راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

قدرت دست طالبان

حکومت با "کرزای"

سرگی کوژمیاکین- سویتسکایا راسیا

ترجمه و تلخیص : از س .آشنا

 
 

 

در افغانستان، نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری که در ماه آوریل سال آینده برگزارخواهد شد، مشخص شدند. بیشتر این کاندیدها که در ارتباط تنگاتنگ با نیروهای اشغالگر خارجی هستند و از حداقل پشتیبانی مردم این کشور برخوردارمی باشند. اقتدار دولت مرکزی به حداقل کاهش یافته است، افزون براین، با خروج نیروهای غربی خطر دور جدیدی از جنگ های داخلی افغانستان را تهدید می کند.

"هر کس که باد بکارد طوفان درو خواهد نمود" این گفته  کتاب مقدس به بهترین وجهی شرایط حاکم  بر افغانستان را منعکس می کند. دوازده سال اشغال نظامی نه تنها گرهی از مشکلاتی که در چندین دهه  در این کشور وجود دارد نگشوده، بلکه این کشور را به نوعی سیاه چال تبدیل کرده که گرداب مرگبار آن  بسیار فراتر از مرز های افغانستان است.

امروز "مشکل سال 2014 " که زمان خروج نیروهای بین المللی برای حفظ  امنیت افعانستان  می باشد  با خطراتی توام هستند و کمتر کسی است که شهامت اعتراف به این نکته را داشته باشد. هرج و مرج کنونی و آینده مبهم  کشور بدون تردید نتیجه طبیعی سیاست قدرت های غربی است. برای درک  وضعیتی که افغانستان در آن به سر می برد ضروری است که بدانیم:

در طول سال های اشغال کشور، افغانستان بیش از60 میلیارد دلار کمک های مالی دریافت کرد. 97 درصد تولید ناخالص داخلی افغانستان  وابسته به شرکت های خارجی فعال در این کشور است. 90 درصد بودجه کشور از کمک های خارجی تامین شده است. حضور چنین حجم عظیمی از سرمایه های غربی، در تاریخ بی نظیر می باشد. با این حجم پولی، اگر در افغانستان رفاه فوری ایجاد نمی گشت حداقل باید توسعه تدریجی فراهم می شد.

در واقع، برنامه کمک به کابل به کلاهبرداری بزرگی تبدیل شده است. هنگامی که در سال 2008 انجمن برای هماهنگی بازسازی افغانستان گزارشی از مبالغ دریافتی را نشان داد، حاکی از آن بود که نیمی از کمک های اختصاص داده شده به جیب مشاوران غربی و خدمات پیمانکاران غربی سرازیر گشته است. این گزارش که به عنوان فساد بزرگ نامیده شد، منجر به رسوایی بزرگی شد. کمک های به اصطلاح بین المللی به افغانستان باعث گشته که چند شرکت غربی به ثروت های باد آورده افسانه ای دست یابند. در نتیجه اعتراف عضو پارلمان این کشور "شکریه بارکزای"، از هر دلارکه به بودجه کشور اختصاص داده شده است، تنها 11 سنت دریافت شده که 89  سنت آن با کمک مقامات محلی به جیب شرکت های غربی ریخته می شده است. برای مثال حفاظت از کاروان حمل و نقل تمامی محموله ها در سراسر کشور براساس قرارداد در دست برادر رئیس جمهور کنونی (حامد کرزای)، یعنی "احمد ولی" متمرکز شده است. پسر عموی رئیس جمهور کنترل حمل و نقل، از جمله حمل و نقل به  پایگاه های نظامی ناتو را بر عهده دارد. در میان نمونه های اخیر، گزارش جدید از بازرس ویژه برای بازسازی افغانستان حاکی از آن است که در سال گذشته کشورهای ائتلاف نتوانسته اند 230 میلیون دلار، را که برای خرید قطعات وسایل نقلیه ارتش افغانستان اختصاص بوده را پیدا کنند.

سال آینده در افغانستان، انتخابات در حالی برگزار خواهد شد که اکثریت قریب به اتفاق مردم  دچار بی سوادی هستند. (61 ٪ درصد جمعیت بزرگسال) از هم اکنون برای انتخاباتی که در تاریخ 5 آوریل سال آینده برگزار خواهد شد برگه هایی با نام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و منقش به سمبل های هر یک از آنان چون مداد، کبوتر و حتی بولدوزر چاپ شده است که به رای دهندگانی که نمی تواند بخوانند برای پیدا کردن و انتخاب کاندیداهای مورد نظر کمک خواهد نمود.

در این شرایط که نه رژیم حاکم بر کابل و نه  نیروهای اشغالگر، حتی از حداقل حمایت مردم برخوردار نیستند آنان انتخابات ریاست جمهوری آینده را دستمایه ای برای کسب مشروعیت و بیرون آمدن از این وضعیت می دانند که این خواست آنان منطبق بر واقعیت نمی باشد.

اکثر ده کاندیدئی که از صافی  کمیسیون مستقل انتخابات رد شده اند، یا هماهنگ با ساختار حاکم در حال حاضر بوده و یا از چهره های برجسته کابینه قبلی می باشند. درهر صورت آنها به عنوان سیاستمدارانی که لکه وابستگی و رابطه با اشغالگران و شرکت در فساد اقتصادی را بر خویش دارند مشهور گشته اند. از ده کاندید انتخابات ریاست جمهوری هفت نفر از وزرای و مقامات سابق دولت افغانستان هستند که اکثرا فارغ التحصیل دانشگاههای آمریکا می باشند و تنها سه نفر تقریبا مستقل و بدون وابستگی به آمریکا هستند که یکی نوه ظاهر شاه، آخرین پادشاه افغانستان است، دیگری یک فرمانده جنایتکار نظامی بنام گلبدین حکمتیار و سومی یکی از رهبران مذهبی که وی را به عنوان مهره دست نشانده عربستان سعودی می شناسند .

بنابراین، هیچیک از کاندیدها برای دریافت بالاترین مقام دولتی از حمایت مردمی برخوردار نمی باشند. رای دهندگان مجبور به انتخاب  از بین  ده نامزدی هستند که گویا با لایه نازکی  از بوروکراسی آغشته با تجارت غربی و روشنفکری پوشیده گشته اند. آنها از بازگشت طالبان به قدرت هراس دارند و به همین دلیل حاضر به تحمل حتی فاسد ترین رژیم هستند. ما نباید فراموش کنیم که افغانستان در واقع، متشکل از دو بخش نابرابر است. پایتخت که در آن دولت مرکزی نفوذ دارد و بخش دوم شامل بقیه کشور با حکومت تقریبا مستقل از کابل فرمانداران و فرماندهان نظامی. در چنین وضعیتی مردم عادی دولت را قدرتی انگل وار دیده که فقط دزدی می کند و تنها قادر به ایجاد نظمی ابتدایی است. بنابراین، اگر در سال آینده "طالبان " و مجموعه ای از گروه متحد آنان قصد بازگشت به قدرت از طریق سیاسی را داشته باشند (اظهارات مشابه ای از رهبران جنبش کنونی شنیده شده است)  بعید نیست که آنها پشتیبانی گسترده ای در میان مردم پیدا کنند. در چنین صورتی رژیم کابل چون خانه ای پوشالی در مسیر باد فرو خواهد ریخت . (از جمله نامزدهائی که روی این احتمال پا به میدان گذاشته "حکمتیار" است که در گذشته از متحدان طالبان بوده است)

مقامات فعلی افغانستان به خوبی این مسئله را درک می نمایند و به همین دلیل است که امروزه حامد کرزی در  تلاش برای پیدا کردن حمایت در واشنگتن و پکن، به این در و آن در می زند. این موضوع  قابل درک است، چون صحبت نه در مورد حفظ قدرت، بلکه  بقای فیزیکی کرزای و قبیله پر جمعیت اومی باشد. "طالبان" با او مماشات نخواهند کرد. مردم به نوبه خود با بی تفاوتی (چیزی که دوستان غربی خود کرزای تا به حال بیش از چندین بار شاهد چنین امری بوده اند) فرصت را برای قدرت گیری  طالبان فراهم می سازند. به همین دلیل است که رهبری افغانستان هیچ شتابی برای امضای توافق امنیتی با آمریکایی ها مبنی بر کاهش نیروهای ناتو در افغانستان ندارد. بر اساس این توافق امنیتی سال 2014 باید در کشور 8 تا 12 هزار سرباز ناتو و 9 پایگاه نظامی باقی بماند. با این حال، پس از اتمام حجت طالبان به کرزای که در صورت امضای توافقنامه اعلام جهاد خواهند نمود و پس از آن که او از مذاکرات جداگانه  طالبان با واشنگتن آگاه شد، رئیس جمهور ابتدا امضای توافقنامه را متوقف نموده و سپس بار مسئولیت برای تصمیم گیری در این مورد را به لویه جرگه (شورای بزرگان ) که در نیمه دوم ماه نوامبرتشکیل می گردد انتقال داد. خود حامد کرزی اخیرا اشاره کرد که امضای این توافقنامه ممکن است تا بهار سال آینده به تعویق بیفتد.

با استفاده از یک مهلت، رئیس جمهور افغانستان در تلاش برای برطرف ساختن تصویری که از او در اذهان به عنوان عروسک خیمه شب بازی  آمریکا وجود دارد، در مصاحبه ای با بی بی سی در اوایل ماه اکتبر گفت که "عملیات ناتو در افغانستان درد و رنج بسیار زیاد، از دست دادن زندگی بسیاری از مردم را موجب شده و ناتو به هیچیک از اهداف خود دست نیافته است ".

با این وضعیت، نباید انتظار داشت که مقامات افغان قادر به غلبه بر شرایط بحرانی سال 2014 باشند . در وهله اول، انتخابات آوریل قطعا شکاف در صفوف نخبگان حاکم  راعمیق تر خواهد نمود .

قطعا نتایج انتخابات را هر آنچه که باشد طالبان نخواهند پذیرفت. تکیه بر قدرت نیروهای امنیتی سرابی بیش نیست. در ارتش افغانستان در حال حاضر 352 هزار نفر خدمت می کنند که در مقایسه با تعداد تخمینی گروههای " طالبان" ( 30 هزارنفر) - این رقمی بسیار بالاست. با این وجود، در حال حاضر یک سوم از سربازان در همان سال اول خدمت از ارتش می گریزند. کم نیستند سربازان و فرماندهان عادی که به طالبان پیوسته اند. درصورت یک حمله در مقیاس بزرگ، نیروهای مخالف دولت افغان، ارتش افغانستان که برای پول خدمت میکند و نه ایدئولوژی بصورت دستجمعی یا به دشمن خواهد پیوست و  یا پراکنده گشته و به خانه های خود بازخواهند گشت. سربازان عادی نمی خواهند برای حفظ جان مقامات کابل بجنگند، بویژه که توان رزمی"طالبان" و دیگر گروه های اسلام گرا به مراتب بالاتر است. با چنین وضعیتی به احتمال زیاد مرحله جدید جنگ داخلی طولانی نخواهد بود. طالبان در حال حاضر قدرت قابل توجهی را درشمال افغانستان متمرکز کرده  که در صورت شروع فعالیت جنگی، کابل  از همه سو تحت محاصره خواهد بود .

درحوادث آینده نیروهای غربی چه نقشی ایفاء خواهند نمود؟ آیا ایالات متحده و متحدان او  به راحتی متحد خود در کابل را رها خواهند ساخت ؟

واشنگتن در حال حاضر سناریوهای مختلفی را برای  آینده افغانستان  تحت بررسی دارد که در همه این سناریوها، جایی و نقشی برای طالبان وجود دارد. در واقع، مناقشه کرزای با حامیان آمریکایی خود بر مبنای این  واقعیت است که رئیس جمهور را به معنای واقعی کلمه مجبور به پذیرش نمایندگان دولت "طالبان " کرده اند. در  رابطه با تماس های آمریکا با طالبان، این تماس ها مدت ها پیش از اولین مذاکرات بحث برانگیز در قطر آغاز شده است. اگر نیروهای اشغالگر در کابل به دولت کرزای تکیه دارند، در استان های دیگر که در آن نفوذ دولت مرکزی کمرنگ است آمریکایی ها در حال همکاری با فرماندهان محلی نظامی می باشند. واشنگتن با خجالت این شرکای خود را بنام « طالبان معتدل» می نامند. هرچند که با تغییر نام، ماهیت آنها تغییر نمی کند. در گزارشی که  توسط رئیس کمیته فرعی امنیت ملی مجلس نمایندگان ایالات متحده در سال 2010 انتشار یافت، شواهدی مبنی بر کسب و کارمشترک بستگان کرزای و طالبان درمورد کنترل و امنیت جاده ها و محافظت از کاروان های بار که پول آن بصورت مواد مخدر پرداخت می گشته ارائه شد. قاچاق مواد مخدر یکی دیگر از زمینه هایی است که در آن منافع فرماندهان محلی نظامی و واشنگتن مشترک می باشد. به کشاورزان اجازه کاشت و تولید خشخاش و تریاک داده شده و سود به دست آمده از فروش مواد مخدر بین گروه های شبه نظامی و قدرت های غربی تقسیم می گردد. جای تعجب نیست که رکورد تولید خشخاش در سال جاری به رقم بی سابقه 200 هزار تن در تاریخ این کشور رسیده است.                                                                             

بنابراین، به قدرت رسیدن طالبان فاجعه ای برای واشنگتن نیست. آمریکایی ها به بازی ماهرانه و دستکاری جناح های مختلف درون جنبش ادامه خواهند داد. ایالات متحده به آسانی تمام اصول ممکن باصطلاح دموکراسی و حقوق بشر را برای منافع خود پایمال و قربانی خواهد نمود. به خصوص که کشور افغانستان لقمه بسیار لذیذی از نقطه نظر ژئوپولیتیکی و به عنوان منبع مواد معدنی (طبق آخرین ارقام ، ذخایر نفت دو میلیارد بشکه می باشد.همچنین وجود دیگر منابع کانی، از آن جمله ذخایر مس و آهن دراین کشور) بیشترین ذخایر در اوُر- آسیا را دارد.

آمریکایی ها به یک افغانستان با ثبات نیاز ندارند. ثبات منجر به استقلال می گردد. آنها به کشوری ضعیف و پاره پاره و در گیر جنگ داخلی نیاز دارند، جایی که آنها بتوانند بر مناطق مجاورتاثیر بگذارند. این بدین معنی است که هرآنچه که در افغانستان اتفاق می افتد تحت کنترل و مدیریت خود آنها می باشد. از جمله بی ثباتی .

 

 

 

                        راه توده  434     30 آبان ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت