راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

کار و سرمایه
درامریکا و اروپا
روبروی هم
سایت فرقه دمکرات آذربایجان ایران

 

هزاران معترض جوان درخیابانهای نیویورک رژه رفتند. تظاهرکنندگان شعار افزایش حقوق کارگران و کار برای بیکاران را سر داده بودند. آنها  در صفوف متحد به سمت  والستریت، مرکز  سرمایه مالی، جایی  که پنجاه درصد اقتصاد آمریکا در آن متمرکز شده است راه پیمایی می کردند. پلیس آمریکا به تظاهر کنندگان یرش برد و بیش از هفتصد نفر از آنها را دستگیر کرد

  کارگران، کارمندان و همه  زحمتکشان اروپا و آمریکا  هر روز که می گذرد بیشتربه ماهیت سرمایه داری پی می برند. آنها این واقعیت را به درستی درک می کنند که سیستم اجتماعی از کار افتاده سرمایه داری، مانند گذشته قادر به ادامۀ حیات نیست. و برای بقای خود و برون رفت از بحرانی که گریبان اورا گرفته است، هر روز نسبت به روز قبل با اخراج، پائین آوردن دستمزدها و بستن مالیات های بیشتر، وضع زندگی آنها را بد و بدتر می کند. 

بحران سرمایه داری در چهار سال گذشته عمق بیشتری به خود گرفته است.  در ماه های اخیر اعتراض علیه وضعیت موجود از طرف زحمتکشان و دیگر مزدبگیران که بحران موجود تاثیر ناگواری بر زندگی روزمرۀ آنها گذاشتهصورت می گیرد. این اعتراضات شهرهای اروپا و آمریکا را فرا گرفته است. جهان سرمایه داری به حساب زحمتکشان کشورشان کوشیده اند با تزریق میلیارد ها دلار به بانکهای در حال ورشکستگی، آنها را نجات دهند.  دولتهای  اروپا نیز می کوشد تا با واریزکردن صدها میلیارد یورو به اقتصاد کشورهای در حال ورشکسته، مانند یونان، اسپانیا، پرتقال و ایتالیا آن ها را از بحران عمیق نجات دهند. زیرا میدانند که موج جدید بحرانها که در راه است، برای اقتصاد در حال احتضار سرمایه داری  بسیارخطرناک است.

با وخیم تر شدن وضع اقتصادی جهان سرمایه داری، بخصوص در آمریکا، اروپا و ژاپن که باعث شده است رشد نا خالص این کشورها به شدت افت کند، بحران اقتصادی به بحران اجتماعی گرایش پیدا کرده است. اعتراضات گستردۀ مردم برعلیه سیاست های اقتصادی و مالی در کشورهای یونان، اسپانیا، انگلیس، ایتالیا، آمریکا، آلمان و ... در ماههای اخیر بیانگر این واقعیت است.

اسپانیا هنوز از بحران چند ماه  گذشته بیرون نیآمده که، گفته می شود شمار بیکاران در این کشور، مرز 20 درصد را  پشت سرگذاشته است. بدین ترتیب در اسپانیا ازهر دو نفر جوان زیر  25 سال، یک نفر بیکار است.  بیکاری در آمریکا از مرز ٩،١ % گذشته است. طبق اظهار نظر مقامات آمریکایی در حال حاضر این کشور 14 میلیون نفر بیکار دارد. بعبارت دیگر از هر 10 نفر آمریکایی در سن اشتغال یک نفر بیکار است. کارشناسان اقتصادی این وضع را برای آمریکا فاجعه بار می دانند. از هم اکنون پیش بینی می کنند، با توجه به سطح نا رضایتی مردم نسبت به سیاست های اقتصادی دولت، اوباما در انتخابات آیندۀ ریاست جمهوری آمریکا شانسی برای انتخاب شدن مجدد ندارد.

هرکارگری که  کار میکند نه تنها زندگی خود را تامین می کند، بلکه به دولت نیز مالیات می پردازد. یعنی در چرخۀ ادارۀ کشور نقش مستقیم دارد. در جهان سرمایه داری چون سرمایه دار حقوق واقعی کارگر را نمی پردازد، مبارزه بین کارگر و سرمایه دار به اشکال مختلف تا برچیدن نظام استثمارگر سرمایه داری ادمه دارد. اما کارگران شاغل و نسبتا تامین، در مبارزه برای احقاق حقوق خود کمتر از شیوه های رادیکال استفاده می کنند. مگر آنکه چنان عرصه بر آنها تنگ شود که تمام راه ها را به روی خود بسته ببینند. بی جهت نیست که اخیرا موج اعتراضات مردم فرانسه و انگلیس، گاهی رنگ اغتشاش و خشونت به خود می گیرد. در ماههای اخیر نرخ بیکاری در کشور های اروپایی به شدت رشد کرده است وهیچ چشم اندازی وجود ندارد که در آیندۀ نزدیک نرخ بیکاری در این کشور ها کاهش پیدا کند. در روسیه پنجاه درصد افراد پائینتر از سی سال بیکارند.

دولتهای در حال ورشکستگی اروپا نه تنها نمی توانند پاسخگوی خواست برحق مردم خود باشند، بلکه تحت عنوان سفت کردن کمربندها، هر روز فشار بیشتری بر مردم، بخصوص بر زحمتکشان کشورشان وارد می کنند. در یونان حزب سوسیالیست حکومت را در اختیار دارد، اما آنها هم تلاش می کنند به حساب جیب مردم، سرمایه داری را از بحران نجات دهند. دراین کشورسن باز نشستگی را بالا برده اند. مالیاتها را افزایش داده و دستمزدها را کم کرده اند. در اینجا این سئوال مطرح می شود: آیا این قبیل تدابیر یعنی سفت کردن کمربندها می تواند سرمایه داری را از بحران نجات دهد؟

اقتصاد بحران زدۀ یونان درمیان کشورهای اروپای متحد با  واکنش های متفاوتی روبرو شده است. عده ای می خواهند یونان را از اتحادیه اروپا اخراج کنند. اما گروهی دیگرمعتقدند، رفتن یونان از اتحادیه اروپا برابر است با متلاشی شدن این اتحادیه. بدین ترتیب بحران عمیق جهان سرمایه داری به آن حدی رسیده است که هیچ قدرتی از جمله اتحادیه اروپا، در پیدا کردن راه حلی، هر چند موقت ناتوان است،  زیرا هیچ نیرویی  در برابر رشد قانونمند تضاد کار و سرمایه قادر به مقاومت نخواهد بود.

 

 

 

                                راه توده  336        18  مهر ماه  1390

 

بازگشت