربانی، درزندان، درتالار دادگاه، درآخرین روزهای زندگی همیشه ازخود حد اعلای شهامت و استقامت را نشان داد.

دشمنان او نیزتصدیق داشتند که وی مردی دلیر وبا ایمان است. دکتر ارانی دردوستی و معاشرت، درمبارزه اجتماعی، درسختی ومصیبت، درکار و فعالیت جوهرشریف خود را نشان می داد. همه چیزش انتظامی داشت.

درزندگی خصوصی خود نیرانظباطی برای امورخود قائل شده بود. شیرین بیان و فروتن و شوخ و ساده ضمیر و خوش مشرب بود، خشم نمی گرفت، بد دهنی نمی کرد، کبرنمی فروخت، تصنع نداشت و تمام این نیکی ها را نه از راه سالوس و ریا بلکه درواقع دارا بود.

دکتر ارانی خدمتگذارایران و ایرانیان بود. تالیفات عدیده او، کارمنظم دروزارت فرهنگ و وزارت صناعت، خدمات به ادبیات ایران دربرلین بوسیله طبع ونشرآثارادبی قدیم ) بدایع سعدی وجه دین وزادالمسافرین ناصرخسرو علوی و غیره(همه نشانه وطنپرستی و خدمتگذاری اوست. خود او دراین زمینه دراستنطاق دادسرای تهران چنین می گوید:

" من ازاول زندگی دبستانی خود باکمال جدیت وظایف تحصیلی خود را انجام داده ام و دردوره تحصیلی همواره نمره اول را دارا بوده ام و تحصیلات عالی خود را بدون تحمیل شدن به جامعه بامزدی که ازمطبعه کاوه برلین دریافت می کردم اداره نموده، کتب نفیس زیاد ازخطی و علمی با خرج خود انتشارداده و باشخاص بی بضاعت داده ام و درتمام مراحل اداری با فداکاری خدمت نمودم و ذره ای خارج ازموازین قانون نشدم."

 

برای دکترارانی از لحاظ تنوع و وسعت معلومات تا امروز در ایران نظیر نمی توان یافت. با زبان های فارسی و ترکی وعربی و انگلیسی و آلمانی و فرانسه آشنا بود. درفلسفه وادبیات و فیزیک و شیمی وریاضیات عالی و پسیکولوژی و بیولوژی دست داشت. نویسنده ماهرو ناطق شیرین زبان و منطقی بود؛ حتی شعرمی سرود. تالیفات او گواه دانش وسیع اوست. دوره عرفان و اصول مادی، بشرازنظر مادی و ماتریالیسم و دیالکتیک که اخیرا (1325) بصورت جزواتی بطبع رسیده است همگی حاکی ازتبحرو مقام ارجمند دکترارانی درعلوم دقیقه و فلسفه است.

          دکتر ارانی اهل مطالعه بود و روشنی چشم خود را برسرمطالعه کتب گذاشته بود. دکتر ارانی در هر زمینه که وارد  می شد از خود استعداد غریب نشان می داد، حتی نطق دفاعی او در محکمه که خود نمونه فوق العاده درخشانی از منطق محکم، صراحت بیان، شهامت شگفت انگیز، اطلاعات وسیع و وجدان تابناک این مرد بزرگ است، در عین حال اطلاعات وسیع قانونی و قضائی او را نشان می دهد. بدون تردید دکتر ارانی نه فقط از لحاظ اجتماعی، بلکه ازلحاظ علمی نیزیک فرد بارز و برجسته و مایه مباهات ایرانیان است.

 

مبارزه دکتر ارانی در راه نجات ملت ایران و رنجبران این سرزمین فوق العاده در خور ستایش و تحسین است. این سخن اوست که " شخص باید بدوا" محیط اجتماعی خود را اصلاح کند و سپس زندگی نماید" و همچنین گفته اوست که " ما میدانیم برخلاف جریان شنا می کنیم ولی آنقدرشنا خواهیم کرد تا با بازوان توانای خود جریان را تغییر دهیم."

بدین ترتیب دکترارانی برای اصلاح محیط اجتماعی و تغییر جریان آن وارد میدان مبارزه شد. دکتر ارانی درمبارزه علمی و فکری برضد کهنه پرستان و طرفداران اصول وعقاید مبتذل، درمبارزه سیاسی خود برعلیه دستگاه فاسد وزنگزده قضائی دردادگاه جنائی، درمبارزه خود برای حفظ روحیه زندانیان و کمک بآنها و جلوگیری ازتجاوزات پلیس درهرجا سنگ تمام گذاشت و کوچکترین ضعف و تزلزلی ازخود بروز نداد.

ایمان راسخ اوبه پیروزی اندیشه های درخشانی که ازآن پیروی می کرد او را غلبه ناپذیرساخته بود. تحمل سه ماه زندگی پرازمشقت دریک سلول مرطوب و متعفن، بدون داشتن فرش و رختخواب ولباس، با یک زیرپیراهن تورویک زیرشلوار، بدون غذای کافی نشانه اینست که هیجان و امیدی بسی بزرگتر ازاین مصائب در روح او وجود داشت که سختی را در نظرش نا چیز و آسان می ساخت .

دکتر ارانی شخصا این شکنجه ها را در نطق دفاعیه خود چنین وصف می کند:

 

دردادگاه جنائی

"... دیگراز شکنجه های بدنی که به منظورگرفتن اقرارهای لازم بکاربرده و باز هم موفق نشده اند توحش ننگین و فراموش نشدنی ذیل است که جنبه تاریخی دارد و از ادله تاریخی این وضع ننگین بیادگار خواهد ماند. زیرا شهربانی و روحیه قوه مجریه را تا درجه فراشان و داروغه ها و میرغضب های قرون وسطی تنزل داده است به شرح ذیل، مرا با تصمیم عمدی، برای کشتن، بکلی عریان کرده، در یک سلول مجرد مرطوب اطاق 28 دالان سوم زندان موقت، که فرش پرحشرات آنرا هم جمع کرده بودند، مدت چهار ماه انداختند؛ چون معلوم شد که من شب ها کفش های خود را زیر سر می گذارم و ممکن است بتوانم با وجود سختی و رطوبت زمین قدری بخوابم آن ها را هم گرفتند، رسیدن غذا و پول را هم قدغن کرده، آن را دزدیدند.

" رطوبت این اطاق بحدی است که تا کمر دیوار آن قارچ می روید و من از این قارچ ها همواره به طبیب زندان ارائه داده ام و قطعا حالا هم هست و جدا می خواهم آنجا را معاینه نموده، رای طبیب قانونی را راجع به حبس لخت درزمین مرطوب و بی فرش آن بخواهند، مدارک صحت این مدعا دستور شهربانی به زندان، عمل کردن دستور از اطراف مامورین زندان، با شهادت شاهد ها که مطابق مراحله 2/6/1317 دعوت آن ها ازمحکمه خواسته شد و شهادت کلیه زندانی های دالان سوم درآن تاریخ است؛ رسیدگی به این توحش را خواهانم. مدرک دیگر این مدعی مبتلا شدن من به دومرض، یکی روماتیسم و دیگری ضعف قلب است که مطابق دفاتر و گزارش های بهداری زندان در مدت مزبوربرمن عارض شده است. دقیقا می فهمید چه می گویم؟ مرض برای تمام عمر، درنتیجه جنایات قوه مجریه مسئول وجدانی این جنایات کیست؟ اگر مجرم تعقیب نشود آیا قوه قضائی یعنی همه شما شریک جرم این جنایات نخواهید بود؟ نظیراین جنایات درشهربانی زیاد است. کافی است زندانی لانه 27 دالان اول زندان موقت را بخواهید، بیضه های این شخص در نتیجه آویزان کردن سنگ در شهربانی مشهد ناقص شده است. می توانید امر معاینه بدهید، قوه قضائی خوابیده و میرغضب های جامعه با فعالیت تمام بیدارند."

 

اگرشما خشونت و قساوت استبداد رضا شاه را بخاطر بیاورید و سپس دفاعیه دکتر ارانی را در دادگاه جنائی بخوانید خواهید فهمید که آن قاضی بیهوده نگفت که " دکترارانی دل شیررا دارد" دکتر ارانی با آن لحن متین و شمرده و گیرنده خود دردادگاه جنائی چنین گفت:

 

"... حق، که به مجرد پیدایش بشر و اجتماع وی بوجود می آید، عبارتست از مجموع اختیارات یکنفر یا یکفرد قانونی

 1- حق یکفرد در مقابل افراد دیگر مفهوم وظیفه را بوجود می آورد؛ عدالت و حقانیت واقعی

 2- عبارت ازحفظ آن حقوق و وظایف است که برحسب ساختمان و تکامل طبیعی و منطقی فرد و جامعه بایستی بدان ها تعلق گیرد و اصلی ترین و اولی ترین آنها عبارت است ازحق حیات و آزادی یعنی حقوق و وظایف متساویه نسبی افراد درمقابل رنج تولید و استفاده ازمصرف وانتظام امرتولید ومصرف؛ بنابراین عدالت واقعی درحفظ آزادی این حقوق و وظایف میباشد. متفکرین بزرگی مانند ارسطو به تضمین این حقوق بوسیله قیام ها و اعتراضات شدید فتوا میدهند. قوانین عبارت ازفورمول های متبلور متحجری است که طبقه واضع آنها ادعا دارد که به عدالت واقعی درقالب آن قوانین صورت عملی داده است. چون جامعه همواره درحرکت، وطبقات حاکمه و ایده ئولوژی آنها در ادوار تاریخی درتغییراست پس قوانین نیز که محصول فکر و حافظ منافع آن طبقات است و قوه قضائی که ماشین اجرا واعمال آن مدرج ها است درجریان دائمی میباشند؛ بنابراین قوانین مانند حباب های رنگارنگ، گاه تیره و گاه شفاف، دور نورثابت عدالت  واقعی را فرا گرفته است؛ آیا ممکن است قوانینی که بدست اقلیت وضع شده است شفاف و حاکی عدالت باشد؟ چه چیزضمانت می کند که اقلیت واضع قانون علیرغم طبع و مشی و منافع  خود بفکرمنافع توده باشد؟ تاریخ پرازاین قوانین تیره و تاراست، قوه قضائی و مدرج های آن یعنی قوانین تابع طبقه حاکمه و تکامل ادوارتاریخ است. چه صحنه های جنایت و قوانین جابرانه ای که بنام عدالت درتاریخ بشرظاهر و منسوخ گردیده: دریونان قدیم بنام همین قوانین تیره و مفتضح جام شوکران بدست سقراط، بعنوان مخالفت با ارباب انواع شهر، که آنروزمقدس بود، داده شد. درروم جمع کثیری درصحنه ها طعمه وحوش گرسنه شدند، درقرون وسطی بنام خدا ومسیح ازطرف ادارات انگیزیسیون زبانها بریده شد. توده ها ازافراد بشرزنده زنده به آتش انداخته شدند! درقرون وسطی محاکمه بین ارباب و رعیت جنگ تن بتن بود که درآن خان سواره و با سلاح ورعیت پیاده و بدون سلاح درمقابل هم قرار می گرفتند. پس ازختم آن صحنه فجیح نعش آن رعیت بعنوان محکوم ازجلسه محاکمه بیرون کشیده میشد. دردوره تجدد )رنسانس(  پیشوایان سعادت بشرمانند جوردارنو برونو و با پولتن و غیره بسوختن در آتش و زبان بریدگی محکوم شدند. گالیله اگر زانو بزمین نمی زد و با انگشت پا دنیائی را بریش پاپ نمی خندانید نیز درآتش میسوخت. آیا قوای جبار امروزی و شهربانی های طبقات ممتازبا آن قوانین و تعصبات ادوار قبل تفاوتی دارند؟  نه. دنیا بآخر نرسیده و تاریخ هم نایستاده است و همان افتضاحات است که بدست قوای قضائی طبقات ممتازتکرارمی شود، تا آنکه دوره وضع قوانین مطابق عدالت واقعی و نفع توده بشربرسد. هرقدرکه این محکمه و لباسهای رنگارنگ شما بنظرتان مقدس می آید قانون اعدام سقراط و تعصبات مذهبی کاتولیکی هم بنظرشان مقدس بود. این جلسه هم مانند آن جلسات مضحک وفجیع روزی موضوعی برای صحنه های نمایش خواهد شد.

قوه محرک وتغییر قوانین بحدی بزرگ است که بزرگترین تعصبات هم نمی تواند مانع آن تغییربشود.

کافی است به تغییر قوانین شرعی وعرفی درمحاکم ایران، با وجود این همه تعصبات توجه کنیم. پس هرقانون مقدس نیست؛ فقط آن قانون مقدس است که حافظ منافع توده باشد. جدیت کنید با نظروسیع ووجدان پاک حکمیت نمائید تا کارتان روزی مضحکه نسل آینده نشود. حالا به قانونی که دراین جلسه مطرح است توجه نمائید. هرگاه اقتصاد که پایه جامعه است و قوانین اجتماعی به مرحله ای برسد که نتواند باقی بماند بوسیله انقلاب تحول می یابد.

محصولات انقلاب که جریان طبیعی تاریخ آنها را ایجاد کرده حقانیت دارد. قانون اساسی فعلی ایران محصول یک انقلاب خونین است که برای تحصیل آن درهرگوشه ازخون جوانان وطن لاله دمیده بود. هزاران نفوس به جهت تحصیل این چند ماده قانون قربانی شد. این انقلاب برخلاف مشهوربدست اجانب صورت نگرفت، بلکه اجانب استفاده نمودند. هنوزآن انقلاب ناقص و محصول آن نیزازنظر عدالت ناقص بود؛ زیرا اصول آن قانون ازنفوذ فکر مونتسکیو، ولترو دوسوبه قوانین فرانسه وازآنجا بقوانین ملل دیگر و از جمله ایران بوجود آمده است. تازه ولترراجع باین قوانین مشروطه مینویسد، این قانون نظیرهمان زنگی است که موشها به گربه بستند، یعنی استبداد را از میان نبرده فقط اقدام ظلم را قبلا اطلاع می دهد. واضع میشود که قانون اساسی هنوز ازنظرعدالت خیلی ناقص و بهمان ترتیب که تحصیل شده باید تکامل گردد. اما خدمت بزرگی که همین قانون ناقص به ایران نمود و باید اقلا تا موقع رسیدن وسائل پیشرفت سیر قهقرائی نکند، همان روح طرفداری ازآزادی عقاید و تجزیه قوانین کشور به قوه مقننه، مجریه و قضائیه است. قانون این حقوق و آزادی و حق ملی را گرانبها ترین سرمایه ملت می داند که درحقیقت مشخص مقام و بزرگی یک ملت نیزمیباشد.

ملت ایران هم اصل 20و21 قانون اساسی را دائربه آزادی مطبوعات و انجمن ها و عقاید، برای حفظ شئون خود، با خون خریده است. مجلس شورای ملی هیچوقت جرات نداشته است برخلاف وظایف وشرافت خود قانونی مخالف روح این اصل وضع نموده ازحقوقی که به وی داده شده است، علی رغم اکثریت بنام اقلیت سوء استفاده کند. ممکن است قاضی ایراد کند که مطابق اصل تفکیک قوا ما وارد موضوع قانونی نمی شویم و وظیفه ما اجرای قوانین قوه مقننه است. ما میپرسیم آیا این قانون اساسی مقدسی که قوا را ازهم تفکیک کرده و شما را با سوگند شرافت ملزم باجرای قوانین نموده شرایط مجلس مقننین را نیز تعیین کرده است یا نه؟

آیا شما هرکس هرقانونی داد؛ بدون توجه بطرزتصویب، آن را مطابق اصل تفکیک قوا اجرا می کنید؟ مجلس شورا در سال 1310 این جرات را کرده، ماده 60 قانون مجازات عمومی سابق را، که مجالس ملی برای حفظ انتظام کشوردرمقابل شورش ها وضع کرده بودند، تغییرداد. آزادی عقاید را رسما قدغن نموده، توهین کمرشکنی برملت ایران وارد آورد.

هرقدر درهویت آن مجلس وتشریفات قانونی تشکیل آن و منافاتی که قانون مزبور با روح قانون اساسی دارد وسوء استفاده ای که مجلس ازحق خود، بدون توجه با احساسات عمومی نموده است، بیشتردقت کنیم، این قانون مفتضح و کثیف تر درنظر ما جلوه می کند. به همین جهت ما آنرا بیادگار محکمه تاریخی امروز " قانون سیاه"  می نامیم و برای حفظ شرافت ملت ایران نفرت شدید خود را نسبت به آن اظهار می داریم."

 

مجله دنیا

مجله دنیا، که یکی ازآثار بزرگ مبارزه فکری دکترارانی است، پرافتخار ترین مجله اجتماعی ایران است. دکتر ارانی آنرا به مراهی رفقای دیگر مبارزخود ایرج اسکندری و آقا بزرگ علوی انتشارداد و با انتشارآن به تحول فکری جوانان ایران و پیدایش دوران جدیدی ازمبارزه علمی و عقیده ای درایران کمک شایانی کرد، مجله دنیا دراول بهمن ماه 1312شروع  به انتشارکرد و درخرداد 1314 بر اثر بخشنامه وزارت فرهنگ، ناگزیرتعطیل گردید. در این مدت دوازده شماره نشریافت و دراین دوازده شماره مسائل مختلف علمی و صنعتی و اجتماعی و هنری ازنقطه نظر علمی و فلسفه ماتریالیسم مورد بحث قرار گرفت.

انتشارمجله دنیا تاثیرغریبی در محیط اجتماعی آن روز ایران کرد. بجای یک مجله مبتذل، متملق، گمراه کننده و محافظه کار، یک مجله مبارز، هدایت کننده انقلابی و بدیع منتشرشد. جنجال بزرگی برضد مجله دنیا برپا کردند و حتی ازعبارت عربی " الدنیا جیافه وطالبوها کلاب" مدد جستند. دکترارانی در صفحه 166 مجله این وضع را چنین وصف می کند:

 

" البته واضح است که مجله دنیا با آن منطق قوی و فکر نافذش مانند برق بر فرق ایندسته می زند، افکار محدود نمی توانند تحمل کنند که براین بت های مقدس چنین حمله شود. بگویند

-         تو اشرف مخلوقات نیستی،

-         روح تو ازخواص ماده است،

-         اجتماع تو را اشخاصی که میپرستی ایجاد نکرده اند .

-     فلان کتاب که هزارسال پیش نوشته شده است برای تو میتواند حکم یک اثرتاریخی را داشته باشد ولی هادی فکر بشر امروز نمیتواند بشود.

 این دسته مطابق آنچه که بطور دقیق پیش بینی کرده بودم با فکر ما مخالفت شدید کردند ولی این درخت کهنسال دیگرپوسیده و اجزاء آن  ازهم گسسته است؛ یعنی یک ایده نولوژی، یک طرز تفکر صحیحی، که این دسته را با یک زنجیراخلاقی بهم مربوط کند وجود ندارد. بهمین جهت ما برای دفاع و جلب توجه ایندسته بخود زحمت نمی دهیم و این چوب کرم خورده خواهد پوسید."

 

 

  

  فرمات PDF :