راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

نظم نوین جمهوری اسلامی
یعنی بر باد دادن کشور و ملت!

 

«نظام مردم را برای رویارویی آماده می کند. توطئه سهمگینی در راه است. شیوخ عرب با "محوریت عربستان " و فرماندهی ناتو دهها میلیارد دلار در مصر، لبنان، عراق، پاکستان، افغانستان، آذزبایجان، یمن، بحرین و.... بویژه در خصوص فروپاشی ایران تامین بودجه نموده است. بریتانیا با جریان مشایی قدرت خود را به رخ کشید. بریتانیا "حکومت بدون مرز" را می خواهد و ایران بدون "حکومت ولایت فقیه" نمی تواند از خود دفاع کند. ضرورت تبیین "نظم نوین جمهوری اسلامی ایران" همین است. سخنی با گروه های منتقد، اصلاح طلبان، توده ایها و کارگزاران سازندگی و مجاهدین انقلاب اسلامی و منتقدان نظام اینست، که "چرا بازی دو سر باخت" را برگزیده اند. حساب خود را از بازیگران حرفه ای در خدمت سرویس های امنیتی غربی جدا کنید.»

 

این متن یک پیام دریافتی است. پیامی که آن را از داخل کشور برای راه توده فرستاده اند. مضمون آن نشان دهنده گرایش و یا وابستگی سیاسی نویسنده و ارسال کننده آنست. ما هیچ ایرادی در انتشار این نظر و ارزیابی نمی‌بینیم و بسیار هم خوشحالیم که کسانی با چنین گرایش‌ها و یا حتی وابستگی‌های سیاسی و حکومتی، با صراحت نظر خود را در همین حد و حجم، بصورت شفاف بنویسند و پاسخ خود را نیز بخوانند. این روش، خلاف روش غلط یک تنه سخن گفتن و نشنیدن و نخواندن نظر مخاطبان و منتقدان است.

ما، با بخشی از نظر شما موافقیم و آن را نه تنها درست می‌دانیم، بلکه بارها در سرمقاله‌ها، موضع گیری‌ها و مقالات راه توده با صراحت طرح کرده و ابعاد آن را تحلیل و تفسیر کرده ایم. این بخش، شامل توطئه علیه تمامیت ارضی ایران، حمله نظامی به ایران و کشاندن کشور به عرصه یک جنگ داخلی و تجزیه آنست. با این نیز موافقیم که در همه کشورهائی که از آن‌ها یاد کرده اید، نیرو بسیج کرده اند.

بنابراین، تا اینجا با هم اختلاف نظر اصولی نداریم. آنچه که درباره آن حرف و سخن داریم، بخش دیگر نظر شماست. یعنی کدام احزاب و جریانات سیاسی باید هوشیار بوده و دردام بازی دو سر باخت نیفتند.

ما اعتقاد داریم، آن که در این بازی تا مراحل بسیار خطرناکی پیش رفته، حکومت است و نه احزابی که یا آنها را منحل اعلام کرده اند، یا جلوی هر نوع تحرک سیاسی و تشکیلاتی آنها را گرفته و رهبرانشان را یا در گذشته اعدام کرده اند و یا اکنون در زندان اند!

آن که میدان فعالیت و اجرای سیاست‌ها را تا وسعت تمام ایران و بهره گیری از تمام امکانات تبلیغاتی و تشکیلاتی دارد، حکومت است، نه احزابی که از آنها نام برده اید.

اگر منظور از نظم نوین جمهوری اسلامی، همان است که در هفت سال گذشته شاهد آن بوده‌اید و بوده ایم، حاصل این نظم اکنون هم در برابر ما قرار دارد و هم بویژه در برابر شما که در داخل کشور هستید. اتفاقا از دل همین نظم نوین است که فرد یا گرایش مورد اشاره شما، یعنی مشائی و یا بقول حکومتیان "جریان انحرافی" بیرون آمده است. و تازه، این خود فریبی و مردم فریبی است که همه این انحراف را در یک فرد و یا یک جریان خلاصه کنیم و یا خلاصه کنید. آنچه که این روزها بعنوان جریان انحرافی از آن یاد می‌کنند، اتقاقا جریان غیرانحرافی است، زیرا از دل آن نظم نوینی که اشاره کرده اید و این حکومت، جز این نمی‌توانست بیرون بیآید و در آینده بیش از اکنون با این فاجعه آشنا خواهید شد. بقول معروف "از کوزه همان برون تراود که در اوست". جریان باصطلاح انحرافی جز از کوزه نظم نوین جمهوری اسلامی نمی‌توانست بیرون بیآید، که آمده است.

شما مراجعه کنید به اظهار نظر‌های امثال آیت الله خزعلی، آیت الله مصباح، ایت الله یزدی، آیت الله جنتی، آیت الله حائری شیرازی، آیت الله خوشبخت و ... در جریان برگزاری انتخابات دوم خرداد و یا دوره دوم ریاست جمهوری محمد خاتمی، به کارزار انتخاباتی دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد و سالهای پس از رئیس جمهور شدن او و حتی درهمین انتخابات 22 خرداد مراجعه کنید. بخوانید و ببینید چگونه از قول یک نوزاد و یا کودک 3- 4 ساله اعلام شده که این کودک امام زمان را به خواب دیده و امام زمان به او گفته به احمدی نژاد رای بدهید! این همه رمال و جن گیر و مدعی امام زمان و مداح اهل بیت و اهل قبور که شبکه زنجیره‌ای در سراسر کشور تشکیل داده اند، از کجا آمده اند و کدام حامیان را داشته اند و دستشان در کدام کیسه تومان و دلار و یورو بوده است. نگاهی به ترکیب فراکسیون‌های مجلس بیاندازید و به سوابق اعضای آن مراجعه کنید تا وابستگی‌ها و باصطلاح انحرافات آنها را کشف کنید. واقعا مجلس کشور باید از سوی این افراد قبضه می‌شد؟

بنابراین، بحث عمیق تر از جریان انحرافی مشائی است. بحث بر سر حاکمیت منحرف از آرمان‌های انقلاب است و این حاکمیت است که در ادامه سیاست‌های سالهای گذشته، کار کشور را به یک فاجعه تاریخی خواهد کشاند.

ما با نظر شما در باره خطر فروپاشی ایران موافقیم، اما با نظر شما در باره این که کدام جریانات برای این فروپاشی جاده را هموار می‌کنند موافق نیستیم. خطر در درون حاکمیت است، نه در خارج از حاکمیت. این اندیشه که ایران تحت"حاکمیت ولایت فقیه" می‌تواند از خود دفاع کند نیز یک اندیشه انحرافی است. این همان اندیشه ایست که رضاشاه نیز داشت و نتیجه تبلیغ این که جز با استبداد سلطنتی او نمی‌توان از تمامیت ایران دفاع کرد، حداقل در جریان اشغال ایران در ادامه جنگ دوم جهانی خود را نشان داد. این ملت است که باید از تمامیت کشور دفاع کند و حاکمیتی که متکی به تمام ملت ایران باشد و نه متکی به نیروی نظامی و مشتی چاپلوس و موقعیت سنج که همه را ناخودی و خود را "خودی" کرده و به قدرت چسبانده و مجیز او را می‌گویند. مگر همه کشورهائی که توانسته اند در امواج بلند حوادث دوران از تمامیت ارضی خود دفاع کنند حکومت ولایت فقیه داشته اند؟ این اندیشه، خود بخشی از آن انحرافی است که در بالا اشاره کردیم. یعنی انحراف حاکمیت از اساس و آرمان انقلاب 57. فاجعه از اینجا آغاز شد و در ادامه خود رسیده به حاکمیت مشتی رمال و جن گیر و مدعی امام زمان، و زندانی شدن افرادی نظیر موسوی و کروبی و دهها وزیر و وکیل دوره‌های گذشته. این یعنی آماده کردن ملت برای دفاع از کشور در برابر توطئه‌هائی که به آن اشاره کردید؟

ایران نیازمند سیاستی مدبرانه درجهت وحدت ملی است و نه سیاست جنگی و آماده کردن کشور برای جنگ. هیچ کشور و ملتی در جنگ پیروز نیست، حتی اگر تمامیت ارضی کشور را حفظ کرده باشد و یا حتی بخش از خاک کشوری دیگر را تصاحب. به ویرانی پشت سر مانده، به برباد رفتن ثروت کشور در راه جنگ، به روحیات مردمی که جنگ را دیده و تحمل کرده اند، به غم ملی ملتی که عزیزان خود را در جنگ از دست داده و به دهها پدیده دیگر محصول جنگ فکر کنید.

ما هم اعتقاد داریم باید حساب را از حساب سرویس‌های امنیتی غرب جدا کرد. اما دراینجا نیز آنها که باید حسابشان را جدا کنند، در درون حاکمیت اند. و برای این کار ابتدا باید چهره‌های نفوذی در اطراف خودشان را بازشناسی کنند و دست آنها را از حاکمیت کوتاه. در غیر اینصورت بازی دو سر باخت، شامل حال حاکمیت، جمهوری اسلامی و مردم ایران خواهد شد، و ما نگران همین واقعه هستیم!

 

 

راه توده 316 - 2 خرداد 1390

بازگشت