زلزله انتخابات 22 خرداد، از "قدرت" ویرانه ای باقی گذاشت. این
خلاصه ترین و رساترین تفسیری است که ما می توانیم در باره آنچه
در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در ایران روی داد و همچنان
ادامه دارد ارائه بدهیم. مردم ایران، در شماری چند ده میلیونی،
پرده قدرت را در این انتخابات کنار زدند و آنچه در سراپرده می
گذشت در برابر دیدگان قرار گرفت. بیش از آنکه کودتا علیه
میرحسین موسوی و رای مردم مهم باشد، این شناخت و آشنائی عمیق
ملی مهم است. زیرا، از این پس تمام رویدادها و تحولات آینده
ایران بر مبنای این شناخت شکل خواهد گرفت."
جملات فوق از نخستین سرمقاله راه توده پس از کودتای 22 خرداد
است (شماره 227) و امروز پس از سه سال که از این کودتا می گذرد
تنها چیزی که می توانیم بگوییم آن است که آری از قدرت در کشور
ما ویرانه ای باقی ماند. ویرانه ای که امروز فروریخته های آن
در همه ابعاد و جهات دربرابر چشمان ماست. پرده ها فرو افتاد.
علی خامنه ای همه هستی و وجهه سیاسی و مذهبی خود را بر سر قمار
کودتا گذاشت. محمود احمدی نژاد که پیروزمندانه از "خس و خاشاک"
سخن می گفت خود در این سه سال به خس و خاشاک حاکمیت تبدیل شد.
اصولگرایان به جان هم افتادند. نظامیان شقه شقه شدند. انتخابات
و رای مردم به کابوس حکومت تبدیل شد.
شرح کودتائی که در تاریخ ایران بعنوان کودتای 22 خرداد ثبت
ماند تکرار دانسته های نه تنها تودهایها، نه تنها سیاسیون و
روشنفکران ایران، بلکه وسیع ترین توده های مردم ایران است. مگر
جزئیاتی از تدارک فنی و نظامی این کودتا که تردید نیست، بتدریج
آن نیز از پرده بیرون خواهد افتاد.
جریانات سیاسی که نتوانستند، حتی تا آستانه برگزاری انتخابات -
و یا حداقل تا پیش از مناظره های تلویزیونی- حدس بزنند تحولات
انتخاباتی به کدام سو می رود و مردم ایران در چه عرصه تاریخی
وارد شده اند تاوان کم اطلاعی و بی ارتباطی خود را با واقعیات
جوشان جنبشی که از انتخابات دوم خرداد 1376 در میهن ما آغاز
شده بود پس دادند. البته، بموقع خود باز هم باید اعلامیه ها و
اطلاعیه های پیش انتخاباتی و پس انتخاباتی آنها را در کنار هم
به یادشان آورد تا بلکه درسی باشد برای رویدادهای آینده،
اطلاعیه هائی که در آنها نوشته شد "تفاوتی بین احمدی نژاد و
موسوی نیست"، اطلاعیه هائی که در آن توصیه شد "بروید رای سفید
بدهید"، اطلاعیه هائی که در آنها نوشته شد "شرکت کنید و به
هرکس می خواهید رای بدهید" و بالاخره اطلاعیه هائی که مردم را
می خواستند به امید سراب مرحله دوم انتخابات بین موسوی و کروبی
معلق نگهدارند!
کودتای 22 خرداد ریشه در گذشته داشت و برای آگاهانه رفتن به
سمت آینده، باید آن گذشته را مرور کرد و بخاطر سپرد.
آن بسیج ملی برای شرکت در انتخابات و دفاع بی تزلزل از میرحسین
موسوی - که پیوسته راه توده بر آن پای فشرد- به دو نتیجه می
توانست ختم شود:
1- دولت نظامی احمدی نژاد را سرنگون کند و سایه سیاست نظامی را
از سر کشور ما کم کند.
2- علیه نتیجه این بسیج ملی و میرحسین موسوی، بعنوان منتخب
مردم کودتا کنند، که در این صورت جنبشی ملی علیه حاکمیت شکل
خواهد گرفت.
هر یک از این دو حالت دستاوردهای خود را داشت. یعنی ماهیت کامل
حاکمیت در برابر مردم قرار گرفت، ولایت فرماندهان تجارت پیشه
فاش شد، بزرگترین ریزش ها و شکاف ها در حاکمیت و روحانیت شکل
گرفت، مردم دانسته های خود را برای یکدیگر باز گفتند، آن چهره
واقعی که پشت نصیحت های تلویزیونی و سینه زنی ها و عزاداری ها
و آیه های قرآن پنهان بود، به یکباره برای دهها میلیون مردم بی
سلاح و بی دفاع ایران که با چماق و گلوله و قمه به آنها حمله
شد و بزرگترین جنایات را علیه آنها در خیابان ها مرتکب شدند
فاش گرديد. از این لحظه به بعد است که پرده دیگری در جمهوری
اسلامی آغاز شد، که شاید پرده آخر و سرنوشت ساز نمایشنامه
حاکمیت و ولایت نظامی باشد.
آنچه که درعرض هفته ها و ماه های پس از کودتای 22 خرداد روی
داد، یک انقلاب بود. این انقلاب در عمق جامعه همچنان جریان
دارد. حاکمیت مدعی است که جنبش سبز تمام شده زیرا این جنبش
نتوانسته میرحسین موسوی و مهدی کروبی را از حبس و حصر آزاد
کند. در حالیکه مسئله برعکس در آن است که اگر این جنبش تمام
شده چرا موسوی و کروبی همچنان در حصر هستند؟ آیا جز آن است که
از هجوم مردم برای استقبال از آنان وحشت دارند؟ چرا هنوز در
حالیکه خود شبانه روز در بوق های تبلیغاتی از پایان جنبش سبز
سخن می گویند جسارت گذاشتن چند دقیقه وقت تلویزیونی در اختیار
رهبران سبز را ندارند؟ جز این است که می دانند درستی سخنان
آنها امروز پس از سه سال بیش از گذشته به اثبات رسیده است؟
گفتگوی تلویزنی پیشکش همان مناظره ها را یک بار دیگر پخش کنند
و بگذارند مردم قضاوت کنند؟ آیا ترس از همین نیست؟
پس از سه سال با جرات می توان گفت این قدرت جنبش سبز مردم است
که قدرت حکومت را ویران کرده است و نه برعکس. حکومت برای ویران
کردن جنبش سبز باید ایران را ویران کند. خطری اگر جنبش سبز را
تهدید می کند از اینجاست. خطری که نمی توان آن را جدی نگرفت.
ایران را باید حفظ کرد، جنبش سبز مردم خود پیروز خواهد شد.
|