راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

"معجزه آمپول" آقای رئیس دانا

معجزه از دکه

تحریم انتخابات

به بازار می‌آید!

 
 

 

معجزه آمپول" مقاله‌ای است از فریبرز رییس دانا درباره انتخابات 92.

آقای رییس دانا باعنوان "اقتصاددان چپ" شناخته می‌شود ولی اگر در این هشت ساله احمدی نژاد که زمین و زمان درباره اقتصاد، فساد اقتصادی، اختلاس سه هزار میلیاردی، ناپدید شدن صدها میلیارد دلار از درامد نفت، وارادت ویرانگر، تحریم اقتصادی، نابود کردن سازمان‌‌های کارگری، تغییر قانون کار، طرح‌‌های باصطلاح زود بازده و دهها مسئله اقتصادی دیگر سخن می‌گویند، کسی تحلیلی، نظری، نقدی از آقای رییس دانا خوانده یا اطلاع دارد لطفا آن را در اختیار ما نیز بگذارد تا برای آگاهی خوانندگان منتشر کنیم. برعکس آقای رییس دانا اکنون که پایان کار احمدی نژاد رسیده وارد میدان شده که به ما بگوید فرقی میان احمدی نژاد و خاتمی و رفسنجانی و روحانی و عارف نیست و اصولا ضرورتی برای شرکت در انتخابات وجود ندارد. البته استدلال ایشان برخاسته از یک تحلیل و ارزیابی مشخص از اوضاع، تناسب قوا، خواست‌‌های مردم، وضع نامزدها و مشابه آن نیست، بلکه بر مبنای ملاحظات کلی و نظری درباره انتخابات است..

آقای رییس دانا از یک سلسله احکام کلی درباره شرایط یک انتخابات آزاد آغاز می‌کند و معتقد است انتخابات آزاد زمانی معنا دارد که "آزادی‌های بیان، تشکل، تجمع، برابری سیاسی، نبودن هیچ گونه ارعاب و تطمیع برای حضور یا عدم حضور و برای رای دادن به نفع این یا آن و مواردی از این دست" وجود داشته باشد. اما این مقدار کافی نیست بلکه "حق کار و تامین شغلی، داشتن وسایل تامین اجتماعی، حق زندگی در محیط سالم، حق آموزش و بهداشت رایگان و موارد مشابه ... این‌ها آزادی‌هایی‌اند که دولت‌ها موظف به حمایت موثر از آن هستند. بدون آن‌ها انتخابات آزاد معنایی ندارد". آقای رییس دانا که گویی نه ازجهان واقعیت سخت مبارزه طبقات بلکه از جهان خیالات و آرزوها سخن می‌گوید از این هم فراتر رفته و اشاره به نوع دیگری از آزادی‌‌ها می‌کند و می‌نویسد: "این آزادی‌ها به آزادی از قید ِستم ِمالکیت و بهره‌ کشی و نابرابری اقتصادی مربوط می‌شوند. همان طور که انتخابات آزاد به برابری سیاسی نیاز دارد، این انتخابات برای آن‌ که واقعا آزاد باشد به برابری انسان در عرصه‌ی اقتصاد نیازمند است. این یک پیش‌ شرط حیاتی است."

با این حساب باید گفت که کار از جمهوری اسلامی گذشته و تقریبا همه انتخابات‌‌ها در دنیا غیر آزاد هستند و معلوم نیست که چرا اصلا سازوکاری به نام انتخابات وجود دارد و این همه حزب چپ و کمونیست و دمکرات در جهان حتما دیوانه یا رفرمیست یا "ناآگاه" هستند که برای بدست اوردن حتی یک کرسی در پارلمان این چنین مبارزه می‌کنند یا وارد رقابت‌‌های انتخابات ریاست جمهوری می‌شوند. در واقع ایشان به شیوه همه ایدالیست‌‌ها در ذهن خود اول یک  مفهوم، یک مدل بنام "انتخابات آزاد" ساخته و بعد می‌خواهد واقعیت پیچیده و متناقض مبارزات اجتماعی را با این مفهوم تطبیق دهد و هر جا که تطبیق نکند این مدل ایشان نیست که باید اصلاح شود بلکه این واقعیت است که باید انکار گردد.

در مورد ایران هم می‌دانیم که مشکل اصلی آقای رییس دانا نه با ارتجاع بلکه با اصلاح طلبان و طرفداران اصلاحات است. ایشان می‌نویسد:

"در ایران در حدود ده یا دوازده سالی بعد از انقلاب، بخشی از اقشار طبقه‌ی متوسط، اعم از سنتی و مدرن و وابستگان اقتصاد دولتی و نیز برخی جناح‌‌‌های رقیب در قدرت می‌کوشیدند از طریق انتخابات پارلمان و ریاست جمهوری به معرفی برخی از اصلاح‌ گران یا مدعیان اصلاحات در صحنه‌ی قدرت بپردازند و برای رویاهای خود در نجات از چنگ تورم و بیکاری و ناامنی خود و فرزندان‌ شان و برای شماری آزادی‌های محدود اجتماعی، به خصوص برای نسل جوان، مفری بیابند." که البته این کار بنظر ایشان هرچند‌‌ بی خردانه ولی قابل درک است. به هر حال این بخش از مردم به دلیل آنکه در چارچوب قشرهای متوسط قرار می‌گیرند به نمایندگان اصلاح طلب نیز تمایل دارند.

ولی روی سخن رییس دانا نه با این قشرهای متوسط بلکه به گفته خودش "با ۱۰-۱۱ میلیون انواع نیروی کاری است که جز فروش کار خود راهی ندارند، در حدود ٣ تا ٣.۵ میلیون نیروی کار بیکار، ۲-۲.۵ میلیون زارع و دهقان‌‌ بی توش و توان و متحدان مشابه دیگر است که حق دارند و باید از خود بپرسند: در نظام پارلمانی فعلی که از زمان انقلاب تا کنون در حدود ۲٣۰۰ نماینده را در خود جای داده است، چند نفر نماینده‌ی واقعی هم طبقه و برون آمده از شرایط عینی و ذهنی در حدود ۷۵ در صد از جمعیت کشور بوده اند؟ به عبارت دیگر تا کنون چند کارگر، دهقان، معلم و کارکنان خدماتی در رده‌های پایین در این سی و سه سال سابقه‌ی پارلمانی، حضور داشته اند؟"

آقای رییس دانا فراموش می‌کند که فعلا در ایران بحث بر سر انتخاب رییس جمهور است و نه نماینده مجلس. از آن گذشته چند رییس جمهور در دنیا نماینده 75 درصد نیروی کار و جمعیت کشور خود هستند که شرکت در انتخابات ایران باید بدان منوط شود؟ در واقع مشکل آقای رییس دانا در آنجاست که برعکس همه آنچه می‌گوید اتفاقا درک عمیقی از نظام ریاست جمهوری و پارلمانی در چارچوب حاکمیت سرمایه داری ندارد و تصور می‌کند که نظام ریاست جمهوری در سرمایه داری برای آن تبیین شده است که نمایندگان کارگران و زحمتکشان بتوانند در آن رییس جمهور شوند و اگرنه چنین پرسش‌‌ بی معنایی را اصلا مطرح نمی‌کرد. ما از انتخابات فعلی ریاست جمهوری در ایران توقع نداریم که نماینده کارگران را رییس جمهور کند. حداکثر تلاش و مبارزه و امید ما در شرایط کنونی عبارت از آن است که مانع ریاست جمهوری ضد کارگری ترین نامزد در میان نامزدهای موجود شویم. همان اتفاقی که یک بار و دوبار با ریاست جمهوری احمدی نژاد افتاد و باید از تکرار آن با ایجاد جبهه‌ای از وسیع ترین نیروها جلوگیری کرد. در واقع آقای رییس دانا زیر پوشش ضرورت رییس جمهور شدن یک نماینده کارگری، عملا واقعیت اجتماعی داخلی و جهانی را که به زیان کارگران و نیروی کار عمل می‌کند نادیده می‌گیرد و کارگران را به تسلیم دربرابر ریاست جمهوری ضد کارگری ترین و ضد ملی ترین نامزد دعوت می‌کند. ایشان توقع دارد که چپ ایران با سابقه 90 ساله خود طبقه کارگر ایران را به آن سراب و این انفعال بکشاند. 

البته آقای رییس دانا رسما نمی‌گوید انتخابات را تحریم کنید. به گفته وی " مساله شرکت کردن یا شرکت نکردن نیست، مساله توان و استقلال یا درمانده و یار اسارت‌ گران ماندن است." بدین گونه ایشان مسئولیتی درباره پیامدهای تحریم احتمالی نمی‌پذیرد. اگر مردم در انتخابات شرکت نکردند و یک جلیلی و احمدی نژاد دیگر رییس جمهور شد و وضع طبقه کارگر از این هم که هست صد درجه بدتر شد به آقای رییس دانا هیچ ربطی نخواهد داشت. استقلالی که ایشان از آن سخن می‌گوید در واقع همان انفعال دربرابر برنامه حکومت برای بیرون کشیدن ضد کارگری ترین و ضد دمکراتیک ترین رییس جمهور از میان نامزدهای موجود است.

استقلال طبقه کارگر نه یک شعار، نه یک اعلام مواضع بلکه یک روند است. روندی که در طی آن طبقه کارگر بتدریج خود را از سلطه ایدئولوژی حاکم که می‌کوشد آن را در جامعه تنها و منزوی کند بیرون می‌کشد و قادر می‌شود یک اتحاد پیروزمند بوجود آورد. بجای سخن گفتن از استقلال طبقه کارگر با قرار گرفتن زیر پرچم خیالات آقای رییس دانا باید برای ایجاد آنچنان شرایط مادی و عینی و اجتماعی مبارزه کرد که به خود طبقه کارگر امکان دهد تا برای تحقق استقلال خود در شرایطی مساعدتر فعالیت کند.

 

 

 

                        راه توده  410     16 خرداد ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت