راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

چوب تاریخ
دردناک تر از
شلاق زندان است
 

نامه نگاری های اخیر، خطاب به علی خامنه ای، فصل تازه ایست که پس از حوادث کودتای 22 خرداد، دستگیری نسل اول کارگزاران مذهبی جمهوری اسلامی و اعلام انحلال جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی آغاز شده است. آنها که امروز نامه نگاری می کنند و یا در گوشه زندان نشسته اند و یا به حاشیه رانده شده و همه نوع خطری تهدیدشان می کند، مخاطبان اولیه حزب توده ایران در سالهای اول انقلاب 57 اند. جوان بودند و بی تجربه و به همان اندازه مغرور و بی اعتناء به توطئه های جهانی و قدرت ارتجاع مذهبی و اقتصادی. همه ریش داشتند و تسبیح لای انگشتانشان می گرداندند، اما از یک قشر و یک طبقه نبودند و خطاب ما به نیروی مذهبی که اکنون زندانی است، بی وقفه این بود که ریش و تسبیح نمی تواند وجه مشترک برای تشکیل یک جبهه باشد. جبهه باید بر مبنای آرمان های انقلاب و میان نیروهای وفادار به این آرمان ها تشکیل شود. بخشی از مصاحبه زنده یادکیانوری که در تاریخ شهریور 1361، یعنی تنها چند ماه پیش از یورش به حزب و به زندان رفتن رهبری حزب انجام شد و منتشر شد، گویای همین هشدار تاریخی و درسی است که باید از تاریخ گرفت. این بخش از آن مصاحبه را بخوانید که به بهانه پاسخ به فغان و ناله رفقای فدائی، خطابش به نیروهای مذهبی حاکم در آن دوران است:

«... نبرد اجتماعی چیز تازه ای نیست. نبرد جنگی هم چیز تازه ای نیست. هر كس كه روز اول به جبهه رفت همه شگردهای مبارزه را كه نمی تواند درك بكند. بایستی خیلی تجربه بیندوزد. باید خودش زخمی بشود، باید برادرانش را ببیند كه كشته می شوند و زخمی می شوند، تا یواش یواش تجربه پیدا بكند كه چه جوری باید حمله كرد. چه جوری باید عقب نشینی كرد، چه جوری باید مقاومت كرد، چه جوری باید در استتار رفت، چه جوری بایستی كه دشمن را گول زد، اینها همه‌اش تجربه می خواهد.
بعضی وقت ها دیده می شود کسانی که هیجده، نوزده سال بیشتر ندارند، در بازجویی افراد حزب توده ایران شركت می كنند و این سوال را مطرح می كنند كه شما چرا از خط امام خمینی پشتیبانی می كنید؟
باید گفت كه جوان عزیز! تو هنوز از مبارزه اجتماعی، از تاریخ، از تمام این تاریخ دو هزار ساله نبرد توده ها علیه غارتگران تقریبا هیچ خبری نداری، و نمیدانی مسائل چه جوری است. من چگونه به تو حالی بكنم كه چرا حزب توده ایران از خط امام خمینی پشتیبانی می كند و چرا این پشتیبانی صادقانه است. چرا این پشتیبانی استراتژیك و طولانی است. مال امروز و فردا نیست. تاكتیك نیست، حقه بازی نیست و گول زدن نیست. خوب، باید صبر داشت، باید حوصله داشت كه این مبارزان در تجربه شخصی خودشان گام به گام با شلاق حوادث، با شلاقی كه همان طور كه گفتم كشته شدن همرزمشان در جبهه، زخمی شدن آن یكی همرزمشان، تیر خوردن خودش، تركش خوردن به پای خودش، بلی! همه اینها لازم است تا بالاخره بفهمد دوست و دشمنش كیست و چه شیوه هایی اینها در مبارزه دارند.

دوران ما دوران انقلاب جهانی است و این را چه بخواهند و چه نخواهند، كسی نمی تواند جلویش را به گیرد. دوران ما دوران فروپاشی نظام غارتگری سرمایه داری است و این دوران فروپاشی غارتگری سرمایه داری بالاخره توده های محروم كشورهای جهان را با همدیگر متحد خواهد كرد. علیه حركت تاریخ می شود جمله پردازی كرد، می شود تاریخ را برای سه یا چهار سال دفن كرد، كوبید، به عقب كشید، عقب برد ولی تاریخ را نمی شود تغییر تاریخی داد. پس به این جهت ما معتقد هستیم كه جبهه متحد خلق یك حكم تاریخی است همانطور كه نابودی امپریالیسم حكم تاریخی است. حالا این در اینجا دشوار، در آنجا دشوارتر، در اینجا با پیچیدگی بیشتر، در آنجا بغرنج تر. در یك جای دیگر ساده تر. اینها دیگر مثل نخود و لوبیای آشی است كه باید پخته بشود. حتما این آش تاریخ ماست.

خوب، امپریالیسم عمل می كند، از موقعیت خودش دفاع می كند. تمام نیروی خودش را به كار می برد برای اینكه این بزرگترین خطر را كه عبارت است از اتحاد نیروهای ضد امپریالیستی است، از راه ایجاد تفرقه و نفاق از بین ببرد. تفرقه و نفاق در تمام صفوف و در تمام جبهه ها. بین خود ماركسیست ها، بین طرفداران سوسیالیسم علمی و سایر طرفداران پیشرفت اجتماعی، بین طرفداران سوسیالیسم علمی و مذهبی ها، بین خود مذهبی ها، بین كشورهای مذهبی كه در یك جهت عمل می كنند. تفرقه می اندازد.

ولی این مساله چگونه حل می شود. شما می گویید تا كی منتظر شویم. سه سال است كه ما مدام صداقت نشان می دهیم، مدام صداقت نشان می دهیم ولی آنها می زنند توی گوش ما، آنها دست ما را لای در می گذارند، ما را اذیت می كنند، این امكان را از ما می گیرند و آن امكان را می گیرند. آخر این كه نشد. ما به شما می گوییم كه این یك روند تاریخی است و ما نمی توانیم با خواست خودمان، با بی حوصلگی خودمان آن را تغییر بدهیم این تجربه تاریخی لازم دارد. تجربه تاریخی هم مثبت و هم منفی. هم می تواند به صورت شلاق تاثیر بكند و هم به صورت مثبت ولی در هر حال بتدریج آنها می فهمند كه این نیروها به آنها كمك می كنند و این تجربه اندوزی همرزمان مذهبی ما می تواند گاهی اوقات برای ما مبارزان راستین پیرو ماركسیسم- لنینیسم با روش های دردناك توام شود و برای خود تجربه اندوزان شكست های دردآور ببار آورد. همه این احتمالات در مقابل ما قرار دارد. به این ترتیب راهی كه ما پیش داریم جاده آسفالته نیست. جبهه متحد خلق ما، جبهه ای است كه از یك راه فوق العاده پرتلاطم می گذرد ما كه در این راه حركت می كنیم باید بدانیم كه در این راه ممكن است دچار طوفان های سخت هم بشویم و مسلما پیچ و خم ها، فراز و نشیب ها، بیغوله های خطرناك و از آن جمله زندان و چیزهای دیگر در مقابل ما باشد. ولی ما از این راه عبور خواهیم كرد. یعنی آن طرف این جاده سنگلاخ پر بیقوله و پرنشیب و فراز عبارت است از اتحاد صمیمانه نیروهای مردمی میهن ما، نیروهای پیرو راستین سوسیالیسم علمی و نیروهای راستین انقلابی مسلمان مبارز متعهد برای ایجاد یك ایران مستقل و آزاد. ایرانی كه بر پایه عدالت اجتماعی باشد. ما با خوش بینی تاریخی به این راه نگاه می كنیم. نه با خوش بینی كودكانه امروز و فردا....»

حکم تاریخ به پیش می رود – شهریور 1361

 

   راه توده  348     26 دی ماه 1390

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت