راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

آقای خامنه ای روی امواج

چه حوادثی به رهبری رسید؟

 

پله های عروج علی خامنه ای تا رسیدن به منبر رهبری را ابتدا حجت الاسلام ریشهری و آن تیمی که در این مطلب از آنها نام برده شده فرش کردند. تیمی که با ترور آیت الله مطهری کار را آغاز کرد، با اعدام سید مهدی هاشمی زمینه حذف آیت الله منتظری را فراهم کرد، یورش به حزب توده ایران را سازمان داد، دستش مستقیما در قتل عام 67 آلوده است و ....
شانه به شانه همین تیم، "مادرشاهی" از رهبران حجتیه؛ در همان روزهای اول سرنگونی شاه؛ اسناد همکاری بسیاری از روحانیون و رهبران حجتیه را از ساواک خارج کرد تا بعدها در خدمت قدرت جانشین رهبر انقلاب – آیت الله خمینی- استفاده شود. کاری که احمدی نژاد نیز درابتدای دور دوم ریاست جمهوری کودتائی خود، در دوران سرپرستی موقت وزارت اطلاعات کرد و اسنادی را بیرون آورد و مخفی کرد که حالا با اتکاء به آنها مشائی را می خواهد جانشین خود کند.

 

 

جلد دوم خاطرات حجت الاسلام محمدی ریشهری حاوی نکات بسیار مهمی است که در ارتباط است با رویدادهای دهه اول جمهوری اسلامی و هموار شدن جاده برای رهبری آقای خامنه ای.

ریشهری اولین وزیر اطلاعات وامنیت بود و اکنون عضو مجمع تشخیص مصلحت و تولیت شاه عبدالعظیم. برای رئیس جمهور شدن هم خیزی درجریان انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری (دوم خرداد) برداشت اما به جائی نرسید. داماد مرحوم آیت الله مشگینی است و هم او توصیه کرده بود: "ریاست جمهوری میدان شما نیست و زمینه رای ندارید."

ریشهری دادستان انقلاب در ارتش بود، اما این پله اول و تمرینی او برای رسیدن به ریاست سازمان امنیت و وزارت اطلاعات و امنیت بود. آیت الله شریعتمداری را او درجریان کودتای قطب زاده نه تنها دستگیر کرد، بلکه برای شکستن همه سدها در جمهوری اسلامی، به صورت او که از مراجع اعظم بود سیلی زد تا حاضر شود در تلویزیون حضور یافته و توبه کند. آیت الله در هم شکسته، مدت زمانی پس از حضور تلویزیونی و اعتراف به گناه با لهجه ای آذربایجانی دق کرد، پیش از آنکه بتواند به قم بازگردد. اجازه سفر به آذربایجان را از او سلب کردند و حتی تهدید به خلع لباسش هم کردند!

دو چهره و زیر دست ریشهری، بعدها وارث دستگاه امنیتی شدند که وی بنا نهاده بود: علی فلاحیان و محسنی اژه ای. هم علی فلاحیان و هم محسنی اژه ای در بازجوئی از شریعتمداری سهیم بودند. محسنی اژه ای که اکنون دادستان کل جمهوری اسلامی است، در کابینه احمدی نژاد دوران کوتاهی وزیر اطلاعات بود و می گویند عضو شورای کودتای 22 خرداد 88.

او و تیمی که در کنارش بودند و از آن تیم علی فلاحیان و اژه ای معروف ترین، طرح حذف آیت الله منتظری از صحنه سیاسی ایران را پیاده کردند. پس از ترور آیت الله مطهری که بنام گروه فرقان تمام شد سپس نوبت به آیت الله منتظری رسید. آیت الله طالقانی هم که یا از سر راه برداشته شد و یا به مرگ طبیعی از سر راه آنها کنار رفت.

پرونده سید مهدی هاشمی را از ساواک بیرون کشیدند و قتل آیت الله شمس آبادی رئیس لژ حجتیه در اصفهان و حقوق بگیر ساواک و دربار را بهانه دستگیری حجت الاسلام سید مهدی هاشمی کردند. سید مهدی برادر داماد آیت الله منتظری و از مقلدان زندان کشیده وی بود. سید مهدی هاشمی با انقلاب از زندان ساواک بیرون آمد و شد رئیس نهضت های اسلامی و برای دورانی هم رئیس روابط عمومی سپاه پاسداران. ارگانی که حالا شده دفتر سیاسی سپاه پاسداران.

او دست توانای آیت الله منتظری در سپاه بود و درست به همین دلیل این دست را می‌خواستند قطع کنند تا بتوانند در گام بعدی خود آیت الله را بزنند و منزوی کنند و طرفداران و مقلدانش را در سپاه تصفیه. طرحی که با دقتی عجیب پیش برده شد و آیت‌الله خمینی را نیز با آن همراه کردند. ضربه را دو سویه زدند. هم به آیت الله خمینی و هم به آیت الله منتظری. در نیمه راه این طرح، علی رازینی رئیس بعدی دادگاه ویژه روحانیت و هم اندیش اژه ای نیز سوار این قطار توطئه شد و به آن تیم پیوست. شاه بیت حضور او دراین تیم، اعدام سریع سیدمهدی هاشمی پیش از رسیدن فرمان توقف اعدام او توسط آیت الله خمینی بود. از بیت آیت الله خمینی خبر دادند که خمینی با خواست منتظری برای جلوگیری از اعدام سید مهدی موافقت کرده اما علی رازینی شتابزده حکم اعدام را اجرا کرد، پیش از آنکه نامه به زندان برسد. باید همه رازها به گور سپرده می شد و پله ها را همه با هم بالا می رفتند.

همین تیم، به کمک رهبر موتلفه اسلامی "حبیب الله عسگراولادی" که حالا پدرخوانده موتلفه است و بیمناک منحله اعلام شدن حزبش، یورش به حزب توده ایران را سازمان دادند و دست همه شان در قتل عام 1367 نیز آلوده است.

پیوند رویدادهای سه دهه، ما را به فاجعه احیای سلطنت و قرار گرفتن آقای خامنه ای در راس آن می رساند.

با اعدام سیدمهدی هاشمی، مقبره و بارگاه آیت الله شمس آبادی را در اصفهان برپا کردند. شهید راه حجتیه، بارگاهش قبله مصباح یزدی شد و آقای خامنه ای که رئیس جمهور وقت بود بر سر همین مقبره و بارگاه حاضر شد تا پیوندش با حجتیه را اعلام کند و این دهن کجی بزرگی بود به آیت الله منتظری، آیت الله صالحی نجف آبادی، آیت الله طاهری اصفهانی و همه روحانیونی که در سالهای شاهنشاهی با انجمن حجتیه مخالف بودند و راهشان از راه حجتیه جدا.

پله های عروج علی خامنه ای تا رسیدن به منبر رهبری را ریشهری و آن تیمی که نام برده شد اینگونه فرش کردند و به همین دلیل نیز همه آنها عزیزند و صاحب بصیرت، دادستان و تولید و ...!

جلد دوم خاطرات ریشهری با آنکه با دقت امنیتی تنظیم شده، جای پاهائی بر جای گذاشت که خلاف دوراندیشی های امنیتی ریشهری است و در آینده به اسناد و اعترافاتی مکتوب تبدیل خواهد شد.

 

 

 

                        راه توده  398     7 اسفند ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت