راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

اعتراف به حق
ترکیب
سرکوشالگوهی

 

محمد رضا شالگونی به مناسبت هفتادمین سال حزب توده ايران مقاله‌ای نوشته و در آن به زعم خود دلایل چپ در حمایت از آقای خمینی در دوران پس از انقلاب و نقش حزب توده ایران در این زمینه را بررسی کرده است. این مقاله در واقع نوعی رونویسی از روی مقاله‌ای است که پیشتر آقای فرج سرکوهی در ستایش از بختیار در بی‌بی‌سی منتشر کرده بود، تحت این عنوان که "چرا طبقه متوسط، چپ‌ها و روشنفکران از بختیار حمایت نکردند؟"

چرا چپ از خمینی حمایت کرد؟ چرا چپ از بختیار حمایت نکرد؟ دو روی یک سکه هستند که می شود یکی را جای دیگری قرار داد؛ همانطور که مقاله آقای سرکوهی را می شود با تغییر عنوان بجای مقاله آقای شالگونی گذاشت، یا برعکس مقاله آقای شالگونی را گذاشت جای سرکوهی.

 قبلا، سازمان آقای شالگونی "راه کارگر" نیز انقلاب ایران را یک انقلاب ارتجاعی و 22 بهمن را عامل بوجود آمدن ارتجاعی مخوف تر ارزیابی کرده بود که به زبان ساده یعنی باید از بختیار پشتیبانی می شد.

البته در مقاله آقای شالگونی یک نکته واقع بینانه وجود دارد و آن هم این است که در این همه صحبتی که از چپ و گروه‌های مختلف در ابتدای انقلاب شده ایشان حتی یک بار هم نامی از سازمان خود یعنی "راه کارگر" نبرده است. این نه تنها از آن جهت است که آقای شالگونی می داند نظرات و نوشته ها و سیاست‌های آن دوران راه کارگر اصلا قابل دفاع نیست، بلکه بیشتر از آنروست که آقای شالگونی می خواهد بگوید که سازمان ایشان نوعی "نخودی" تاریخ و سیاست در ایران است. مردم می بییند وقتی یک توده‌ای از چپ و انقلاب سخن می گوید از حزب توده ايران سخن می گوید. وقتی یک راه کارگری هم از چپ و انقلاب سخن می گوید باز هم از حزب توده ايران سخن می گوید نه از راه کارگر. بدینسان نوشته‌های امثال آقای شالگونی نوعی اقرار ناگفته و ناخواسته به همان چیزی است که مردم ایران سالهاست فهمیده اند. این که "چپ" در ایران یعنی حزب توده ايران. این واقع بینی جنبه مثبت نوشته ایشان است. هر چند نپذیرفتن نقش در سمتگیری منفی رویدادهای پس از انقلاب به معنای کم شدن از بار سنگین مسئولیت امثال ایشان و امثال سازمان راه کارگر نیست.

ولی اگر بپذیریم همانگونه که آقای شالگونی اقرار می کند که چپ در ایران یعنی حزب توده ايران، در اینصورت خود پرسش آقای شالگونی که "چگونه حزب توده ايران چپ را تضعیف کرد؟" دارای تناقض است و پرسش واقعی این می شود که چه شد که این "چپ" یعنی "حزب توده ایران" در جمهوری اسلامی تضعیف شد؟ شما خودتان به اقرار خودتان چیزی نبودید که تضعیف یا تقویت شوید. یک چپ واقعی وجود داشت که آن هم حزب توده ايران بود. چه شد که این چپ تضعیف شد؟ چه شد که سر رهبران آن بالای دار رفت؟ این پرسشی است که دربرابر تاریخ قرار دارد و این پرسشی است که روزی امثال آقای شالگونی هم باید پاسخ آن را بدهند.

در کنار این، پرسش دومی و در همین رابطه طرح می شود و آن هم این است که آن کسانی که آمدند و زیر نام چپ، مواضع چپ واقعی یعنی حزب توده ايران را تضعیف کردند، چه شد که آنها به سرنوشت مجاهدین خلق دچار نشدند؟ چه شد که نیروهای مذهبی نتوانستند از درون خود حزبی با نگاه تیز بین حزب توده ايران بیرون بدهند که بتواند مانع ورود مجاهدین خلق به چنین سرنوشت دردناک و بی افتخاری بشود؟

این دو پرسش را اگر بخواهیم کنار هم بگذاریم و ساده کنیم یک جمله می شود: چه شد شالگونی‌ها نجات یافتند ولی کیانوری‌ها و طبری‌ها به زندان و شکنجه رفتند و حجری‌ها و جوانشیرها سرشان بالای دار رفت؟

ما قصد نداریم به این پرسش‌ها پاسخ بدهیم و پاسخ آن را به خوانندگان واگذار می کنیم، زیرا معتقدیم در طرح درست پرسش بخش مهمی از پاسخ نهفته است و این پرسش‌ها درست و واقعی طرح شده اند و با تجربه ملت ما و واقعیت تاریخی سازگارند. ادعای آقای شالگونی که حزب توده ايران، "چپ" را، یعنی ایشان را تضعیف کرد، یعنی کیانوری و طبری هفتاد ساله به زندان افتادند و آقای شالگونی سی ساله را در خارج از کشور تضعیف کرده اند! کدام عقل سالمی چنین ادعایی را می پذیرد؟ و کدام تجربه تاریخی چنین ادعایی را تایید می کند؟

چپ غیرمذهبی در ایران حزب توده ايران بود که در پی حوادث پس از انقلاب تقویت و سپس تضعیف شد. در این تضعیف چپ روها  و چپ نماها که بنام چپ دربرابر انقلاب ایستادند، به رهبر آن، به اعتقادات مردم توهین کردند و توده مردم را علیه اندیشه چپ غیرمذهبی شوراندند نقش داشتند. ولی نمی توان گفت آن چه بر سر حزب توده ايران آمد فقط یا حتی عمدتا ناشی از این بود. ما نقش امپریالیسم خارجی و ارتجاع داخلی همچنین حرکات مجاهدین خلق و جنگ عراق را بسیار تعیین کننده تر از نقش امثال آقای شالگونی در تضعیف چپ یعنی تضعیف حزب توده ايران می دانیم. ما برای شما وزنی در حوادث بیش از آنچه بودید و هستید قایل نیستیم ولی به هیچوجه اجازه نمی دهیم نقش خودتان را در تضعیف چپ و حزب توده ايران معکوس جلوه دهید. مسئله اینجاست.

 

 

 

   راه توده  356      22 اسفند ماه 1390

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت