راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مروری بر مصاحبه ف. تابان

براین طبل

نکوبید که رسوائی

افزون می شود

عسگر داوودی

 
 

 

پس از شرکت 72 و گویا 75 در صد ایرانی های دارای حق رای در انتخابات اخیر و باطل شدن شعار تحریم انتخابات، سایت "اخبار روز" کارزاری را برای دفاع از نقش خود در تبلیغ تحریم و توجیه شکست "تحریم" راه انداخته و با تحریمی ها مصاحبه می کند. بقولی "بیا سوته دلان گرد هم آئیم!" ظاهرا قافیه آنقدر در بیت تحریم کم آمده که به سراغ "محمد دستباز" (امیدوار) هم رفته اند تا بنام حزب توده و نشریه غصبی "نامه مردم" که بقول خودشان از فروردین ماه گذشته انتخابات را تحریم کرده بود سخن بگوید. همگی خوب می دانند که "راه توده" بعنوان بلندگوی واقعی توده ایها در داخل و خارج، در این انتخابات قاطعانه شرکت کرد، قاطعانه با مشی "تحریم" مبارزه کرد و قاطعانه از "حسن روحانی" پس از رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی و در اوج دلسردی مردم حمایت و به مردم توصیه کرد در خانه ننشسته، به میدان بیآیند و به او رای بدهند. به شهادت آخرین سرمقاله راه توده، پیش از آغاز رای گیری با عنوان "بکوشیم حسن روحانی در مرحله اول انتخابات پیروز شود!)

من می خواهم در چند مقاله که برایتان ارسال می کنم بپردازم به مصاحبه ها و مطالبی که سایت اخبار روز در توجیه تحریم انتخابات منتشر کرده و می کند. نخست می پردازم به مصاحبه "ف. تابان" که در آن به نکوهش شرکت در انتخابات ریاست جمهوری در ایران پرداخته و با دفاع از سیاست تحریم انتخابات و با اعتراف به رای بیش از 18 میلیون و 600 هزار تن به روحانی، نتیجه این انتخاب را یک « احساس پیروزی» قلمداد می کند.

 (از این پس کلیه مطالب داخل پارانتز از طرف نویسنده این مطلب است)

 

آقای تابان به صراحت در بخش های مختلف مصاحبه خود به ناتوانی اپوزیسیون تحریم کننده انتخابات معترف است:

«در ایران انتخابات به شدت غیردموکراتیک و سیاست به شدت غیرشفاف است. (ظاهرا باید برای یک ارزیابی صحیح از وضعیت سیاسی جامعه همه چیز برای اپوزیسیون شفاف باشد!). حکومت از انحصار «رانت اطلاعات» برخوردار است و با استفاده از چنین موقعیتی بازی های پیچیده ای می کند که نیروهای سیاسی (تحریم کننده) در بسیاری مواقع نمی توانند آن را پیش بینی کنند و از نیات واقعی حکومت سر در بیاورند... غالبا اپوزیسیون به ندیدن و نفهمیدن روندها و وضعیت ها محکوم می شود. بخشی از این ندیدن و نفهمیدن طبیعی است. (البته برای ایشان و دوستانشان) ما تحلیل گر هستیم، جادوگر نیستم، غیب گو هم نیستیم. بر اساس آن چه که دیده می شود می توانیم قضاوت و ارزیابی کنیم. از این رو مواقعی پیش می آید که غافلگیر می شویم... به طور مثال: وقتی به خاتمی اجازه ی کاندیدا شدن نمی دهند، وقتی هاشمی رفسنجانی را رد صلاحیت می کنند، یک تحلیل گر سیاسی چه نتیجه ای باید بگیرد؟ (که لابد آن نتیجه ای نباشد که راه توه گرفت!) آیا نباید نتیجه بگیرد که انتخابات این بار حتی بسته تر از دور قبل است؟... چون حکومت شفاف نیست و دروغ می گوید و بازی های پشت پرده بسیار دارد، در این موارد هنوز با قطعیت نمی توان نظر داد.»

 

با جملات بالا آقای تابان به صراحت به ناتوانائی در«پیش بینی، به ندیدن و نفهمیدن روند ها و وضعیت ها» و «غافلگیر شدن» معترف است. ایشان به صراحت می گوید: «ما تحلیل گر هستیم، جادوگر نیستم، غیب گو هم نیستیم. ... از این رو مواقعی پیش می آید که غافلگیر می شویم.»

 

 با این حساب از دید آقای تابان، یک سیاستمدار زمانی قادر است که پیش بینی درست داشته باشد و به گرداب ندیدن و نفهمیدن روند ها نیفتد و غافلگیر هم نشود که سیاستمداری جادوگر و غیب گو باشد! وگرنه اپوزیسیونی که قادر به درک پروسه روند های سیاسی و اجتماعی جامعه خود نیست چگونه می تواند برای حذف دشواری های سیاسی جامعه خود برنامه و تاکتیک و استراتژی مناسبی ارائه دهد؟ در چنین شرایطی که اپوزیسیون تحریم کننده خود به ناتوانی از درک شرایط جاری در جامعه معترف است انتخاب بین شرکت یا عدم شرکت در انتخابات به سر گیجه ای تبدیل می شود که تناقض گوئی ها را به همراه دارد. و اساسا اپوزیسیونی که چنین عاجز است، چگونه به خود حق می دهد به مردم رهنمود شرکت یا عدم شرکت درانتخابات و یا هر رهنمود دیگری بدهد ؟

 

به اطلاعیه های گروه های تحریم کننده  و نظرات اعضاء آنها مراجعه کنید تا به بینید چگونه قبل از انتخابات مردم را به خانه نشینی و عدم شرکت در انتخابات دعوت کردند و بعد از اعلام نتیجه آرا و برنده شدن روحانی به او و یا مردم رای دهنده تبریک گفته اند!

با این اپوزیسیون متناقض گو چه باید کرد؟ اگر به رای دهندگان  به نفع روحانی تبریک می گوئید، چرا خود رای دادن را تحریم کردید؟ اگر شما سر از اوضاع سیاسی کشور در نمی آورید، چطور است که مردمی که شما می خواهید سخنگو و راهنمای آنها باشید سر در آوردند؟

با توجه موادر بالا و درک معلول اپوزیسیون تحریم کننده از وضعیت سیاسی ـ اجتماعی جامعه وتناسب نیروهای بیرون و درون حکومتی باید پذیرفت که چنین سر در گمی و ابهام تحریمی امری شگفت انگیز نیست .

به بررسی تحلیل سر در گم آقای تابان ادامه می دهم. ایشان در جواب این سوال که: ولی در همین شرایط هم عده ای از شرکت در انتخابات دفاع کردند...

پاسخ می دهد: «دفاع آن ها از شرکت در انتخابات بر اساس «تحلیل» نبود. آن ها همیشه و در هر انتخاباتی شرکت می کنند. در ایران کمتر کسانی هستند که شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات را از یک تحلیل معین نتیجه بگیرند، ...کمتر کسی می تواند مدعی شود بر اثر «تحلیل وضعیت» رای به شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات داده است.»

به دیگر سخن آقای تابان معتقد است که کلیه شرکت کنندگان 37 میلیونی در این انتخابات که به پیروزی روحانی ختم شد در اصل برای هواخوری از خانه هایشان بیرون آمده بودند و وقتی یادشان افتاد که سر کوچه رای می گیرند، برای سرگرمی و وقت گذرانی رفتند رای دادند!

آمار و نتیجه رسمی انتخابات را در زیر مراجعه کنیم تا بیشتر به عمق تراژدی سردرگم سیاست تحریم پی ببریم:

ـ میزان مشارکت 7/ 72 درصد (تعداد واجدان شرایط رأی دادن ۵۰ میلیون و ۴۸۳ هزار و ۱۹۲ تن)

ـ کل آرای مأخوذه  36704156 (نزدیک به 37 میلیون)

ـ حسن روحانی 18613329 رأی (بیش از 18 میلیون)

ـ 27.3 از واجدین شرایط رای نداده اند. که ما در اینجا این تعداد را که حدود  13 میلیون تن می شود به عنوان تحریم کننده گان و به نفع سیاست تحریم و آقای تابان حساب می کنیم.تا در پایان مطلب به آن بپردازیم.

ایشان ادامه می دهد:

«وقتی به خاتمی اجازه ی کاندیدا شدن نمی دهند، وقتی هاشمی رفسنجانی را رد صلاحیت می کنند، یک تحلیل گر سیاسی چه نتیجه ای باید بگیرد؟ آیا نباید نتیجه بگیرد که انتخابات این بار حتی بسته تر از دور قبل است؟»

این استدال بر این باور است که به برآورد و ارزیابی دقیق سیاسی برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نیازی نیست، حالا که رفسنجانی را رد صلاحیت کرده اند و به خاتمی اجازه کاندید شدن نداده اند پس ما دارندگان حق رای هم بهتر است در این گرمای تابستان از خیابان برویم به خانه و کنار پنکه و کولر و بادبزن حصیری بنشینیم.

اما هم آقای تابان و هم بخش زیادی از تحریم کنندگان پس از انتخاب روحانی معترف شدند «که انتخابات این بار حتی بسته تر از دور قبل...» نبوده. مراجعه شود به جریانات سیاسی و افرادی که پس از انتخابات یا به صراحت یا با خجالت به اشتباه خود اعتراف کردند.

سردر گمی آقای تابان از آنجا ناشی می شود که ایشان و سازمان اکثریت قادر نیستند «تحلیلی مشخص از شرایطی مشخص» داشته باشند. ایشان می گوید:

«وقتی در انتخابات قبلی میلیون میلیون رای را جابجا کردند و زدند و کشتند و همچنان از این اقدامات دفاع می کنند، نباید نتیجه گرفت که این حکومت برای برگزاری انتخابات صلاحیت ندارد و غیرقابل اعتماد است؟ اپوزیسیون بر اساس این چنین وقایعی می تواند تحلیل و نتیجه گیری کند...»

 

دارندگان این طرز فکر هنوز تغییر توازن نیروها را طی 8 سال گذشته یا نمی توانند مشاهده کنند و یا به دلیل اعتقاد به «سیاست رهایی بخش» (مورد نظر ایشان که چندین بار نیز در مصاحبه تکرار شده است) نمی خواهند ببیند. به عبارت دیگر تحریم کنندگانی از نوع سازمان فدائیان اکثریت و آقای تابان قادر به «ارزیابی مشخص از شرایط مشخص» ایران نیستند. آنها قادر نشدند شکاف در جناح راست حامی احمدی نژاد را ببینید، نتوانستند عمق بحران اقتصادی و خطر خارجی را درک کنند و همچنین نتوانستند حکومت همچنان غیر یکپارچه را در جمهوری اسلامی هضم کنند. و اتفاقا بخش اصلی و مهم اشتباه تحریمی ها همین نکته آخر یعنی "یکپارچه دیدن" حکومت است. مثل آقای "دستباز" که حکومت کنونی جمهوری اسلامی را با حکومت شاه و رضاشاه یکسان دیده و شعار جبهه واحد ضد دیکتاتوری به تقلید از شعار حزب در زمان شاه را سر میدهد. و از آن خنده دار تر این که می گوید و در "نامه مردم" می نویسد تا ولایت فقیه طرد نشود هیچ کاری نمی شود کرد. و دیدیم که درهمین نظام ولایت فقیه هم شد که مردم بروند رای بدهند و کسی را جز آن که حکومت و ولی فقیه می خواهد انتخاب کنند. در مورد ایشان و نظرات نامه مردم در آینده بیشتر خواهم نوشت اما اینجا بنویسم که در تاریخ حزب توده ایران هرگز چنین فاجعه ای حاکم نبوده که ارگان مرکزی حزب غصب شود و در آن سیاستی غیر توده ای تبلیغ شود. نام حزب ما "توده" است و سیاست کنونی آقایان جدا از "توده" و دست بردار هم نیستند و هنوز می گویند "همانطور که ما گفتیم" که البته باری خودتان کردید که گفتید!

آقای تابان و دیگر تحریم کنندگان نتوانستند شکاف در حاکمیت راست را در سالهای گذشته با دقت دنبال کنند و متحدان مرحله ای خود را انتخاب کنند. کج راهه از اینجا آغاز می شود و به تحریم ختم می شود. این مهم نیست که ما در داخل کشور ستاد و ساختمان داریم یا نداریم، مهم درک شرایط سیاسی و اجتماعی است که وابسته به ستاد و ساختمان نیست، وابسته به پیگیری دقیق و علمی رویدادهاست.  مهم نیست که با متحدان مرحله ای خود در تهران پالوده می خوریم یا نمی خوریم، مهم اینست که جهت گیری سیاسی خود را براساس تغییر توازن نیروها و جابجائی هائی که در جبهه مخالف صورت می گیرد تنظیم کنیم و اعلام موضع و سیاست کنیم. یعنی جبهه درعمل نه جبهه روی کاغذ! در اینصورت است که طرفدار همیشگی شرکت در انتخابات نمی شوید، بلکه طرفدار بهره گیری از انتخابات، یارگیری و حرکت در کنار مردم به جای غرق شدن در بحث های پوچ خارج از کشور که "اول تخم مرغ بود یا اول سکولاریسم" می شوید

من می توانم در این عرصه از افراد زیادی که در این سالهای اخیر صف عوض کرده و یا جابجای سیاسی شده اند نام ببرم. از مطهری و توکلی تا ناطق نوری و بسیاری دیگر، حتی مراجع مذهبی، اما بحث را نباید محدود به افراد کرد، بلکه باید جریان های سیاسی را زیر ذره بین داشت و تغییرات آنها زیر فشارهای واقعی اجتماعی را چنان بی وقفه دنبال کرد که بقول آقای تابان یکباره سر بزنگاه گرفتار و بی خبر نماند.

بهتر نیست به جای توجیه تحریم، از هم سئوال کنیم و سئوال کنند که چرا دردورافتاده ترین روستاها که شاید مناظره های تلویزیونی را هم ندیدند مردم در انتخابات شرکت کردند و چرا از بین 6 نامزد انتخاباتی (علیرغم این تصور که روحانیت در میان مردم بی پایگاه شده) به یگانه روحانی در میان آنها رای دادند؟ اگر کنگره و همایش و سمینار و پالتاک و بحثی لازم است، چرا نباید سوژه آنها همین مباحث بسیار جدی باشد؟ و چرا نباید از خود بپرسیم که چرا در هر بزنگاهی دچار اشتباه می شویم و خلاف جهت مردم حرکت می کنیم؟ درانتخابات دوم خرداد 76، در انتخابات سال 84 که در مرحله دوم آن از میدان گریختند و احمدی نژاد بر هاشمی غلبه کرد. در انتخابات 88 که قتل عام 76 را پیش کشیدند تا موسوی را زمین بزنند. واقعا وقتش نرسیده که جمع شوید و فکری کنید برای جلوگیری از تکرار اشتباهات؟

آقای تابان می گوید:

«آیا حقیقتا از رای ۵۱ درصد شرکت کنندگان در انتخابات به حسن روحانی، آقای خامنه ای به این نتیجه رسیده است که باید «دولت تدبیر و امید» تشکیل بدهد و سپاه و بسیج و همه ی ارگان نظام را به حمایت از آن فرا بخواند؟»

به ایشان باید گفت شما تلاش خودتان را بکنید که چنین دولتی تشکیل شود و آنهائی که گفتید صحنه را خالی کنند نه آن که تسلیم این صحنه شده و باز هم بر طبل انفعال و پذیرش قدرت را تبلیغ کنید. نقش اپوزیسیون سیاسی یعنی همین. شما و سازمان تان استراتژی تنظیم کنید که بر مبنای آن از تشکیل دولت تدبیر و امید حمایت شود،؛ به چنین دولتی کمک شود و اشتباهات زمان خاتمی که او را تابلوی نامه پرانی و پرداخت کننده طلب ها کرده بودید تکرار نشود.

آنچه را که در همین حکومت خوب تشخیص میدهید با جسارت بگوئید تا وقتی از انیوه نابخردی ها و بدی ها سخن می گوئید به دل شنونده و خواننده بنشیند. نگاه کنید به سیاستی که در برابر سوریه داشته اید، نگاه کنید به سیاستی که در برابر برنامه اتمی ایران داشته اید، نگاه کنید به سیاستی که در برابر یارانه ها داشته اید و ....  سپس نقد ملی کنید این سیاست ها را. خوبی و بدی را با هم بگوئید و راه حل ارائه بدهید. خیال نکنید در خارج نشسته اید، خیال کنید در کنار مردم در داخل کشور زندگی می کنید. دراینصورت است که نیاز به آن بیان عجز از درک شرایط دچار نمی شوید که از قول آقای تابان نقل کردم.

به این ضعیف ترین حلقه مصاحبه تابان توجه کنید:

 

«در عرصه ی سیاست داخلی قرار است به طور عمده به «گفتمان رسمی عدالت طلبی» حکومتی پایان دهند و نئولیبرالیسم را حاکم کنند – توجه کنید در جناح های حاکم تنها جناحی که مطلقا اجازه  بازی در این انتخابات را نیافت جناح احمدی نژاد بود که خود را جناح طرفدار عدالت در این حکومت می داند»

واقعا جناح احمدی نژاد طرفدار عدالت اجتماعی بود؟ و یا هست؟ درک شما ازعدالت اجتماعی نظامی شدن اقتصاد کشور و نابودی تولید و سونامی واردات است؟

باند احمدی نژاد، مصباح یزدی و انجمن حجتیه، باند عدالت اند؟ و این خط در تقابل قرار گرفته با سیاست اقتصادی « نئو لیبرالیسم»ی که روحانی قرار است پیاده کند و لابد شما از حالا با استفاده از علم غیب چنین حدسی زده اید! من نمیدانم شما که به چنین علمی مجهزید چطور نتوانستید از همین علم برای حدس شرکت مردم در انتخابات استفاده کنید.

ارزیابی آقای تابان ادامه می یابد:

«ما اما به ساختار اعتراض داریم. ما یک نیروی سی درصدی(منظور همان درصدی است که در انتخابات شرکت نکردند و در بالا نوشتم) فراهم آورده ایم که به صدای بلند دارد می گوید: ما نیروی تغییر، نیروی خواهان انتخابات آزاد و نیروی خواهان ایران بدون جمهوری اسلامی هستیم.»

 

اجازه بدهید با یک حساب سر انگشتی، طیف تحریم کنندگان را بررسی کنیم:

 سلطنت طلب ها

مجاهدین خلق

ملی گرایانی از نوع جبهه ملی خارج از کشور

بنی صدری ها

شخصیت های منفرد سیاسی که بانگ تحریم شدند

سازمان اکثریت

حزب کمونیست کارگری

منتشر کنندگان «نامه مردم»

و...

از بقیه طیف فدائی و همچنین راه کارگر و رزمندگان و ... صرفنظر کردم

لطفا پاسخ بدهید

سهم شما، از این 27.3 درصدی که در پای صندوق های رای حاضر نشدند چقدر است؟

سهم سلطنت طلب ها و مجاهدین خلق را کنار بگذارید تا مشخص شود برای چپی که شما به نمایندگی از آن مصاحبه کرده اید چقدر می ماند.

این همان «ما نیروی تغییر، نیروی خواهان انتخابات آزاد و نیروی خواهان ایران بدون جمهوری اسلامی هستیم.» است که می فرمائید.

با این در صد می خواهید به « تغییر» و«سیاست رهائی بخش» به وضعیتی « بدون جمهوری اسلامی» دست یابند؟

در پایان و برای درک بیشتر سرگردانی و تناقض گوئی سازمان اکثریت (به شمول جمهوریخواهان) مطالعه پیام تبریک سازمان فدائیان خلق اکثریت که بیست و چهار ساعت پس از اعلام نتیجه نهائی انتخابات منتشر شده است، جلب می کنم که 180 درجه تغییر جهت نسبت به سیاست تحریم تا روز رای گیری داشت:

http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=53496

فدائیان خلق ایران (اکثریت): پیروزی در انتخابات را به مردم ایران تبریک می گوئیم

 

 

 

                        راه توده  413     6 تیر ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت