راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

رهبر و سپاه
دو بازنده بزرگ کودتای 22 خرداد

 

هنوز چند روزی از سخنان مهدوی کنی درمورد خطر از بین رفتن بیش از این مشروعیت رهبر نگذشته بود که فرماندهان سپاه نیز نگرانی خود را از بابت از دست رفتن مشروعیت سپاه بیان کردند و به نوعی در مقام پاسخگوئی به "علی مطهری" در مجلس بر آمدند که از پشت تریبون مجلس اعلام کرد "سپاه مستقیما در انتخابات مجلس نهم دخالت کرد".
هفته گذشته "یدالله جوانی" از فرماندهان سپاه که سیمش روی سیم حسین شریعتمداری کیهان است اما در بخش سیاسی سپاه پاسداران مستقر، وضعیت کنونی جامعه را "سپاه ستیزی" و "سپاه هراسی" نامید و گفت "بعد از شکست دشمن در فتنه 88 کلید سپاه هراسی و سپاه ستیزی به صورت گسترده با عملیات روانی علیه این نهاد انقلابی زده شد."
همزمان با جوانی، کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز در بیانیه‌ای به مناسبت سالروز سپاه درست به همین مسئله پرداخت و تاکید کرد:
"عوامل استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی، انحرافی و عوامل فتنه‌گر بدنبال انحراف افکار عمومی از بیداری اسلامی به سوی فضای سپاه‌هراسی، سعی در ایجاد جنگ روانی در جامعه دارند."
بنا بر این اعترافات، در جامعه یک جو "سپاه ستیزی" و "سپاه هراسی" حاکم شده که یدالله جوانی و کمیسیون امنیت ملی مجلس آن را "جنگ روانی" و ناشی از نقش سپاه در سرکوب "فتنه" می‌دانند. سخن از "جنگ روانی" خود اعتراف دیگری بدان است که سیاست حصر و سرکوب و به زندان انداختن و بستن مطبوعات و بگیر و ببندها، زندان و شکنجه و جنایت در زندان ها بی فایده بوده است. جنگ روانی بر یک زمینه عمل می‌کند. اگر غیر از این بود که این همه جنگ روانی رادیو و تلویزیون حکومتی و روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس و میلیادرها تومان خرج ساختن فیلم اخراجی‌ها و قلاده‌های طلا و مبتذل‌های تبلیغاتی دیگری از این نوع علیه موسوی و کروبی و جنبش سبز اکنون بدینجا نرسیده بود که بگویند در جامعه جو "سپاه ستیزی" و "سپاه هراسی" حاکم است.
این اعتراف ضمنا بدان معناست که علی خامنه‌ای با کودتای 22 خرداد اعتبار سپاه را نیز هزینه بی اعتباری خود کرد.
این فضای سپاه ستیزی یا سپاه هراسی در چند سطح است.
در سطح توده‌های مردم عادی که نقش سپاه و بسیج را در سرکوب‌های پس از 22 خرداد دیده اند اکنون به سپاه و بسیج به چشم زندانبانان کهریزک و اوین و رجایی شهر و زیر زمین وزارت کشور، یعنی یک مجموع اوباش نگاه می‌کنند. اگر در گذشته آنها را در مجموع حافظ امنیت مرزها، امنیت ملی و امنیت جان و مال و ناموسشان دربرابر اوباش می‌دانستند اکنون در هراسند که مبادا جان و مال و ناموسشان گیر خود همین اوباش سپاه و بسیج بیفتد. هراس از سپاه و ستیز با سپاه در میان توده‌های مردم چنین هراسی است. ضمن اینکه مداخله آنها در همه عرصه‌های سیاسی و اقتصادی را منشا تیره روزی و نابسامانی اوضاع اقتصادی و اجتماعی می‌دانند.
در سطح فعالان و جریان‌های اقتصادی، سپاه همچون یک رقیب پرقدرت، متکی به زور و انحصار طلب که نان آنان را از چنگشان بیرون می‌آورد دیده می‌شود. آنان از این رقیب هراس و بیش از آن نفرت دارند.
اما بخش دیگر و مهم سپاه ستیزی و سپاه هراسی، هراس از سپاه در راس روحانیت است. روحانیتی که از یکسو فرو ریختن مشروعیت علی خامنه‌ای را می‌بیند و از سوی دیگر متکی شدن بیش از پیش وی به سپاه را. در این میان آیا سپاه برای نجات خود و کسب دوباره وجهه و محبوبیت از دست رفته، روحانیت را سپر بلا نخواهد کرد؟ فاصله‌ای که روحانیت و مراجع تقلید می‌کوشند از نظام بگیرند ریشه در این هراس ندارد؟
بنابراین کودتای 22 خرداد تا به امروز دو بازنده واقعی داشته است : علی خامنه‌ای و بیت رهبری از یکسو و سپاه پاسداران و فرماندهان آن از سوی دیگر. همان اندازه که علی خامنه‌ای با قرار گرفتن در پشت کودتا اعتبار و مشروعیت خود را از دست داد، سپاه پاسداران و فرماندهان آن با تبدیل شدن به بازوی نظامی کودتا و سرکوب مردم نفوذ و جایگاه خود را از دست دادند.
طی دو دهه سپاه پاسداران و علی خامنه‌ای به دوقلوهایی جدا نشدنی تبدیل شدند. سپاه به رهبر همچون منبع واگذاری اقتدار سیاسی و کسب درآمد اقتصادی انحصاری و درجات نظامی و فرماندهی نگاه می‌کرد و رهبر به سپاه همچون یک بازوی نظامی و امنیتی برای حفظ وی در راس نظام. مداخله رهبر در همه عرصه‌ها توام شده با حضور سپاه در همه صحنه‌ها و این دو بدون هم ناممکن بود. این دو برای خود حق دخالت و تعیین تکلیف در همه چیز و همه جا را قایل بودند و پس ندادن حساب به هیچکس و هیچ کجا. کودتای 22 خرداد علیه رای مردم و میرحسین موسوی اوج این پیوند بود که به عامل مهم فروپاشی هر دوی آنان نیز تبدیل شد.
همین دخالت بی حد و حصر در شرایطی که زخم کودتا بر پیکر جامعه ما روزبه روز عمیق تر می‌شود و بحران و نارضایتی‌ها در آن اوج می‌گیرد موجب شده که این دو در کنار هم مسئول همه نابسامانی‌های کشور شناخته شوند. سپاه هراسی و سپاه ستیزی آن روی سکه شعار "300 تومان یک بربری - لعنت به بیت رهبری" است که در روزهای تظاهرات بر زبان مردم جاری شد. این دو از هم جدا شدنی نیستند. هر دو با هم باید صحنه را ترک کنند.

 

 

 

                        راه توده  368      12 تیر ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت