راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

یادداشت های روزانه فیدل کاسترو
احمدی نژاد را دیدم
از تجهیزات نظامی
ج. اسلامی تعریف کرد
روزنامه ی گرانما 12 ژانویه 2012- ترجمه ابراهیم بیگی
 

مطبوعات و خبرگزاری های وابسته به دولت، پیرامون دیدار احمدی نژاد با فیدل کاسترو، هفته گذشته بسیار قلم فرسائی کردند. ترجمه ای دست و پا شکسته از یادداشت های روزانه کاسترو را که در ارتباط با دیدار با احمدی نژاد بود، در صدر اخبارشان قرار دادند و حتی از قول کاسترو امریکائی ها را "یانکی" نوشتند و ...
از آنجا که هیچ اعتماد به ترجمه ها و خبرهای خبرگزاری ها و روزنامه و سایت های وابسته به دولت و حکومت نیست، به اصل نوشته کاسترو مراجعه کرده و آن را بصورت کامل ترجمه کردیم که می خوانید. کاسترو در این یادداشت، می نویسد که احمدی نژاد چیزهائی درباره قدرت نظامی جمهوری اسلامی گفت و.... اضافه می کند که او – احمدی نژاد- درباره خطر جنگ زیاد صحبت نکرد.
متن نوشته کاسترو به این شرح است:

دیروز امکان صحبت با محمود احمدی نژاد را داشتم. من او را از سپتامبر سال 2006 ندیده بودم. یعنی بیش از 5 سال. آن زمان برای شرکت در چهاردهمین همایش جنبش غیرمتعدها (که در هاوانا برگزار شده بود) به کشور ما سفر کرده بود.
من در یک ماه و نیم قبل از این همایش، یعنی در روز 26 ژولای 2006 به سختی بیمار شدم و به سختی می توانستم از تخت بیرون بیایم. بعضی از سران کشورها لطف کرده و به عیادت من آمدند. چاوز و مورالس حتی بیش از یک بار به ملاقات من آمدند. و از بین دیگران نیز چهار نفر را همیشه به راحتی به خاطر می آورم: کوفی عنان (دبیرکل سازمان ملل)، عبدالعزیز بوتفلیقه (رئیس جمهور الجزائر)، محمود احمدی نژاد (رئیس جمهور ایران)، و نماینده وزارت خارجه ی چین، یعنی یانگ جیچی که اکنون وزیر امور خارجه ی این کشور است که آن زمان رهبر حزب کمونیست چین، یعنی هو جینتائو را در آن دیدار نمایندگی می کرد.
با این چهار نفر راجع به جنبه های گوناگون مشکلاتی که جهان را در آن زمان احاطه کرده بود گفتگو کردم که البته این مشکلات در حال حاضر بسیار پیچیده تر گشته اند.
در ملاقات دیروزمان با احمدی نژاد، او را کاملا آرام و خونسرد دیدم که کاملا نسبت به تهدیدهای آمریکایی بی اعتنا بود. به قدرت و ظرفیت های مردم ایران بری مقابله با هر گونه تعرض، و نیز به قابلیت سلاح های نظامی ایران (که می گفت بخش اعظمی از آن ساخته خودشان است) مطمئن بود. می گفت که به مهاجمان به ایران هزینه سنگینی را وارد خواهیم کرد.
در حقیقت او بسیار کم به مسئله و موضوع جنگ پرداخت، در عوض تماما به نظریاتی که در خلال صحبتش در دانشگاه هاوانا اظهار داشته بود پرداخت. این نظریات عمدتا بر مشکلات بشریت برای "حرکت به سمت صلح، امنیت و احترام و شان انسانیت و تثبیت آنها" متمرکز بودند که مورد مطلوب بشریت در تمام اعصار تاریخ بوده است.
من فکر می کنم که انتظار وقوع هیچ اقدام تندخویانه از طرف ایران را نباید داشت که به بروز و شروع یک جنگ بینجامد. اگر چنین جنگی دربگیرد، تنها در نتیجه ی ماجراجویی امپراطوری آمریکا است.
من به عنوان یک شخص فکر می کنم که شرایط سیاسی که حول ایران شکل گرفته و خطر مهیبی که از جنگ اتمی متعاقب آن دامان همه را خواهد گرفت آنقدر حساس و ظریف هست که حتی ممکن است به نابودی گونه ی بشر بینجامد. خاورمیانه به عنوان منطقه ای که منابع انرژی را برای اقتصاد جهانی تامین می نماید، بیشترین کشمکش را در تمام دنیا دارد.
قدرت تخریبی حاصله از بعضی از سلاح هایی که در جنگ جهانی دوم استفاده شد به منع استفاده از بعضی از سلاح ها در آن جنگ انجامید، از جمله گازهای سمی. بعلاوه، سودهای کلانی که به تاجران اسلحه می رسد آنها را به تولید سلاح های کشنده تر و مخرب تر سوق داد تا به تکنولوژی مدرن فعلی می رسیم که ابزار و مواد لازم را تولید کرده که در صورت استفاده به انقراض بشریت می انجامد. من همچنین بر این باور هستم که هیچ کشوری - بزرگ یا کوچک- حق استفاده یا تولید سلاح های اتمی را ندارد، همان طور که تمام افراد با کمترین حس مسئولیت نیز چنین باوری را دارند. این سلاح ها هرگز نباید علیه شهرهای بی دفاع هیروشیما و ناکازاکلی استفاده می شدند، و هزاران زن و مرد و کودک را کشته یا ناقص می کردند یا حتی اثرات طولانی مدتی را روی افراد کشوری بگذارند که از لحاظ نظامی از قبل از کار افتاده بود.
فاشیسم به اتحاد نیروها علیه نازی ها انجامید تا علیه ساخت چنین سلاح هایی مبارزه کنند. به محض اتمام جنگ، ایالات متحده نهادی را ایجاد کرد که استفاده از این سلاح ها را ممنوع می کرد. اما بعدا، ایالات متحده، به عنوان بزرگترین و غنی ترین قدرت در دنیا خطی را ترسیم کرد که بقیه ی دنیا باید از آن پیروی می کردند. امروزه صدها ماهواره ی جاسوسی در فضا وجود دارد که گرد تا گرد زمین را در بر دارند. نیروهای دریایی، هوایی و زمینی این کشور با هزاران سلاح اتمی مجهز شده است و این کشور امور مالی و سرمایه گذاری دنیا را هر طور که بخواهد از طریق صندوق بین المللی پول حکمرانی می کند.
اگر تاریخ تمام کشورهای آمریکای لاتین خوانده شود، از مکزیک تا پاتاگونیا تا جمهوری دومینیک و هائیتی می توان بدون حتی یک مورد استثنا مشاهده کرد که تمام این کشورها به مدت 200 سال از این حکمرانی رنج برده اند. از ابتدای قرن 19 تا به حال آنها متحمل بزرگترین و بدترین جنایاتی بوده اند که قدرت و زور می توان علیه حقوق مردم انجام دهد.
این مسائل با سرعت سرسام آوری ادامه پیدا می کنند. و یک روز مثل امروز، اخبار مهم به سرعت به بیرون درز می کنند. یکی از اسنادی که ویکی لیکس دیروز منتشر کرده بود حاوی اطلاعات زیر بود:
رئیس دانمارکی اتحادیه اروپا روز چهارشنبه تایید کرد که یک سری تحریم سخت از جانب اتحادیه اروپا در روز 23 ژانویه علیه ایران اعمال خواهد شد که نه تنها روی خرید و فروش نفت این کشور متمرکز است بلکه مسئله ی بانک مرکزی این کشور را نیز مد نظر دارد.
ویلی سوودال، وزیر امور خارجه ی دانمارک در یک کنفرانس خبری گفت: "ما تحریم های بیشتری را در بخش نفت و ساختارهای مالی ایران دنبال می کنیم".
به سادگی می توان دید برای جلوگیری از اتمی شدن ایران این تحرکات انجام می شود، در حالیکه اسرائیل می توان صدها موشک اتمی در اختیار داشته باشد؛ حال اینکه ایران نمی توان اورانیوم را در نرخ 20 درصد غنی سازی کند.
اخبار دیگر از بی بی سی حاکی از آن است که چین تسلیم خواست ایالات متحده مبنی بر کاهش خرید نفت ایران نشده است و تحریم های ایالات متحده علیه ایران را زیاده روی می داند.
راجع به قتل دانشمند هسته ای ایران نیز هر کس می تواند از آسودگی خیال ایالات متحده و دولت های متمدن غربی انگشت حیرت بر دهان بگیرد. چرا که آنها این اقدامات سیسماتیک تروریستی را به راحتی انجام می دهند. این مسئله مربوط به حذف بخشی از توان علمی ایران و افراد کارآمد آن می باشد. من مقاله هایی را در وبسایت های طرفدار اسرائیل می خواندم که انجام این اقدامات توسط سرویس اطلاعاتی این کشور (موساد) و همدستی آن با ایالات متحده و ناتو برای ترور این انسان ها را به عنوان یک موضوع و رویه ی عادی نشان می دادند.
در همین زمان بنگاه های خبری از مسکو خبر می دهند که "روسیه راجع به سناریوی مشابه لیبی در رابطه با سوریه هشدار می دهد، با این تفاوت که این بار حملات از همسایه ی این کشور یعنی ترکیه انجام می شود. یعنی این بار نیروهای مهاجم از فرانسه، بریتانیا و ایتالیا نمی آیند، بلکه از ترکیه روانه ی این کشور می شوند."
همچنین در گزارش آمده است که احتمالا واشنگتن و آنکارا راجع به گزینه های مختلف از جمله مناطق پرواز ممنوع و نیز آموزش نیروهای شورشی در خاک ترکیه نیز بحث کرده اند.
اما اخبار فقط از ایران و خاور میانه نیست، بلکه از آسیای مرکزی نیز اخبار مهمی به گوش می رسد. این اخبار ما را در فهم پیچیدگی های موجود از مشکلاتی که از این منطقه ی خطرناک بر می خیزد یاری می رساند.
سیاست های ضد و نقیض امپریالیستی ایالات متحده در پاکستان که مرز مشترک با یک کشور مهم دیگر یعنی افغانستان دارد مشکلات زیادی را پدید آورده است.
در افغانستان که استقلال خود را از زمان استعمار انگلیس بدست آورده بود، تولید موارد مخدر به نرخ بسیار بسیار بالایی رسیده است.
در روز 12 ژانویه 2012 نیز لئون پانتا وزیر دفاع ایالات متحده در یک نمایش مضحک اظهار داشت که تصویر چهار سرباز ایالات متحده که بر روی اجساد چند نفر در افغانستان ادرار می کرده اند را دیده است و رفتار آنها را بسیار رقت انگیز توصیف کرد. او اضافه کرد این رفتار اصلا مناسب اعضای ارتش ایالات متحده نیست و استانداردها و ارزش های نیروهای مسلح ما را در بر ندارد..." و در حقیقت با این اظهار نظر، او نه این رفتار را تایید و نه تکذیب کرد.
باید اضافه کنیم که کشته شدن مردان، زنان و کودکان یا حتی جنگجوهای افغانی که علیه اشغالگران می جنگند بوسیله ی بمب های هواپیماهای بی سرنشین بسیار رقت انگیز است. موضوع مهم دیگر در رابطه با طالبان نیز در رابطه با این بمب ها وجود دارد که باید ذکر شود: بسیاری از سربازان پاکستانی و افسران ارتش که مرزهای کشور را پاسداری می کنند بوسیله ی این بمب ها از بین رفته و می روند.
حامد کرزای در یک جمله گفته است که این هتک حرمت به اجساد مردگان (و در حقیقت به ملت افغانستان – مترجم) کاملا غیرانسانی و غیراخلاقی است و از دولت ایالات متحده خواسته است که سنگین ترین مجازات را برای نیروهای مسئول این جنایت وضع کند. سخنگویان طالبان نیز از طرف دیگر گفته اند که در 10 سال گذشته صدها مورد از این جنایات وجود داشته اند که هیچ گاه آشکار نشدند.
انسان واقعا افسوس می خورد برای آن سربازانی که از دوستان و خانواده ی خود جدا شده اند و هزاران کیلومتر دورتر از وطنشان به جنگ در کشورهایی گسیل شده اند ( که حتی شاید نامشان را در کتاب ها در دوران تحصیلشان نشنیده بوده اند) تا در راه ثروتمند شدن شرکت های عظیم، سازندگان سلاح و سیاست مداران بی عقل بکشند یا کشته شوند. سیاست مدارانی که هر ساله بودجه های مورد نیاز برای غذا و تحصیل میلیون ها نفر از مردم گرسنه و بی سواد در دنیا را به راحتی هدر می دهند. بسیاری از این سربازان به بیماری های روحی دچار می شوند و دست به خودکشی می زنند.
با این تفاسیر اگر با اصرار بگویم که صلح جهانی توسط یک جریان به حالت تعلیق در آمده است، اغراق کرده ام؟
 

 

   راه توده  348     26 دی ماه 1390

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت