راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

3 دهه تقابل
شکل و محتوا
در انقلاب 57
عزیز ناصریان
 

 

  محکم ترین دلیل تحریم کنندگان انتخابات، متوجه شکل اسلامی رژیم است. تحریمی ها می گفتند تا شکل اسلامی و یا تا "رژیم ولایت فقیه" در کار است ، امید داشتن به هر گونه اصلاحات در ایران یک امید واهی است.
در این که این شکل تاکنون برخی تاثیرات نا مطلوب بر محتوای انقلاب بهمن 57 داشته شکی نیست، اما ، ایرادی که بر این تحلیل وارد است اینست که اولا آنان برای اسلام ذهنی خود فقط یک شکل می شناسند و ثانیا این حکم را صادر می کنند که گویا این شکل، غیر قابل تغییر است.
چندی پیش راه توده، به درستی و بموقع، مقاله ای را از دکتر سروش سهرابی، با عنوان "در پیاده روهای جلوی دانشگاه" منتشر کرد که بسیار آموزنده و مفید بود. لازم می دانم که در اینجا لااقل دو جمله ی آنرا بازگو کنم:

1- انقلاب نه به دلیل حضور آنها، بلکه به دلیل مشارکت گسترده ی گروه های سابقا غیر سیاسی به پیروزی رسید."
اضافه می کنم، که این آن چیزی است که هنوز هم بسیاری از چپ ها نتوانسته اند آنرا فهم و درک کنند و این چرخش اجتماعی، یعنی ورود سریع گروه های گسترده ی اجتماعی به مبارزه ی سیاسی را یا نادیده گرفته اند و یا اهمیت آن را درک نکرده و نمی کنند.
2- مسئله ظاهرا تنها اینست که شعاری داده شود و سخنی گفته شود که امکان مطرح شدن و جلوه فروشی نزد گروه های مشابه و هم فکر وهم سرنوشت خود را فراهم سازد و کسانی را با خود همراه کند."
و من اضافه می کنم که بایستی از اینان پرسید که آیا شعار و حرف هایشان تا کنون ثمر دیگری هم داشته است؟ حد اقل یکی را نام ببرند!
آنچه که قصد توضیح آن را دارم، بدون شک آقای سهرابی هم دقیق تر و هم علمی تر از من به آن اشراف دارد. قصد من توضیح یک مفهوم است که اگر تحلیلگران به آن بی توجه باشند، انحراف در تحلیل نا محتمل نیست.
ایشان به درستی یاد آور می شود که: "البته اقلیتی از رهبران حزب، متوجه ی این چرخش اجتماعی نبودند. آنان به دلیل "شکل" بروز انقلاب، آن را جنبشی واپسگرایانه و یا گمراه شده ارزیابی می کردند....."
من اضافه می کنم که دست بر قضا، این تفکر همان اقلیت است که امروز نامه ی مردم را در اختیار انحصاری خود دارد و عقیده دارد که تا شکل ولایت فقیه هست هیچ کاری نمی توان کرد و می بینیم که هیچ کاری هم نکرده و نمی کنند .
اما نویسنده در ادامه ی همان جمله می نویسد"...در حالی که رهبری ی حزب، "شکل" بروز انقلاب را از "محتوای" آن جدا می کرد."
به نظر من این داوری دقیق نیست. چرا؟
برای فهم و درک یک پدیده"زنده" نمی توان تاثیر متقابل شکل و محتوا را نادیده گرفت و شکل را از محتوا جدا کرد. اتفاقا اکثریت رهبری حزب و بویژه شخص کیانوری توجه ویژه به شکل انقلاب داشته و کشف خط امام در آن شکل و بر شمردن پنج خصیصه برای آن، معطوف به همین توجه به شکل بود. در غیر این صورت این کشف را چگونه می توان توضیح داد؟ مگر آنکه همانند کم خردان بگوییم از اختراعات کیانوری بود! در حالی که این یک کشف برجسته و علمی و راهگشا بود و هنور هم هست. کیانوری نه تنها می دانست که اسلام می تواند در اشکال گونه گون ظاهر شود، بلکه در یافته بود که شکل موجود نیز یکدست نیست و عناصری که صادقانه به اهداف ملی و دمکراتیک انقلاب پایبند باشند در آن فراوانند و آنان را خط امام نامید .
دلگرمی و امید انرژی بخشی که همراهان راه توده دارند حاصل اتکا به همین کشف و جدا ندیدن شکل از محتوا است. درست به همین دلیل است که همراهان راه توده، با دقت، کسانی از همین شکل موجود را که بخواهند و بتوانند سمت حرکت حاکمیت را به سوی اهداف و آرمان های اولیه انقلاب هدایت کنند پشتیبانی و حمایت می کنند. زیرا شک ندارند که با تغییر تدریجی محتوا، شکل نیز تدریجا محکوم به تغییر است.
راه توده، شرایط کنونی ایران و جهان را مورد ارزیابی دقیق قرار داده و با این ارزیابی است که همگام با همان گروه های گسترده اجتماعی و سه دهه وارد شده به میدان مبارزه سیاسی، که وابسته به هیچ حزب و سازمانی (لا اقل در خارج از کشور) نیستند، از اصلاح طلبان داخل کشور صادقانه حمایت می کند. به همین دلیل نیز به همراه مردم در انتخابات شرکت کرد و به روحانی رای داد.
ممکن است برخی ها از مقاله "شکل یا محتوا" چنین برداشت کنند که گویا کیانوری شکل اسلامی انقلاب را منطبق با محتوای آن ارزیابی کرده و دربست آن را پذیرفته بود. در حالی که خوب به یاد داریم که وی هرگز ترکیب انقلاب اسلامی را به کار نمی برد و به درستی و با توجه به شعارهای استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی، همواره تاکید داشت که انقلاب ایران یک انقلاب ملی دمکراتیک است.
اما از آنجا که رهبری انقلاب از ابتدا تا پیروزی آن با خمینی و پایگاه اصلی انقلاب مساجد به رهبری روحانیت بود و همه آنان بر اسلامی بودن انقلاب اصرار و تاکید داشتند و نیز توده های وسیع مردم که در صحنه حضور داشتند آن را پذیرا بودند، انقلاب شکل اسلامی به خود گرفت. این واقعیتی بود که یک تحلبل گر سیاسی نمی توانست آن را نا دیده بگیرد. تفاوت کیانوری و اکثریت رهبری حزب با اقلیت حزب - اسکندری و صفری- در این بود که آنان تحلیل خود را معطوف به شکل کرده و آن را عمده می کردند ولی کیانوری ضمن دیدن تاثیر گاه نامطلوب شکل بر محتوا، محتوای انقلاب را، که بیانگر خواست بر حق توده ی مردم بود عمده می دانست.
مفهوم عملی استراتژی اتحاد و انتقاد هم این بود که بایستی طیف راست در رهبری ی نظام را به نقد کشید و افشا کرد و از طیف چپ آن که خط امام می نامید پشتیبانی نمود .
علت اساسی پشتیبانی کیانوری از انقلاب تا آخرین روز حیاتش این بود که می دید و با صدای رسا می گفت که انقلاب بهمن57 در بعد سیاسی، بویژه در به دست آوردن استقلال پیروز شد و تک تک ما وظیفه داریم که از این استقلال حفاظت کنیم. زیرا دشمنان استقلال ایران با تمام نیروی خود در کارند که این استقلال را باز پس بگیرند. و باز او به درستی هشدار می داد که بدون داشتن استقلال ،مبارزه برای آزادی و عدالت، آب در هاون کوفتن است.
شرایط امروز کشور ما در کلیت خود هنوز هم همان است و ادامه "نبرد که بر که"،اظهر من الشمس است و کسی نمی تواند آن را کتمان کند.
 

 

 

 

                        راه توده  41    27 تیر ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت