راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

از دو گروه تحریمی

یکی را باید جذب

و دیگری را دفع کرد!

 
 

 

یکی از ویژگی های انتخابات 92 جبهه متضاد و پراکنده و شکننده ای است که تحت عنوان رای ندادن و تحریم شکل گرفت. در این انتخابات نیروهای خواهان تحریم و رای ندادن دو دسته شدند. یک دسته که شمار اندکی از شخصیت های ملی مذهبی، اصلاح طلب، چپ و دمکرات را در بر می گیرد که عمدتا در خارج کشور حضور دارند و تنها خواهان عدم شرکت در انتخابات شدند، بدون آنکه فعالانه برای تحریم وارد میدان شودند. جریان دوم نه تنها خواهان تحریم انتخابات شدند بلکه فعالانه با فحش و تهمت و جوسازی و مقاله نویسی وارد میدان شدند و هر چه در چنته داشت علیه انتخابات و بیش از همه برعلیه طرفداران اصلاح و تحول و تغییر به میدان آوردند. سلطنت طلب ها، مجاهدین خلق، حزب کمونیست کارگری و بخشی از جمهوریخواهان و فداییان اکثریت که سایت "اخبار روز" را منتشر می کنند در این گروه دوم جای دارند، گروهی که مرزهای درون آن میان چپ و راست مدتهاست از بین رفته و تنها وجه مشترک آنان مخالفت با هر تحول مثبت و مترقی در داخل ایران زیر پوشش سرنگونی رژیم و چپ نمایی است.

تفکیک این دو جریان اهمیت دارد زیرا که اولا پیشینه و انگیزه ها و دلایل و تحلیل آنها از انتخابات با یکدیگر به کلی متفاوت است. ثانیا گروه دوم که از هم اکنون نگران سرنوشت انتخابات و پاسخگویی درباره نقش خود در آن است می خواهد در پشت گروه اول پنهان شود و انگیزه ها و تحلیل ها شیوه های هر دو را یکسان معرفی کند. 

آن گروه از طرفداران اصلاحات که حضور در انتخابات 92 را رد کردند ولی حاضر به تحریم فعالانه آن نشدند عمدتا بر این نظر بودند یا هستند که حکومت اجازه برگزاری یک انتخابات واقعی را نخواهد داد. در این شرایط و با توجه به جو ناامیدی که در جامعه وجود داشته، حضور در انتخابات می تواند به شکست نامزد طرفدار اصلاح و تغییر بیانجامد و در نتیجه به حکومت امکان دهد که مدعی پایان اصلاح طلبی و اصلاح طلبان و انفراد آنان در جامعه شود.

البته چنین احتمال و خطری وجود دارد ولی طرفداران این دیدگاه چندین نکته را در نظر نمی گیرند.

1- دستاورد انتخابات فقط نتیجه آن نیست، بلکه جریان و موجی از خواست های مردم است که در کارزارهای انتخاباتی شکل می گیرد و امکان بروز می یابد. خود اینها اولا می تواند در شرایط و در نتیجه کار تاثیر داشته و آن را تغییر دهد. ثانیا مبارزات انتخاباتی فضایی را بوجود می آورد که حتی اگر نتیجه مطلوب پیروزی هم حاصل نشود در شرایط پس از انتخابات اثرگذار است و خواست های جامعه را نشان می دهد. یعنی شرایطی که حتی می تواند در بالای حکومت اثر گذارد و اگرنه ضرورت تغییر سیاست، لااقل شکاف و اختلاف را در آنجا تعمیق کند. نکته ای که محمد خاتمی نیز در سخنان کوتاه خود پس از اعلام ائتلاف عارف و حسن روحانی با اشاره به رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی بدقت به آن اشاره کرد.

2- با عدم شرکت در انتخابات تبلیغات حکومتی درباره انفراد اصلاح طلبان نه تنها کمتر نمی شود که اتفاقا می تواند بسیار کارامدتر هم باشد. مثلا در این انتخابات اگر اقایان هاشمی از ابتدا حضور نمی یافت می گفتند چون می دانست رای مردم را ندارد حضور نیافت و شورای نگهبان هم هیچ زیر سوال نمی رفت. اگر اقایان عارف و روحانی نیز کنار می رفتند، باز حکومت تبلیغ می کرد که این دو را با انکه تایید کردیم چون می دانستند رای نمی اورند و آبرویشان می رود از انتخابات کناره گرفتند. بنابراین کناره گیری روحانی و عارف تنها در صورتی فایده داشت که مردم یکپارچه انتخابات را تحریم می کردند که چنین نمی شد. زیرا با کناره گیری این دو حکومت فعال مایشای فضای انتخابات می شد و چنان جو تبلیغاتی تقابل و قطبی شدن در حول نامزدهایی مانند جلیلی و قالیباف و ولایتی به راه می انداخت و چنان وحشتی ایجاد می کرد که حتی بیش از میزانی که امروز قصد شرکت در انتخابات دارند از ترس پیروزی جلیلی در انتخابات شرکت می کردند. بنابراین هم طرفداران اصلاح و تغییر منفرد و بی آبرو و از صحنه سیاسی ایران حذف شده بودند، هم مردم در انتخابات شرکت کرده بودند، هم نامزد مورد نظر حکومت بدون هیچ مشکلی با مشروعیت کامل از صندوق بیرون می آمد. بنابراین تحریم و کناره گیری از انتخابات بدترین، مضرترین و خطرناک ترین سیاست ممکن از نظر آن نتیجه و آن خطری بود که این جریان بخاطر آن سیاست کناره گیری را توصیه می کرد. 

اما جریان دومی که انتخابات را به شکلی فعالانه تحریم کرد با تحلیل و ارزیابی فوق وارد نشد. اینها کسانی هستند که تنها چیزی که برای انان اهمیت ندارد سرنوشت اصلاحات و تغییر در جامعه و در زندگی دشوار مردم است. نه تنها اهمیت ندارد بلکه اصولا اصلاحات و طرفداران ان را دشمن اصلی خود می دانند و مدعی هستند که همین موجب جلوگیری از سرنگونی حکومت شده است. به همین علت هم نوک تیز حمله انها بیش از هرکس دیگر متوجه طرفداران اصلاحات و تغییرات مثبت در جامعه ایران است. این جریان یا مدعی است که اصولا انتخابات در جمهوری اسلامی آزاد نیست و رای دادن مفهومی ندارد، یا اینکه اصلاحات در چارچوب رژیم کنونی ناممکن است، یا آنکه اصلاحات موجب تاخیر در سرنگونی می شود، یا موجب مشروعیت دادن به رژیم می شود و خلاصه هر بار و هر یک به بهانه ای می خواهند مانع برآمد مبارزه انتخاباتی و دستاوردهای حاصل از آن بشوند.

این جریان بصورت یک هسته محکم ارتجاعی در خارج کشور درآمده که با هر تحول مثبتی در ایران مخالفت می کند و راست ترین جناح حاکمیت نیز عملا متحد اوست. تحلیل ها و حملات این جریان به طرفداران اصلاحات در همین انتخابات اخیر هم از روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس خط می گیرد و هم از ان فراتر رفته است. برای نمونه می توان استفاده از گزارش ها و جنگ روانی خبرگزاری فارس درباره همین انتخابات را بر شمرد. این جریان در انتخابات سال 88 همین نقش را بازی کرد و مدعی بود که موسوی اصلاح طلب نیست، از نقش آفرینان قتل عام 67 است و رنگ گل های روسری زهرا رهنورد از خون مردم است و امروز همانها به خونخواهی موسوی برخاسته و می گوید روحانی اصلاح طلب نیست و....

 

به همان اندازه که با جریان اول باید گفتگو کرد و آنها را قانع کرد، چنانکه بسیاری از آنها خود تا همین امروز (چهارشنبه) در نظرات و مواضعشان تجدید نظر کرده اند و از شرکت در انتخابات پشتیبانی کرده اند، جریان دوم را باید افشا کرد و ماهیت واقعی آن و اتحاد عملی اش با راست ارتجاعی در جمهوری اسلامی را نشان داد. این افشاگری یک بحث روزنامه ای و نوشتاری نیست. باید کوشید که بر روی نتیجه انتخابات اثر گذاشت. هر قدر بتوانیم نتیجه انتخابات را مثبت تر و بیشتر بسود جامعه ایران کنیم بیشتر این جریان دوم منزوی خواهد شد و در تناقضات خود با امر ترقی و پیشرفت اجتماعی در ایران فرو خواهد پاشید.

 

 

 

                        راه توده  41    23 خرداد ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت