راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

ج. اسلامی

در ترکمن صحرا

سرنگون می شود؟

مِرگِن.ک

 
 

 

«لطفا به این برادرانی که در خارج فعالیت میکنند بنویسید که با نوشتن مطالبی تحریک آمیز منطقۀ تورکمن نشین را زیاد امنیتی نکنند. با نوشتن و درج هشدارهای تحریک کننده موضوع را بزرگ نمایی نکنید زیراکه از عمده کردن این اتفاق تنها فالانژهای منطقه سود میبرند. آیا میدانید این جمله تدارک سرکوبی خونین روشنفکران تورکمنی که مینویسید یا هشدارهای عجیب و غریب شما در خارج نشسته چه بلایی را میتوانند سر جوانان تورکمن در داخل بیاورند. خواهش میکنم در درج اخبار و نوشته سیاسی مواظب باشید. لطفا دست مزدوران آتو ندهید و اخبار کوچک را زیاد بزرگنمایی نکنید چون به ضرر ماست. تحلیلهای من درآوری نکنید چون به زیان ماهاست.»

از درد دل يک همشهری ( ترکمن ) آتا.خ ( سايت گفتمان ترکمنها )

 

منطق عينی جنبش درون کشور و تضاد موجود درجامعه که پيش نيا‌زهای اجتماعی واقتصادی برای تغييرات آتی را ممکن ميکند راه خود را مي رود و اکثر نيروهای خارج کشور راه خود را. زيرا تئوری بافی های تجريدی بيگانه با جامعه مانع عمده ديد تغييرات اجتماعی و اوضاع خاص و بهمراه آن مانع اتخاذ تاکتيک درست مبارزه در راستای طرح و تعيين محتوا و خصايص عينی اين تغييرات و رويدادها و مرحله تاريخی آن و حتی تشخيص آن در خارج شده است.

چنين بنظر ميرسد که اکثر نيروهای خارج کشور از تجارب تاريخ ديروزخود برای امروز جنبش درس نگرفته و همواره در پی تئوريزه کردن مجرد رويدادها و روش آزمون و خطا هستند و برپايه عادت ديروز خود که از منطق تفکر آنان سرچشمه می گيرد، ازهمان آغاز فرجام هر حرکت و جنبشی را که به امر تناسب و صف آرايی نيروهای طبقاتی و ده ها عامل ديگر بستگی دارد « پيشگويی» می کنند.

نيروهای خارج کشور نه تنها با بيانيه های شعارگونه و دوراز جنبش مردم همراه با مردم نشدند، بلکه به حرکتی که مردم برای دستيابی به حقوق دمکراتيک خود انجام ميدهند با شک و ترديد می نگرند، غافل از آنکه همين جنبش های مسالمت آميز توده ها به توان انقلابی و خواسته های دمکراتيک آنان کمک می کند. وقتی اين نيروها به اين درک نمی رسند به آن معنی است که از درک ويژگی های جنبش و روندهای بعدی آن که نیز ناتوان هستند و در تعميق آن نمی خواهند مشارکت کنند.

چرا بايد با صدور بيانيه های «من درآوردی» از پشتيبانی مواضع دمکراتيک توده ها و پشتيبانی از خواسته های حتی محدود و روزمره آنها دوری جست و نتوان آنها را برای تعميق جنبش متحد ساخت. نبايد فراموش کرد که توده ها با دگرگونی خصلت مبارزه خود نيز تغيير می کنند و درهمان سطح پيشين درجا نمی زنند. اينها ارتش سياسی تحولات کنونی و آتی جامعه هستند. اين توده سياسی هنوزهم سياسی است، منتها حرکت اين توده در تحولات اجتماعی بر مبنای خواسته های ذهنی ما نيست بلکه به عينيت جامعه متکی است.

دراينجا لازم است به نقش گروه های کوچک وسياسی برخی روشنفکران سياسی ترکمن که اخيرا سه گروه کوچک آنها به کارپايه اتحاد سازمانی و سياسی نزديک شده اند، در رابطه با جنبش دمکراتيک درون کشور اشاره کرد که باز گويا فراموش کرده اند بين مسائل ملی ومسائل اجتماعی مناسبات تنگاتنگی وجود دارد وعدم توجه به رعايت تناسب مسائل ملی واجتماعی به سود مسائل اجتماعی بعنوان محرک رشد اجتماعی درجنبش های اجتماعی مي تواند آنها را به بيراهه های پرتضاد بکشاند و به احساسات ناسيوناليستی کور دامن زده و نيروهای راست افراطی و جنگ طلب که در حال حاضر دست بالا را در حاکميت دارند تقویت کند. ما درمنطقه ترکمن صحرا با چنین پدیده ای روبرو هستیم.

گويا دوستان از ياد برده اند که نبايد با اعمال و شعارهای ماجراجويانه در خدمت ارتجاع بود و به ضرر نيروهای تحول خواه عمل کرد.

اشتباه گذشته، با شعار « انقلاب درانقلاب » درمنطقه توسط چریک های فدائی خلق در ابتدای پیروزی انقلاب که موجب تقویت ارتجاع مذهبی در حاکمیت جمهوری اسلامی شد کافی نبود؟

گويی سه گروه کوچک خارج کشور اين بار مي خواهند نه با دستان «غيربومی» که با دستان آشنا و«بومی» به فاجعه دامن بزنند. شعار «سرنگونی رژيم»، بر پایه کدام تحليل عينی از واقعيات جامعه تدوین شده است؟

تحقق اين شعار و مقتضييات شرايط و لحظه آن کدام هستند؟ پيش شرط های عينی و ذهنی کدام اند؟

جملات صريح  آتا.خ  در بالا بعنوان درد دل يک همشهری ترکمن، نظر يک فرد آگاه و مسئول ترکمن درداخل کشور است. اونگران تکرار فاجعه است. چون ميداند عوامل تندرو وسرکوب گر منطقه تنها درکمين زمان هستند. مخاطب او تدوین کنندگان شعار سرنگونی اند.

چرا بايد شعارهای غير واقع بينانه وبه همراه آن کارپايه ای را تدوين کرد که درلحظه جنبش با اوضاع وشرايط مشخص جامعه نه تنها منطبق نيست بلکه قابل تحقق هم نيست. چرا نبايد شعارهايی را گزيد که در انطباق با سطح مبارزه طبقاتی توده ها وبا تجربه سياسی خود آنها به اثبات رسيده باشد. توده های مردم هر امرسياسی را در جريان عمل، در جريان مبارزه می آموزند.

با صدور چنین بيانيه های تحريک آميزی دست و بال آينده را با ريسمان روز نبنديد. عمل زيانبار فداييان خلق، نتايج زيانباری در منطقه به بار آورد. نباید از آن درس گرفت؟

ورود به انتخابات، نوعی مبارزه است. آن را بپذیریم. مردمی که می دانند در اين شرايط به چه کسی رای بدهند و چه کسی را انتخاب نکنند، مردمی سیاسی اند اما متکی به روش های مسالمت آمیز. چرا نمی خواهید با این مردم سیاسی همگام شوید و خرد ملی را جانشین توهمات خود کنید؟

همه نيروهای مذهبی ماهيت يکسان ندارند. از ابتدای انقلاب این بحث اکنون جریان داشته و تجربه 33 ساله نیز این را نشان داده است.

پيشاهنگ جنبش بودن به معنای عقب ماندن از جنبش و تیز بینی های یک جنبش ملی برای برگزیدن ابزارهای مبارزه سیاسی نیست.

 

 

 

                        راه توده  437     21 آذر ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت