راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نوشته های شخصی فیدل کاسترو
مردمی که جلوی
گلوله می روند
سرکوب شدنی نیستند!
وبسایت گرانما- 13 فوریه 2011- ترجمه ابراهیم بیگی
 

فقر و بیکاری، جوانان، میهن دوستان و مبارزان را تحت تاثیر قرار داده است. این مردم(مصر و دیگرکشورهائی که مردم در آنها بپا خاسته اند) چطور می توانند خودشان را با نرخ رو به افزایش قیمت غذا و مایحتاج اولیه ی انسانی وفق دهند؟ در این نقطه است که دیگر جای تعلل برای کسی باقی نمی ماند و مردم به خیابان ها می ریزند و بازگشت حقوق اساسی اقتصادی و مادی خودشان را طلب می کنند.

همان طور که چند روز پیش گفتم کار از کار برای مبارک گذشته است و حتی اوباما نیز نتوانست او را نجات دهد. دنیا می داند که در خاورمیانه چه دارد رخ می دهد. اخبار با سرعت اعجاب انگیزی به گردش در می آیند. افراد و گروه های سیاسی زمان کمی را در اختیار دارند تا اسناد ویکی لیکس را که ساعت به ساعت منتشر می شوند بخوانند. همه از اهمیت چیزی که در حال وقوع است مطلع هستند.
پس از 18 روز مبارزه ی بی امان، مردم مصر به هدف مهمی دست یافتند: شکست متحد اصلی ایالات متحده در قلب کشورهای عربی. مبارک که علیه مردم خود ستم و چپاول را پیشه کرده بود، در عین حال دشمن مردم فلسطین و متحد اسرائیل نیز بود.
نیروهای مسلح مصر تحت فرماندهی جمال عبدالناصر پادشاه این کشور را سرنگون کرد و جمهوری را اعلام کرد که با حمایت اتحاد شوروی توانست از خاک خود علیه تجاوز فرانسه، انگلیس و اسرائیل در سال 1956 دفاع کند و مالکیت کانال سوئز و استقلال این ملت کهن را حفظ کند. لذا مصر وجهه ی بسیار زیادی در کشورهای جهان سوم پیدا کرد. ناصر به عنوان یکی از مهم ترین رهبران جنبش غیرمتعدها بود که با همکاری رهبران دیگر کشورهای آسیایی، آفریقایی و اقیانوسیه ایجاد شده بود که هدف اصلی آن مبارزه برای آزادی ملی و استقلال سیاسی و اقتصادی از کشورهای استعماری بود.
مصر همیشه از این سازمان بین المللی که بیش از 100 کشور را در خود جای می داد حمایت می کرد. عهدنامه کمپ دیوید بر چه چیزی دلالت دارد؟ چرا مردم قهرمان فلسطین با چنین شوری از اساسی ترین حقوق خود دفاع می کنند؟
در کمپ دیوید – که با میانجیگری رئیس جمهوری وقت ایالات متحده، جیمی کارتر انجام شد – رهبر وقت مصر، انور السادات و نخست وزیر اسرائیل، مناخیم بگین قرارداد صلح را بین مصر و اسرائیل امضا کردند.
گفته می شود که آنها قبل از امضای علنی این معاهده در خلال 12 روز با یکدیگر گفتگوهای محرمانه داشته اند و پس از آن، دو قرار داد در 17 سپتامبر 1979 به امضای دو طرف می رسد: یکی مسئله ی صلح بین مصر و اسرائیل و دیگری تشکیل حکومت خودمختار در نوار غزه و کرانه ی باختری رود اردن.
پس از گفتگوهای سخت و طولانی اسرائیل با عقب نشینی نیروهایش از صحرای سینا موافقت کرد، اگرچه مطلقا با شرکت نمایندگان فلسطین در مذاکرات صلح مخالفت ورزید. در نتیجه ی اولین قرارداد، اسرائیل صحرای سینا را به مصر پس داد. و در مورد قرارداد دوم نیز هر دو طرف متعهد شدند که روند تشکیل حکومت خودمختار فلسطین در کرانه ی باختری رود اردن و نوار غزه را طی کنند. اولی (اسرائیل) منطقه ای با 5640 کیلومتر مربع و جمعیت 2.1 میلیون است و دومی (نواز غزه) منطقه ای با 360 کیلومتر مربع و 1.5 میلیون سکنه.
چرا در روزهای اخیر صحبت های زیادی راجع به معاهده ی کمپ دیوید می شنویم ولی راجع به فلسطین هیچ چیز گفته نمی شود؟ ایالات متحده مدرن ترین و پیچیده ترین جنگ افزارهای نظامی را به اسرائیل هدیه می کند که سالانه بالغ بر میلیاردها دلار می شود. مصر نیز به دومین دریافت کننده ی کمک های نظامی ایالات متحده تبدیل شده بود. اما برای جنگ علیه که؟ علیه دیگر کشورهای عربی؟ علیه خود مردم مصر؟
وقتی مردم خواستار احترام به اساسی ترین حقوق خود و استعفای رئیس جمهوری شدند که سیاست های او مبتنی بر غارت مردم و ستم علیه آنها بوده است، نیروهای سرکوبگر که تحت آموزش ایالات متحده بودند از گشودن آتش بر روی مردم و کشتن و زخمی کردن آنها دریغ نورزیدند. وقتی مردم مصر منتظر توضیح از دولت خودشان بودند، جواب ها از افسران عالی رتبه ی نهادهای اطلاعاتی یا مقامات دولتی ایالات متحده می آمد، حتی بدون کوچکترین احترام ظاهری برای مقامات دولت مصر.
آیا دولت ایالات متحده و سرویس های اطلاعاتی این کشور هیچ اطلاعی از غارت عظیم دولت مبارک نداشتند؟ آنها وقتی با تظاهرات مردم در میدان التحریر مواجه شدند، نه مقامات دولتی و نه مسئولان امنیتی و اطلاعاتی هیچ کدام حتی کلمه ای راجع به این فساد و غارتگری و دزدی میلیون ها دلار از سرمایه های مردم نگفتند.
این اشتباه است که فکر کنیم جنبش وسیع انقلابی در مصر فقط به خاطر عکس العمل علیه نقض حقوق اساسی آنها بوجود آمده است. مردم هیچ گاه بیهوده ریسک سرکوب یا مرگ را نمی کنند و بعلاوه هیچ وقت تمام شب را به خاطر اعتراض به مشکلات قانونی در میدان نمی مانند. وقتی این کار را خواهند کرد که جانشان به لبشان رسیده باشد و حقوق قانونی و مادی (اقتصادی) آنها به یغما رفته باشد تا به این ترتیب مخالفان سیاسی به طور بیرحمانه ای سرکوب شوند و از طرف دیگر نیز دروازه های مملکت برای چپاول توسط نیروهای ملی و بین المللی باز شود.
میزان فقر و شیوع گسترده ی آن بسیاری از افراد جوان و میهن دوست و مبارز این کشور را تحت تاثیر قرار داده بود و از طرف دیگر نیز فرهنگ و اعتقادات آنها دائما مورد هجوم قرار گرفته است. چطور می توانند خودشان را با نرخ رو به افزایش قیمت غذا و مایحتاج اولیه ی انسانی وفق دهند در حالیکه ده ها میلیارد دلار از سرمایه ی مملکت به جیب حسنی مبارک و دیگر گروه های دولتی می رفت؟
در این نقطه جای فکر کردن برای کسی باقی نمی ماند؛ بلکه مردم به خیابان ها می ریزند و بازگشت حقوق اساسی اقتصادی و مادی خودشان را طلب می کنند.
اوباما نیز تحت تاثیر حوادث مصر قرار گرفته است؛ او طوری رفتار می کند که انگار مالک سیاره ی زمین است. چیزی که در مصر اتفاق افتاده است انگار مربوط به شخص او است. او دائما از طریق تلفن با رهبران دیگر کشورها راجع به این مسئله صحبت می کرد. به عنوان مثال خبرگزاری EFE گزارش داد: "باراک اوباما با نخست وزیر انگلیس، دیوید کامرون، پادشاه ادرن، عبدالله دوم و نخست وزیر ترکیه، رجب طیب اردوغان راجع به اوضاع منطقه صحبت کرده است. رئیس جمهور ایالات متحده "تغییر تاریخی" که مردم مصر به نمایش گذاشتند را تشخیص داد و شگفتی و تحسین خود را از این تلاش ها ابراز کرد..."
خبرگزاری Associated Press مباحثی را منتشر کرد که شایسته ی توجه است: "رهبران خاورمیانه که مورد حمایت غرب می باشند خواستار دوستی با اسرائیل و همکاری برای جنگ علیه بنیادگرایی اسلامی هستند در حالیکه حقوق بشر را در کشورهای خودشان نقض می کنند... سقوط دو متحد دیرینه ی ایالات متحده در منطقه (مصر و تونس) در نتیجه ی تظاهرات مردم این کشورها – که عده ی زیادی بر این باور هستند که به کشورهای دیگر نیز سرایت خواهد کرد - برای دستگاه مدیریتی اوباما بسیار سخت و غیر منتظره است."
اگرچه دیگر کشورهای عربی از این قیام ها نگران هستند، اما هیچ نشانه ای وجود ندارد که در مصر و تونس نظامی ها که در خلال سالیان متمادی از منافع اقتصادی کلانی بهره مند بوده اند، تمایل به تغییر این مناسبات و قوانین داشته باشند. اما مردم مصر در میدان التحریر به نظر نمی آید که به راحتی جا خالی کنند.
خبرگزاری اروپا (EP) گزارش می دهد: "هزاران تظاهرکننده در میدان التحریر علیرغم استعفای مبارک از قدرت، هنوز در این میدان حضور دارند و تصمیم دارند تا زمان محقق شدن مطالباتشان در میدان بمانند."
صرف نظر از اینکه در مصر چه اتفاقی خواهد افتاد، یکی از بزرگترین مشکلاتی که امپریالیسم در زمان فعلی با آن مواجه است، کمبود مواد غذایی است که من در یکی از نوشته های شخصی ام به تاریخ 19 ژانویه آنرا تحلیل کرده بودم.
ایالات متحده نقش مهمی در تولید گندم و سویا بازی می کند که البته آنها را در جهت تولید سوخت های زیستی بکار می برد. اروپا نیز به سهم خود میلیون ها هکتار زمین را برای این هدف به کار می گیرد.
ازطرف دیگر در نتیجه ی تغییرات شرایط آب و هوا که کشورهای توسعه یافته و ثروتمند مسبب اصلی آن هستند، کمبود آب نیز در کنار کمبود غذا خودنمایی می کند. این مسئله با رشد جمعیت جهان که در سی سال آینده نرخ آن به 9 میلیارد نفر خواهد رسید همخوانی ندارد که البته در نشست های کانکون (مکزیک) و کوپنهاگ (دانمارک) به این مسائل که زندگی بشر را در معرض خطر قرار داده اند اشاره ای نمی شود و اطلاعاتی از این دست به افکار عمومی نمی رسد.
ما از مردم دلیر مصر و نبرد آنها برای حقوق سیاسی و عدالت اجتماعی حمایت می کنیم. ما با مردم اسرائیل دشمنی نداریم؛ ما با قتل عام مردم فلسطین مخالفیم و حقوق آنها برای تشکیل کشور مستقل را محترم می شماریم.
ما موافق جنگ نیستیم بلکه خواهان صلح برای همه ی مردم جهان هستیم.

راه توده 305 2 اسفند ماه

بازگشت