راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

وعاظ الولایت، در محاصره
روحانیون مخالف دیکتاتوری ولایت

در یک هفته گذشته و در ارتباط با سرمقاله شماره گذشته راه توده، سئوالاتی و پیام هائی دریافت داشتیم که تقریبا تمامی آنها برخاسته از این نگرانی ها بود:

1- شما چرا باید نگران بیرون رفتن روحانیت از صحنه سیاسی کشور باشید؟

2- روحانیت کارنامه مردودی در جمهوری اسلامی دارد و شما نباید این کارنامه را فراموش کنید.

3- چه بهتر که روحانیت با دست خود، یکدیگر را حذف کنند.

4- روحانیت، بصورت یکپارچه مذهب را تبدیل به ایدئولوژی حکومتی کرد و مشکلاتی برای ایران بوجود آورد که تا سالها گرفتار آن خواهیم بود.

5- حذف روحانیت، به معنای پایان نقش آنها در ایران است.

این فشرده آن نکاتی است که در هفته گذشته دریافت داشتیم. در این پیام ها و اظهار نظرها، واقعیاتی توام با خشم ناشی از آنچه طی سه دهه در ایران گذشته وجود دارد و به همین دلیل، هیچ تفکیکی برای روحانیت قائل نشده و بقول معروف، دوغ و دوشاب با هم مخلوط شده است. یعنی روحانیت مرتجع و ثروت اندوزی که از زمان صفویه "وعاظ السلاطین" بودند و اکنون به "وعاظ الولایت" شده‌اند، با روحانیونی که با آنها تفاوت بسیار دارند، با یک چوب زده شده است. درحالیکه اینگونه نیست و ما نه تنها از ابتدای جمهوری اسلامی، بلکه در جنبش اصلاحات که اکنون عمر آن فراتر از 12 و 14 سال شده و بخشی از آنها زیر ضربه کودتای 22 خرداد رفته اند، شاهد تفاوت ها و تفکیک ها در میان اقشار روحانیت هستیم. این تفاوت و این نقش، پیش از آنکه مربوط به خواست و اراده ما باشد، برخاسته از تحولات اجتماعی است. یعنی روحانیت نیز نمی تواند و دیدیم که در 30 سال گذشته نتوانست یکپارچه باقی بماند و درکنار اقشار و طبقات حاکمه و یا مخالفان ومنتقدان حاکمیت قرار نگیرد.

ما در سرمقاله شماره گذشته راه توده با دقت و موشکافانه نوشتیم که اکنون توطئه حذف روحانیت مخالف حکومت که روز به روز بر دامنه و شمار آن افزوده می شود در دستور کار سرمایه داری نظامی است و برای رسیدن به این هدف، ارتجاعی ترین روحانیون را تبدیل به حامی و تریبون خود کرده اند. وقتی امثال جنتی، علم الهدا، مصباح یزدی و خامنه‌ای سخن می گویند و سنگر دولت کودتائی احمدی نژاد می شوند، و از سوی دیگر اجازه انتشار نظرات انتقادی بقیه روحانیون داده نمی‌شود، عملا مردم روحانیت را یکپارچه دیده و حذف آن را یک پیروزی می دانند. آنها که این توطئه را پیش می برند، مشکلشان با روحانیت ارتجاعی و متحد خود نیست، بلکه مشکل آن گروه از روحانیت است که می خواهند آنها را از صحنه حذف کنند. در مرحله دوم، حذف این روحانیت ارتجاعی و حکومتی توسط نظامی ها با استقبال روبرو می شود و به این ترتیب توطئه با تائید مردم روبرو شده و از آن خطرناک تر آن که مردم آن را یک قدم به جلو تلقی می کنند. درحالیکه عملا بخشی مهمی از حامیان خود را، که همان روحانیون طرفدار اصلاحات باشند از دست داده اند.

این نکات برای آنها که برای مذهب نمی خواهند در تحولات ایران اعتبار قائل شوند قابل درک نیست و ما نیز قصد قانع کردن آنها را نداریم. ما نظر تاریخی حزب توده ایران در باره مذهب را، براساس تحولات جاری در کشور بازگوئی می کنیم. ما همچنان براین عقیده هستیم که مذهب هنوز و تا دورانی طولانی در ایران نقش آفرین است و مذهب اسلامی جدا از روحانیت نیست. بنابراین، مخالف از صحنه حذف شدن آن روحانیونی هستیم که امروز درکنار مردم و در کنار اصلاحات و در کنار جنبش سبز- در سخت ترین شرایط امنیتی و نظامی- قرار گرفته اند. بحث اینجاست!

در همین ارتباط، ما توصیه می کنیم سخنرانی اخیر حجت الاسلام علم الهدا امام جمعه مشهد را با دقت بخوانید. شاید، وی اگر میدانست به چه واقعیتی اعتراف کرده و چگونه طشت حکومت را از بام به زیر انداخته، آن سخنرانی را نمی کرد، اما حالا که کرده و آب از جوی روان شده، جلو آن سد ببندیم و آب جمع شده را ذخیره شناخت بیشتر خود از اوضاع کشور و روحانیت کنیم.

فشرده نکات مهم این سخنرانی را در همین شماره راه توده بصورت مستقل می خوانید.

 

 

 

                        راه توده  303    11 بهمن ماه 1389

 

بازگشت