راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

گزارش روزنامه "اومانیته" از ایران

همه برای

تغییراوضاع

روز شماری

می کنند!

ترجمه آذرفریتاش

 
 

 

ایستگاه سعدی، قبل از بازار سنتی تهران، خط شماره یک مترو تهران. زن دستفروش با ترس و شرم داخل واگن مترو می شود. جوان است. این واگن ویژه زنان است.  زن لابلای مسافران می گردد تا  روسری، آب نبات، شیرینی و از این نوع خرده کالاها بفروشد. چند لحظه بعد، چند پلیس مانع کاسبی او می شوند و دستور می دهند واگن را ترک کند. زن با اضطراب و ترس، خود را به در خروج واگن می رساند. پلیس فریاد می زند "برو بیرون" و چند زن به حمایت از زن دستفروش با پلیس وارد مشاجره می شوند و یکی از آنها که "الهه" نام دارد و از بقیه جسورتر است با صدای بلند به پلیس میگوید." خجالت نمی کشی جلوی یک لقمه نان درآوردن او برای فرزندانش را میگیری؟ " و بقیه مسافران هم به حمایت از الهه وارد مشاجره با پلیس می شوند. سرانجام پلیس پیاده می شود و زن دستفروش بالبخبد به کارش ادامه میدهد.

مسافران فرصت را غنیمت شمرده و دردل می کنند. "من معلم هستم و سه فرزند دارم. حقوق من 3 میلیون ریال است و نمی توانم شکم فرزندانم را سیر کنم" و...

 به ایستگاه بازار رسیده ایم، همانجا که کاسب ها باید در جنب و جوش باشند اما بازار خالی از جنس است. مردم به این وضع عادت کرده اند.

چین که ششمین شریک تجاری و خریدار نفت ایران بود، اکنون در مرتبه اول قرار دارد. هند و روسیه جبران کننده کمبود غربی ها دربازار تجاری ایران شده اند. در چهره مردم اضطراب دیده می شود. بازار بزرگ فرش هم که سنبل "سحر وجادو"بود خلوت است. مغازه های کوچک بسته اند. زرگرها و جواهر فروشان از کسادی کار می نالند. قیمت هر گرم طلا 1.400 میلیون ریال است. وضع فیروزه،لاجورد، عقیق هم بهتر از طلا نیست. دراین میان طلا بیش از همه مردم را جلب میکند. بازار لباس، پیراهن، شلوار دست چین است  و ظروف آشپزخانه، سماور و اشیاء دیگر دست پاکستان. پس از سه سال تحریم های سنگین هنوز روح بازار زنده است اما زندگی تجاری و معاملات بی رنق. این در حالی است که حداقل دستمزد به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. "4 میلیون ریال" اما افزایش 30 درصدی تورم را جبران نمی کند. و از همه مهم تر سقوط ترسناک " ریال " که دود آن به چشم مردم کم درامد و فقیر می رود.

فقری که در سه دهه گذشته سابقه نداشته بر خانه ها حاکم است. با وجود تصمیم اخیر دولت برای پرداخت 450 هزار ریال به خانواده های نیازمند و هدیه نوروزی 700 هزار ریال به هر نفر. هزینه یک زندگی بسیار ساده و حتی محقرانه  رو به افزایش است. تصمیم ظاهرا "سخاوتمندانه " دولت منجر به حذف سایر حقوق مردم شد. افزایش قیمت روز به روز است. قیمت کالا ها حتی ساعت به ساعت در حال تغیر است. یک کیلو ماکارونی 25 هزار ریال، برنج 58 هزار ریال،. چلوکباب که غذای سنتی است "در رستوران"220 هزار ریال.

ما در سال 1929 و اوج بحران بزرگ اقتصادی در امریکا و اروپا نیستیم اما آنچه در ایران دیده می شود آن بحران را تداعی می کند. کارگران و حقوق بگیران اولین قربانیان بحران اقتصادی شده اند. برخلاف دیگر کشورهای منطقه، ایران در چند سال گذشت نه تنها رشد اقتصادی نداشته، بلکه تورم 30 در صدی رکود اقتصادی را افزایش هم داده است. همه مردم امیدوارند ایران از این وضع خارج شود.

 

 

 

                        راه توده  406     19 اردیبهشت ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت