راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نتیجه انتخابات 92

تغییر سیاست نظامی حاکم است

 
 

 

انتخابات روز جمعه گذشته یک پیروز اصلی و دو بازنده بزرگ داشت. پیروز انتخابات مردم ایران بودند که شعور و هشیاری سیاسی و میهن دوستی خود را به نمایش گذاشتند. بازنده‌‌های بزرگ انتخابات نیز گروه‌‌های واپسگرا بودند که در داخل کشور شامل دار و دسته مصباح یزدی و جبهه پایداری، فرصت طلب‌‌ها و غارتگرهای جمع شده در کنار محمود احمدی نژاد، بخشی از فرماندهان سیاست باز و آلوده به قدرت و ثروت در سپاه پاسداران، چهره‌‌های منفوری نظیر حسین شریعتمداری و ارگان‌‌های مطبوعاتی آنها نظیر کیهان و خبرگزاری فارس و رجانیوز و مشابه آنها بودند. نتیجه انتخابات ضربه‌ای خرده کننده بر این گروه بود، زیرا درست در لحظه‌ای وارد شد که آنها شرایط را برای بدست گیری کامل قدرت آماده دیده بودند. نتیجه انتخابات بزرگترین تشتت و چند دستگی را در میان این گروه بوجود آورده و هر کس سعی می‌کند "اشتباه" به گردن دیگری و البته مردم بیاندازد.

 

بازنده بزرگ دیگر انتخابات بخشی از گروه تحریمی در خارج کشور بودند. هسته اصلی این گروه تشکیل شده است از سلطنت طلب‌‌ها و طرفداران رضا پهلوی، آرزومندان حمله امریکا به ایران، رهبری مجاهدین خلق، اکثریت تلویزیون‌‌های فارسی زبان خارج کشور، گروه‌‌های نظیر حزب کمونیست کارگری و راه کارگر و جمعی از مدعیان سکولاریسم و چپ در خارج کشور که سایت "اخبار روز"‌ را ارگان خود کرده اند. این مجموعه نیز در دوران انتخابات با تمام نیروی خود بسود جبهه ارتجاع داخل وارد صحنه شد و  بیشترین و پیگیرترین حملات را به اصلاح طلب‌‌های بقول خودشان "زرد" و "مماشات طلب" و نامزد نیروهای تحول خواه وارد و تا آنجا که می‌توانست کوشید نتیجه انتخابات این نشود که اکنون شده است. ضربه‌ای که به این مجموعه نیز وارد شده خردکننده است زیرا آنان شرایط کشور را مشابه سال 1367 و قبل از پایان جنگ با عراق و پذیرش قطعنامه 598 تشخیص داده و معتقد بودند حکومت به راهی وارد شده که امکان بیرون آمدن از آن را ندارد و سقوط آن در ادامه این راه حتمی است. پیامد‌‌های این "سقوط" که با نابودی و تجزیه ایران می‌توانست توام باشد ظاهرا برای این گروه اهمیتی نداشت و اشتباه بزرگشان در آنجا بود که تصور می کردند این مسئله برای مردم هم بی اهمیت است. این گروه از تحریمی ها، در کنار غفلتی که کردند و صحنه را باختند، یک خدمت هم با اعلام تحریم انتخابات به اصل انتخابات و نامزدهای اصلاح طلب و تحول طلب کردند. آن خدمت این بود که امثال شریعتمداری و امام جمعه های حکومتی نتوانستند اعلام حمایت آنها از این کاندیداها را مبنای حملات تبلیغاتی خود قرار داده و باصطلاح خود ضد انقلاب را حامی اصلاح طلبان اعلام کنند.

 

بازندگان انتخابات در داخل و خارج کشور مسئله اصلی انتخابات را معکوس تشخیص دادند. در حالیکه نگرانی بزرگ مردم ایران بیش از آنکه اقتصادی یا سیاسی یا فرهنگی باشد، نگرانی از ادامه سیاست جنگی و خطر فروپاشی و نابودی کشور بود بازندگان انتخابات در داخل و خارج روی ادامه سیاست جنگی تا مرز نابودی شرط بندی کرده بودند. بازندگان انتخابات در داخل سعید جلیلی را نامزد کردند که برای مردم بیش از آنکه نماینده ارتجاع مذهبی باشد، نماینده نابودی بود. مهر روی پیشانی وی آنقدر اهمیت نداشت که نقش منفی او در ادامه سیاست جنگی اهمیت داشت. همانگونه که عبا و عمامه حسن روحانی مانع از رای دادن به او نشد. بازندگان انتخابات در خارج نیز مردم را به تحریمی دعوت کردند که نتیجه آن چیزی دیگر جز نابودی نمی توانست باشد. ایندو در داخل و خارج بر روی عدم مشارکت مردم سرمایه گذاری کرده بودند و فراموش کردند که در انتخابات مجلس نهم بخش مهمی از جامعه با این فکر که عدم مشارکت احتمال خطر خارجی برای کشور را افزایش خواهد داد به پای صندوق‌‌های رای رفت. قهر مردم با صندوق رای تا جایی است که از این طریق بتواند نارضایتی خود را از ادامه سیاست جنگی به گوش حاکمیت برساند. در حالیکه آشکار بود اگر چشم اندازی برای برونرفت کشور از خطر را در صندوق رای ببیند از آن صرفنظر نخواهد کرد.

بدینگونه بود که موضوع انتخابات دیگر نه چپ و راست بود و نه اینکه چه کسی بیشتر یا کمتر اصلاح طلب است یا اصولگرا. موضوع انتخابات سرنوشت میهن و این بود که چه کسی امکانات و ظرفیت و توان شخصیتی و ارتباط ها و تعامل های حکومتی و بین المللی بیشتری دارد برای آنکه بتواند کشور را از سیاست جنگی خارج کند. از همان روز نخست آشکار بود که حسن روحانی در این زمینه بیشترین زمینه و بخت را در میان همه نامزدها دارد. اینکه وی نماینده رهبر در شورای امنیت ملی است، بر خلاف تصور اپوزیسیون خارج از کشور نه یک نقص که اتفاقا برگ برنده او بود.  

انفجار شادی پس از انتخابات بخاطر حسن روحانی یا ارضای حس انتقام نبود بلکه نفس آرامی بود که پس از سال‌‌ها از سینه ملت ما بیرون جهید. این یک جشن ملی، انفجار مهین دوستی و شادی پیدا شدن روزنه‌ای برای دور شدن خطرها از فراز سر آن بود.

بدینسان مردم ما در انتخابات پیروز شدند و جشن گرفتند و بازندگان انتخابات در دو سوی ایران و خارج ایران عزا گرفته و بقول خودشان در حال بررسی دلایل عدم اقبال مردم به آنان یا به شعارها و تحریم هایشان و انداختن گناه به گردن همدیگر هستند. آنان البته در این بررسی ها هرگز به عمق مسئله گام نخواهند گذاشت زیرا به معنای نفی فلسفه وجودی خود خواهد بود.

با انتخابات 92 روند پایان و منزوی شدن بازندگان داخل و خارج کشور این انتخابات آغاز شد. ما دیگر در شرایط سال 1376 و پیروزی دوم خرداد نیستیم. هم حکومت، هم اصلاح طلبان، هم بخش سیاسی و جمهوریخواه جناح راست که برخلاف افراطیون و نظامی گراها حاضر است به قواعد رقابت سیاسی تن دهد و بالاخره پیشاپیش همه آنها مردم ما تجربه‌‌های بسیار بزرگی را اندوخته اند. یک اجماع بزرگ و وسیع ملی برای مهار سیاست جنگی و نظامی گری شکل گرفته که می‌تواند پایه یک گذار آرام بسوی تحکیم قواعد دمکراتیک در زندگی سیاسی کشور ما شود. این روند با مبارزه و منزوی کردن واپسگرایان داخل و خارج کشور‌‌ بی بازگشت خواهد شد.

 

 

 

                        راه توده  412     30 خرداد ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت