راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نقش منفی
اسلامگرایان
در جنبش های
مترقی منطقه عربی
بخش دوم مصاحبه با "ویلیام سپراتیس"
کمونیست و انقلابی جنگ های استقلال الجزایر
ترجمه و تدوین آذرفریتاش
 

 

  این بخش دوم مصاحبه ای است با "ویلیام سپراتیس" از انقلابیون یهود تبار جنگ استقلال کشور الجزایر است. بخش او در شماره گذشته راه توده منتشر شد که در پایان قسمت دوم، لینک بخش اول را نیز اضافه کرده ایم تا اگر آن را نخوانده و یا فراموش کرده اید نیز یکبار دیگر بخوانید.
ویلیام جوان مغربی در سال 1932 درخانواده یهودی در "کنستانین" بدنیا آمد. وی دوست و همرزم مردم الجزایر - عرب و مسلمان - بود.
ویلیام از نوجوانی مبارزه سختی را مخفیانه "زیر زمینی" برعلیه فاشیسم در فرانسه آغاز کرد و سپس به حزب کمونیست الجزایر برای مبارزه استقلال الجزایر پیوست. آرمان وی الجزایری آزاد و سوسیالیستی بود. او زیر سلطه استعمار و در شرایطی دشوار همراه با دیگر همرزمان خود به مبارزه در راه ترقی و دمکراسی در الجزایر ادامه داد و در کوتای سال 1965 به زندان افتاد و شکنجه شد. با اینکه در دهه 1990 افزایش نفوذ اسلامگرایان سدی برای تحقق تحولات دمکراتیک در الجزایر و دمکراسی شد، اما ویلیام و دیگر همرزمان وی ناامید نشدند و به مبارزه خود ادامه دادند .

روزنامه "اومانیته" ارگان حزب کمونیست فرانسه مصاحبه با او کرده است.
- آیا الجزایری ها در دوران جنگ استقلال یک اقتصاد جنگی را ترجیح میدادند؟

مردم الجزایر مدت طولانی به دنبال یک راه حل مسالمت امیز بودند اما دولت فرانسه بدنبال راه حلی برای ادامه کلونیزاسیون در الجرایر بود و همواره دولت استعمار تمایلی به بحث در این مورد نداشت. به همین دلیل استفاده از مبارزه مسلحانه برای استقلال و علیه استعمارگران در اولویت بود. به خاطر دارم که من به جنوب کنستانین نزد تنباکو کاران رفتم . در یک سخنرانی به زبان عربی گفتم که باید از همه شیوه های از جمله بالاترین اشکال مبارزه که مبارزه مسلحانه است استفاده کرد. هواداران حزب این حرف مرا به عنوان مبارزه مسلحانه تفسیر کردند. البته همه رفقا برای مبارزه مسلحانه امادگی داشتند. در منطقه " اراس" برای دیدار رفقای جوان حزب رفتم. آنها در یک صف منظم با سرودهای "میهنی" از من استقبال کردند. کشاورزان "اراس" به میتینگ ما برای دفاع در برابر تحریکات دولت استعمارگر پیوستند. تمام این حوادث بلافاصله پس از جنگ اتفاق افتاد. در این دوره به وضوع به نظر میرسید که زمینداران استمارگر و دولت حاضر به مدارا نیستند و تسلیم نمی شوند. آنها در مراکش و تونس که از منافع اقتصادی کمتری برخوردار بودند به مذاکره نشستند اما در الجزایر هفت سال جنگ را به مردم تحمیل کردند.
- چه وزنه ای "اعتبار"حزب کمونیست الجزایر در اغاز جنگ"استقلال " داشت ؟

ویلیام: حزب کمونیست در سال 1936 تاسیس شد و در انتخابات در برخی از شهرها رتبه اول را داشت. حزب کمونیست سهم بزرگی در برنامه ریزی و سازماندهی مبارزه کارگران و اعتصابات عمومی برعهده داشت. اگر کارگران در اعتصابات و مبارزه اکثرا از اعضای حرب بودند. اعضای حزب فعالیت بیشتری در میان کارگران معدن و کامیونداران که بیشتر مورد استثمار بودند داشت. همزمان ما در میان دهقانان فقیر و کارگران کشاورزی نیز کار می کردیم .

- آیا تناقضات بین کمونیستها و سایر نیروهای جنبش رهائی بخش واقعی و مشهود بود. ایا شما این تناقضات را تجربه کردید ؟
ویلیام سپراتیس: برنامه حزب کمونیست با اقشار و افرادی که می خواستند الجزایر را به یک کشور سرمایه داری تبدیل کنند در تضاد بود. بخاطر دارم که یک نماینده مجلس ملی گرا "ناسیونالیست " در سال 1948 به کنستانتین آمد. در جریان یک میتینگ او گفت "برای ما "ناسیونالیستها "مهم نیست که کشور در اینده به چه سمتی برود به راه سوسیالیسم و یا سرمایه داری، انچه برای ما اهمیت دارد استقلال است". این شعار برای ما کمونیستها در تضاد با ایدئولوژی ما بود. ما برعلیه کلونیزاسیون و بزرگ زمیندداران استمارگر نمی جنگندیم که بعد از پیروزی برای انها سیستم سرمایه را حاکم کنیم. این یک مبارزه ایدلوژیک است. البته در ان دوره جریان های ضد کمونیستی و همگام "دمکراتیک" با ما ددر پیوند بودند، اما استعمارگران و سرمایه داری و دولت فرانسه قصد داشتند همه کمونیستها و ملی گرایان را که مخالف سیاست های انها بودند نابود کنند. بسیج مردم در جنگ استقلال برای ازادی الجزایر بدان معنا نبود که تضاد در درون جنبش را از اهداف جنبش یعنی مبارزه برعلیه کلونیزاسیون و راه اینده یعنی سوسیالسیم حذف کنیم.
- خروج دسته جمعی اروپائیان و یهودیان بعد از استقلال الجزایر اجتناب ناپذیر بود و یا می شد مانع آن شد؟
ویلیام: خروج اروپائیان و یهودیان نتیجه سیاستهای افراطی زمیندان بزرگ بود. اقلیت زمینداران کوچک زمین های خود را به استعمارگران واگذار کردند و استعمارگران مسئولیت جنایات بزرگی را برعهده داشتند. اروپائیان از ترس واکنش به این جنایات الجزایر را ترک کردند. البته کسانی در الجزایر ماند. افرادی هم بعد از استقلال به الجزایر باز گشتند که مورد استقبال قرار گرفتند. ولی اقدام تلافی جویانه از طرف جنبش رهائی بخش صورت نگرفت. وضع توسط نیروهای جنبش در کنترل بود .
- چرا درست بعد از استقلال دولت الجزایر حزب کمونیست را منحل کرد؟

ویلیام: برای برخی از طرفداران سیستم سرمایه داری ملی این "انحلال حزب کمونیست " کاملا طبیعی بود و از طرف دیگر رهبران جنبش رهائی بخش از نفوذ قوی کمونیستها در جامعه ترسیده بودند. آنها استدلال میکردند "اگر ما به کمونیست ها اجازه بدهیم که سازماندهی کنند. مجبوریم به بورژوازی هم همین امکان را بدهیم. در این صورت برای ما "ملی گرایان" پیشبرد سیاست های خودمان ممکن نیست. این اندیشه غلطی بود. بورژوازی در متن "اف. ال. ان" حضور داشت و در دولت بود. در جریان جنگ استقلال "مسئله نفوذ بورژوازی" در دولت را پیش بینی کردیم. این عوامل حتی در صدد تفرقه در صف وحزب و انحلال آن بودند. پس از پایان جنگ 7 ساله ما متحمل خسارات جانی زیادی شدیم و دشوار بود در مخالفت و مقابله و مبارزه با دولت باشیم. ما ضمن محکوم کردن این تصمیمات رهبران جنبش رهائی بخش در خفا به مبارزه خود برای اتحاد الجزایر آزاد و جلوگیری از استعمار نوین "نئو کلونیرالیسم" که قصد جانشینی استعمارگران گذشته را داشت به مبارزه خود ادامه دادیم . بوژوازی حتی در دوران جنگ نیز برای نابودی و انحلال حزب در تلاش بود. ما بارها انحلال حزب و ائتلاف با ناسیونالیست ها را رد کردیم اما ارتش مسلح حزب در جنگ برعلیه استعمارگران به گروهای رهائی بخش "آ .ال. آن" پیوست. نیروهای ما در مقابل کودتای 1965 به سختی ایستادگی کردند. ما با نیروهای چپ در جنبش رهائی بخش یک سازمان مقاومت ملی را تشکیل دادیم. من در رهبری این سازمان بودم و دستگیر شدم و سه سال در زندان بود و بعد در یک منزل تا سال 1975حبس خانگی بودم. بعد از پایان این دوره به الجزایر رفتم و در یک شرکت عمومی در بخش مدیریت مالی مشغول کار شدم. در سال 1965 دولت روزنامه حزب را تعطیل کرد و رفقا مخفیانه در سال 1966 حزب "پیشتازان سوسیالیسم" را تاسیس کردند. حزب به فعالیت خود ادامه داد و در سال 1989 علنی شد.
- در دهه 1990 ظهور اسلامگرایان و گروهای تروریسم شروع شد. نظر شمادر مورد این پدیده اسلامی که نقش مهمی در جهان عرب دارد چیست ؟
ویلیام: با متلاشی شدن اتحاد جماهیرشوروی افزایش و نفوذ اسلامگرایان پدیدار شد و رونق گرفت. رهبران اسلامگرا از چه دفاع میکنند؟ انها در واقع مدافع لیبرالیسم اقتصادی اند. برخی از این گروها به جریانات بورژوازی تجاری غیر رسمی وابسته هستند. در میان انها زمیندارانی که املاک سابق خود را با اصلاحات ارضی باختند دیده میشود. افرادی که کالاهای اساسی دام ، غلات و غیره را مصادره می کنند و با حمایت دولت در مراکش و تونس به قیمت هنگفتی می فروشند و ثروت خود با فشار بر دهقانان و کارگران جامعه می افزایند. اولویت آنها حذف انحصار دولتی در تجارت خارجی است و بدست گرفتن این تجارت و بعلاوه بدست گرفتن زمین کشاورزان فقیر که تحت تاثیر اصلاحات ارضی در سال 1970 صاحب زمین شده اند.همین پدیده لیبرالیسم اکنون در تونس به رهبری حزب نهضت و در مصر به رهبری اخوان المسلمین در حال اجرا ست .
__________________

http://www.rahetudeh.com/rahetude/2013/07juin/1/aljazayer.html
 

 

 

 

                        راه توده  41    23 خرداد ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت