راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

مصاحبه با نخست وزیر آلمان دمکراتیک
بازگشت به مارکس
یگانه راه نجات است!
یونگه ولت ــ گزینش و ترجمه رضا نافعی
 

هانس مدرو (84) در جمهوری دموکراتیک آلمان ( آلمان شرقی سابق) دارای مسئولیت های متفاوت و معتبر بود، از جمله : از 13 نوامبر 1989 تا آوریل 1990 نخست وزیر آن کشور بود و پس از آن تا 1994 نماینده بوندس تاگ ( پارلمان ) آلمان. از 1999 تا 2004 نماینده پارلمان اروپا بود . مُدور از سال 1990 تا 2007 رهبری افتخاری حزب سوسیالیست دموکراتیک آلمان را داشت و از آنزمان عضور شورای معمرین حزب " دی لیکنه " ( حزب چپ ) است.

ــ شما، سال گذشته در مکزیکو سیتی و لندن در کنفرانس های بین المللی که موضوع آنها گفتگو در باره تاریخ چپ و آینده چپ بود شرکت داشتید. پرسش را از این جا آغاز کنیم که مهمترین نکته ای که اینسو و آنسوی اتلانتیک جلب توجه شما را کرد چه بود؟
ــ ارزش های سنتی و اصول جنبش های ضد سرمایه داری دوباره کسب اهمیت می کنند و آموزش و دست یابی به شایستگی سیاسی همواره بیشتر مورد توجه قرار می گیرد و به آن عمل می شود. آموزش و کسب شایستگی سیاسی لازم و ملزوم یکدیگرند و اساس موفقیت در چالش های سیاسی شناخته می شود.


ــ چه کسانی در کنفرانس شرکت داشتند؟
ــ حدود 100 نفر که چهار نفرشان آلمانی بودند....


ــ در این شهر 9 میلیونی، از این کنفرانس بین المللی اصلا ذکری بمیان آمد؟
ــ کاملا. روزنامه ها در باره آن گزارش دادند، با ما مصاحبه کردند. حزب کار PD و حزب انقلاب دموکراتیک PRD رسما در کنفرانس حضور نداشتند ولی با یکی از نمایندگان حزب " دی لینکه " تماس گرفته و گفتگو کردند.


ــ اینها چه احزابی هستند؟
حزب کار در سال 1990 تاسیس شد و بنظر من جهت گیری مارکسیستی دارد. حزب انقلاب دموکراتیک را من بیشتر یک حزب سوسیال دموکرات می دانم که دومین فراکسیون مقتدر پارلمان را دارد و با حزب سوسیال دموکرات آلمان نیز در ارتباط است. این دو حزب برای انتخابات ریاست جمهوری آینده کاندیدای مشترکی دارند که بدون شانس هم نیست. هر دو این ها احزاب بزرگی در آمریکای لاتین هستند که اعضای زیادی دارند. ما باید تماس های خود را با آنها بیشتر کنیم.
ــ در 24 و 25 نوامبر" کتابخانه یادگاه مارکس " ( Marx Memorial Library) که در یک خانه دوطبقه زیبا در مرکز لندن قرار دارد همراه با بنیاد روزا لوکزامبورگ کنفرانسی برپا کردند که موضوع آن " مارکسیزم در قرن 21 " بود .

در این کنفرانس پرفسور جان فوستر، رئیس حزب سخنرانی کرد . افزون بر این کوبائی ها، روسها، هندی ها و چینی ها هم هرکدام رساله ای داشتند. جهت این کنفرانس با کنفرانس مکزیک فرق داشت.
ــ البته. موضوع این کنفرانس هم چیز دیگری بود. از جمله صبحت بر سر این بود که آیا نظریاتی که مارکس ارائه کرده هنوز هم برای دوران معاصر مفید است؟


ــ نتیجه: هست یا نیست؟
ــ البته که هست. در این مورد همه حاضران اتفاق نظر داشتند، بعضی ها نیز معتقد بودند که برای گسترش مارکسیسم باید تلاش بیشتری کرد. بطور کلی آموزش سیاسی ضرورت دارد و آنهم نه تنها برای اعضاء. حیرت انگیز است که در احزاب چپ، در بسیاری از کشور ها چه فعالیت پر شوری می شود. رهبران حزبی بطور کلی باین نتیجه رسیده اند که داشتن دانش سیاسی با کیفیت بالا برای فعالیت سیاسی، بسیار مهم است. همه در مورد این نظر انگلس اتفاق نظر دشاتند که کار انقلابی به تئوری انقلابی نیاز دارد.


ــ تعداد حاضران چقدر بود؟
ــ زیاد نبود، جمعی در حدود 50 نفر از پژوهش گران و سیاستگران ، یک باشگاه کاملا اختصاصی. ولی در عوض تبادل نظرها بسیار سرزنده و آموزنده بود. در واقع انگلیس ها با صراحت یاد آور شدند که انتظار دارند این گردهمائی بین المللی زمینه ای برای تفاهم بر سر وظائف احزاب چپ در اروپا و جهان بدست بدهد. جهت یابی استراتژیک بیشتر مورد توجه آنها بود تا مسائل سیاسی روز. آنچه جالب بود، آنهم نه تنها برای من، نظریات پرفسور چنگ انفو، رئیس آکادمی مارکسیسم در پکن بود. بعبارت دیگر رئیس مدرسه حزبی. مثلا او خواستار اتحاد برابر حقوق همه نیروهای چپ، از جمله اتحادیه های صنفی، در سراسر جهان بود و در همین رابطه پیشنهاد تشکیل اتحادیه جهانی اصناف را مطرح ساخت. و معتقد بود که با درس گرفتن از تاریخ باید از تکرار خطاهای گذشته اجتناب کنیم.


ــ منظور ما بودیم؟
ــ نه فقط ما. چنگ انفو از خودشان نیز انتقاد کرد. از جمله گفت در چین فقط 30 در صد از کارگاهها دولتی هستند، در حالی که در بلاروس 70 درصد است. در چین نوعی از بازار در حال پیدایش است که فاقد اخلاق است.، که او آنرا "بحران اخلاقی" نامید و این بحران اخلاقی از نظر او سه علت دارد: سنت رشوه خواری در چین از قرن هیجدهم تاکنون تقریبا دست نخورده باقی مانده است، صاحب قدرت های محلی که به اجرای " موازین اجتماعی " بکلی بی اعتناء هستند، نقش فوق العاده ای ایفا می کنند و دلیل سوم این است که کشاورزی هنوز هم از تکامل صنعتی عقب است، در حالی که اکثر مردم چین در روستاها زندگی می کنند. شکاف اجتماعی که از این روند بوجود می آید به مقیاسی عظیم غیر اخلاقی است.


ــ این چه ارتباطی با مارکس دارد؟
ــ از دیگاه مارکس محور تمام تلاشهای اجتماعی انسان است. از این رو درخواست چنگ انفو بازگشت به مارکس بود و یاد آور شد که نسل دانشگاهی امروز به این نکته واقف نیست. به این نسل باید ماتریالیسم تاریخی را آموخت ــ یعنی یا تابحال این آموزش به آنها داده نشده یا اگر داده شده کافی نبوده است. آموزش ماتریالیسم تاریخی برای ایجاد یک جامعه بهتر، یک جامعه عادلانه تر، اجتناب ناپذیر است. دلیل شکست اتحاد شوروی و مدل اجتماعی آنها کنار نهادن مارکسیسم بود.


ــ علت فقط همین بود؟
ــ چنگ انفو گفت این مسئله اساسی بود. آغاز آن نیز کنگره بیستم در 1956 بود، که در آن در انتقاد از استالین زیاده روی شد و این که از آن پس توجه به مارکس پیوسته کمتر شد و جای آنرا سیاست امپریال و سیاست قدرت بزرگ گرفت. گرباچف با سیاست خود به روند فروپاشی بشدت شتاب بخشید، چه بسا هم که خود خواستار آن بود .
آنچه جالب بود پاسخ به پرسش من در باره جایگاه امروزی مائو در جامعه چین بود. اندیشه های او زنده هستند اما در کنار مارکس، انگلس و لنین از دیگر صاحب نظران کلاسیک خبری نیست. آماری از کارهای علمی در باره مارکس، انگلس، لنین و استالین نیز وجود داشت. سالهاست که در باره استالین پژوهشی صورت نگرفته است. آخرین تحقیق درمورد او در سال 1990 انتشار یافته بود.

 

   راه توده  347     19 دی ماه 1390

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت