راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

شرایط
بغرنج ایران
با نگاه توده ای
قابل تحلیل است

 

اوضاع بسیار بغرنج و پیچیده ایران، هرگز به معنای آن نیست که نتوانیم و یا نکوشیم سیر رویدادها را در پروسه ای که به لحظات کنونی ختم شد مرور و تحلیل کنیم. هیچ نوع تحلیل و ارزیابی از ایران کنونی، بدون نگاه به گذشته و آنچه که روی داد ممکن نیست و بی شک در دل همه حوادثی که در 33 سال گذاشته در ایران روی داده است مسئله بسیار مهم "یورش به حزب توده ایران" و خارج ساختن آن از گرودنه حضور علنی در جامعه انقلابی ایران نهفته است. هرگز نمی توان گفت که گذشته مربوط به گذشته است و باید از امروز گفت. امروز در آینه دیروز منعکس است. آنها که امروز در ایران حاکم اند، از دل رویدادهای گذشته بیرون آمده اند و در بسیاری از رویدادهای مهم نقش آفرین نیز بوده اند. ما یقین داریم که آینده بسیار پرتنش و حادثه سازی در پیش است. حتی، تا حد پیش بینی ناگوار دخالت مستقیم نظامی در امور داخلی ایران. اما، همین پیش‌بینی ناگوار نیز اگر تحقق یابد، حادثه ای جدا از دیگر رویدادها و سیر و تحول 33 سال گذشته نیست. بدین ترتیب است، که یورش به حزب توده ایران پیوسته سرفصل تقویت نیروهای راست در جمهوری اسلامی است که هیچ تحول و رویدادی را نمی توان بدون نگاه به آن آغاز کرد. اگر زبان انقلاب – نه به تعبیر حاکمیت، بلکه با نگاه به ماهیت انقلاب ضد استبدادی و آزادیخواهانه و استقلال طلبانه 1357) در سال پایان سال 1361(بهمن ماه) و آغاز 1362(اردیبهشت ماه) بریده نشده بود، ای بسا میهن ما شاهد حاکمیت کنونی نبود و مقاومت ملی در برابر ارتجاع داخلی و امپریالیسم جهانی نه از نوع "طالبان" و "القاعده" و "احمدی نژاد"، بلکه از نوع کوبا، ونزوئلا، ویتنام و... بود. این نه به معنای آنست که حزب توده ایران رهبری کشور را بدست می گرفت، بلکه به معنای حاکمیت طبقات و اقشار اجتماعی و برقراری سیستمی مردمی و درخدمت مردم و نه برای غارت مردم است.

 

حزب توده ایران زبان گویای انقلاب ایران بود، متکی به اسناد ومدارکی دهان بازمی کنیم و قلم برکاغذ می گذاریم، که نمونه ای ازآنرا بصورت یک سند تاریخی درزیرمی خوانید!

 

کنکاش دردلائل سازمانی- نه دلائل اجتماعی- ضرباتی که به حزب ما وارد آمد، ارتباطی به تحلیل ما ازاوضاع ایران و انقلاب و نیروهای شرکت کنند در آن ندارد. مشی و سیاست حزب ما درمجموع خود دقیق، علمی و منطبق با شرایط روزایران بود . رویدادهای سالهای پس از انتخابات دوم خرداد و روی کار آمدن محمد خاتمی موجب چشم گشودن نیروهای سیاسی غیر توده ای در ایران ( اعمم از نیروهای مترقی مذهبی و ملی) و بیان و اتخاذ سیاست های منطقی و منطبق با شرایط ایران و نه تخیلات و آرزوها بر درستی آن سیاست مهر تائید گذاشت و رویداد مهم انتخابات 1388 و کودتای متعاقب آن علیه میرحسین موسوی آن تائید را مکرر کرد.

 

هرگزنباید تسلیم احساسات ناشی ازضربات سازمانی به حزب قرارگرفت و یا مرعوب تبلیغات دشمنان تاریخی حزب توده ایران شد. این دشمنان تلاش می کنند ما را دراسارت ضربات سازمانی باقی نگهدارند و ما را بعنوان حزبی  مغبون و مرعوب بدنبال خود بکشانند! 

 

باید با ارائه اسناد و مدارک و با تاکید برآنچه حزب ما گفت و پیش بینی کرد، اما تا لحظه وقوع به آن توجه لازم نشد، به مقابله با کارزار تبلیغاتی علیه حزب توده ایران رفت. قضاوت نهائی با میلیون ها ایرانی است، که در انقلاب شرکت کردند، اما به رهبرانی اعتماد کردند، که اعتقادی به مردم و نظر و خواست آنان نداشتند. حزب ما با جان سختی تاریخی خود، تا آخرین لحظه ممکن و با تمام توانی که در آن شرایط داشت، درمیدان فعالیت علمی و نیمه علنی ایستاد تا سخن تاریخی خود را درجامعه بگوید. این برای حزب ما یک افتخاراست. این افتخار را باید به کمک همان توده های عظیم مردم، که امروزبا چهره واقعی حکومت آشنا شده و حکومت سعی می کند با ترویج و تشویق خرافات و دامن زدن به جنگی جدید شناخت آنها از حاکمیت را به بیراهه بکشاند، به یک واقع بینی ملی تبدیل کرد!

 

دربهمن ماه 1361، ستاد عملیات دستگیری رهبران حزب توده ایران به فرماندهی " محسن رفیق دوست" یورش شبانه به خانه اعضاء رهبری حزب توده ایران را آغاز کرد. درباره تدارک این یورش بعدها اطلاعات بسیاری به خارج از زندان های جمهوری اسلامی راه پیدا کرد، از جمله اینکه بخش اطلاعات و امنیت و بخش ضد جاسوسی سپاه پاسداران که از ابتدا زیر نظر آقای خامنه ای بوده، از ماموران اداره هشتم ساواک شاه برای این عملیات استفاده شد. مشاور امنیتی آقای خامنه که درعین حال یکی از دو جانشین رهبر و بنیانگذار انجمن حجتیه بود، یعنی جواد مادرشاهی در این میان واسطه انگلستان و دفتر ریاست جمهور وقت، یعنی آقای خامنه ای شد و در پاکستان یک پرونده ساختگی را انگلیس ها تحویل او دادند تا بر مبنای آن یورش به حزب انجام شود. در آستانه یورش، حتی دو مخبر انگلیسی با پیام انگلستان مبنی بر ضرورت حذف حزب توده ایران از صحنه سیاسی کشور با وعده حمایت انگلستان از جمهوری اسلامی در جنگ با عراق به ایران آمدند. (نگاه کنید به نامه های زنده یاد کیانوری در صفحه ویژه او در سایت راه توده)

 

در باره دوران پس از یورش نیز باید دانست بازجویان چه کسانی بودند؟ شکنجه ها کدام بود؟ چرا تقریبا تمام کادر رهبری و برجسته ترین کادرهای حزبی را قتل عام کردند؟ و ده ها سئوال دیگر. طبیعی است که پاسخ نزدیک به واقعیت برخی از این سئوالات اکنون روشن است.

 

پس از یورش ها، در مهاجرت

 

درسال های پس از یورش و بویژه درمهاجرت، بحث های بسیاری پیرامون خوشبینی و یا اعتماد بیش ازحد رهبری حزب نسبت به عملکرد آیت الله خمینی و روحانیون صورت گرفت. این ارزیابی ها تا چه حد واقعی و متکی به اسناد و اطلاعاات بود و یا نبود؟! خود مبحث جداگانه ایست، که با توجه به فعالیت یک حزب علنی ) که طبعا تلاش می کند، تا به حیات علنی خویش درجامعه ادامه بدهد( وعوامل بسیاردیگری باید بررسی شود. ما دراینجا تنها با استناد به یک سند تاریخی می خواهیم به دوموضوع بسیارمهم اشاره کنیم:

 

1- نخست اینکه رهبری حزب توده ایران درماه های پیش ازیورش به حزب، نسبت به روند حوادث وسرانجام انقلاب ارزیابی کاملا منفی داشت و این مسئله را، تا آنجا که امکان داشت، طرح کرد.

 

2- یورش به حزب ما، درواقع یورش قشریون مذهبی وسرمایه داری تجاری بازاربه سنگرانقلاب بود و دیدیم که درسال های پس از آن، سنگر بعدی، یعنی نیرو های طرفدار آرمان های انقلاب، اما با اندیشه های دینی چگونه با یورش این قشروطبقه روبرو شد.

 

توجه به این دونکته ازاهمیت بسیاربرخورداراست، زیرا:

 

الف- درمهاجرت ومتکی به حافظه ضعیف بسیاری ازنیروهای اپوزیسیون، می خواهند اینگونه تلقین کنند، که حزب ما از درک شرایط و بویژه تحلیل اوضاع کشورعقب ماند!

ب- خطرقشریون مذهبی را ندید و درحصارمبارزه ضد امپریالیستی آنقدرباقی ماند تا حادثه فرود آمد.

 

اشاره به این نکات نیزاهمیت تاریخی دارد، زیرا:

 

1- بسیاری ازنیروهای اپوزیسیون کنونی جمهوری اسلامی ) بویژه مدعیان جبهه چپ و یا درواقع چپ روها( موضعگیری های نادرست خود درسالهای نخست پس از پیروزی انقلاب وبی اعتنائی به همه استدلال های حزب ما برای تشکیل یک اتحاد ملی و انقلابی برای جلوگیری ازتسلط راستگرایان مذهبی را نه تنها خود فراموش کرده‌اند، بلکه سعی دارند، دیگران را نیز به  فراموش کردن آن تشویق کنند.

 

2- نیروهای مذهبی و ملی نیز، که امروزتحت شدیدترین فشارهای نیروهای راستگرای حاکم قراردارند، با مرورگذشته، ظاهرا باید این نتیجه منطقی را گرفته باشند، که ارزیابی حزب ما از وقایع اجتماعی بسیار دقیق بود. این ارزیابی همچنین می گوید، که ازگذشته باید پند گرفت و زمان را برای اتحادهای تاریخی ازدست نداد.

 

دراین یارآوری یک انگیزه بزرگ دیگر برای درک شرایط و شناخت دقیق اوضاع ایران و ضرورت همکاری همه نیروهای طرفدار صلح و عدالت و آزادی نیز مورد نظراست:

 

تحولات درایران، علیرغم همه پیچیدگی ظاهری آن، حتی در صورت حمله نظامی به ایران و یا برپائی جنگ داخلی، اجتناب ناپذیراست. این را بحران عمومی حاکم بر جامعه می گوید. حکم ما نیست. حکم تاریخ است. این تحولات می تواند در جهت دگرگونی های مثبت و مترقی سیرکند، اما به یک شرط ساده و درعین حال تاریخی، یعنی "اتحاد عملی نیروهای طرفدار تحولات در جامعه" با شعار بازتاب دهنده نیاز لحظه کنونی جنبش تحول خواهی. این شعار همانگونه که بارها بر آن تاکید کرده ایم، بنظر ما نمی تواند جدا از صلح طلبی، مخالفت با جنگ و استبداد، مخالف با سیاست نظامی حاکم و قرار گرفتن "عدالت" در مرکز آن باشد. یعنی صلح- عدالت- آزادی.

 

درآستانه یورش به حزب توده ایران

 

تنها چند روزپیش ازیورش به حزب توده ایران و دستگیری بخشی ازرهبری حزب، نورالدین کیانوری، درسمت دبیر اول حزب توده ایران، مصاحبه ای تاریخی با خبرنگار ارگان سیاسی حزب کمونیست فرانسه انجام داد، که در آن انگیزه های یورش به حزب با صراحت بیان شد. این مصاحبه درآستانه چهارمین سالگرد انقلاب سال 57 انجام شد و درآن نسبت به تسلط سرمایه داری تجاری و قشریون مذهبی حامی این سرمایه داری بر ایران و انقلاب سال 57 هشدار داده شد. ما به سهم خود از اینکه به این هشدار تاریخی از سوی مذهبیون طرفدار آرمان های انقلاب و دیگرنیروهای سیاسی ایران، درآن زمان توجه لازم نشد، متاسفیم. این مصاحبه، که با خبرنگار "رولسیون" انجام شد، در داخل کشور )همان زمان( بدلیل محدودیت شدید انتشارات حزب و همچنین یورش به حزب، پخش و توزیع نشد. نکات بسیاری از این ارزیابی در آخرین تحلیل رهبری حزب درباره چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب مطرح شده بود، اما این تحلیل نیز با یورش ماموران حکومتی به چاپخانه ای که این تحلیل درآن چاپ می‌شد، منتشرنشد!

 

سیرحوادث درتمام سال هائی که ازیورش به حزب توده ایران می‌گذرد، مهرتایید براین تحلیل می زند، که ما در این شماره راه توده انتشار بخش هائی از آن را بصورت مستقل اما وابسته و در ادامه ارزیابی بالا منتشر می کنیم و انتظار داریم خوانندگان راه توده آن را با دقت مطالعه کنند. همچنان که توصیه می کنیم، مطالب مربوط به حجتیه را نیز در  این شماره راه توده با دقت بخوانند.

 

 

 

   راه توده  362      اول خرداد ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت