راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سقوط اعتبار خامنه ای از جامعه

به داخل حاکمیت رسوخ کرده

زلزله اجتماعی

موش ها را

هوشیار کرده!

 
 

علی خامنه ای، دست به هر مانوری بزند و با هر نوع بندبازی احمدی نژآد را چند ماه دیگر هم بر سر قدرت نگهدارد تا برکناری و سقوطش موجب حقانیت بیشتر نظرات میرحسین موسوی در باره او نشود، هرگز نخواهد توانست ننگ حمایت کامل – تا حد کودتا برای حفظ او- را از پرونده خود پاک کند.

برخی، که عمدتا اطرافیان او محسوب می شوند هنوز بر این تصور خام اند که واقعا علی خامنه ای رهبری فرزانه است. اما این عده نیز اگر از جمع چاپلوسان قدرت نباشند بتدریج، مانند امثال عسگراولادی و ... به صف آنهائی خواهند پیوست که میدانند پشت لفاظی های علی خامنه ای در سخنرانی هایش هیچ اندیشه ای پنهان نیست، آنچه هست خودبزرگ بینی بیمارگونه و انتقامجوئی است. هرکس تردید دارد، به فرازهائی از سخنرانی های معروف او مراجعه کند. به سخنرانی اش در اولین نماز جمعه پس از کودتای 22 خرداد که اعلام کرد نظرات احمدی نژاد چنان به نظرات او نزدیک است که قید دوستی با رفسنجانی را زده است!

به بی باوریش به قانون مراجعه کند.

به سخنرانی او در بندر عباس، درجریان انتخابات شورای شهر تهران مراجعه کند که گفت حتی اگر صلاحیت ملی مذهبی ها تائید شده و رای بیاورند آنها نباید به شورای شهر تهران بروند!

به سخنرانی اش در نیمه های مجلس ششم، برای کسانی که به دیدارش برده شوده بودند تا در باره مجلس ششم سخن بگوید مراجعه کند که در آن گفت: این ولایت فقیه نیست، ولایت احزاب است!

به سخنرانی او در مشهد و در گرماگرم توطئه جنایتکارانه دولت وقت فرانسه و حمایت ناتو برای نابودی حکومت لیبی و قتل معمرقذافی مراجعه کند که کودکانه و در توجیه سیاست نظامی و اتمی خود گفت: اگر قذافی سازوکار اتمی اش را تحویل نداده بود به لیبی حمله نمی شد؟ انگار اتحاد شوروی هم سازوکار اتمی اش را تحویل داده بود که سقوط کرد!

به سخنرانی ها و نظرات او درباره بهار عربی در تونس و مصر مراجعه کند که در تقابل با جنبش سبز که نشان های مشترک بسیاری میان بهار عربی و این جنبش وجود داشت و دارد، گفت این صدور انقلاب اسلامی ایران (بخوانید جمهوری اسلامی به رهبری وی) است. و امروز اخوان المسلمین با حمایت انگلیس و امریکا بر انقلاب مردمی و جوان آن دو کشور سوار شده و مقابله با آنها توسط همان انقلابیون بار دیگر آغاز شده است.

این لیست، به طوماری بلند می تواند تبدیل شود که شامل توصیه ها و دستورات حکومتی وی نیز هست. از جمله سخنان او در نماز جمعه تهران با این فراز "ریزش و رویش نیروهای انقلابی" (نیروی انقلابی پس از انقلاب!) و یا چک بی محل جمعیت 200 میلیونی برای ایران کشیدن و ...

اینگونه است که اگر برای مردم ایران چهره آقای خامنه ای تا انتخابات 22 خرداد 1388 هنوز کاملا آشکار نبود، با آن کودتا و خطبه های نماز جمعه ای که خواند و کشتار مردم که عملا دستور آن را در همان نماز جمعه داد و راهپیمائی رسوای 9 دیماه (معروف به ساندیسی) و توجه و مرور بیشتر گفته ها و مواضع او، تا امروز، روز به روز آشکار تر شده است.

او که سرانجام باید آشکار شود و تردید نیست که خواهد شد، با توصیه چه کسی (گفته می شود ارتشبد فردوست برجسته ترین عامل انگلستان در رژیم شاه) مسئول ضدجاسوسی سپاه شد و از آنجا مراحل یارگیری و سینه خیز جلو آمدن را مانند "انورالسادات" در دوران "عبدالناصر" در مصر طی کرد، زندان ها را از نسل اول مذهبیون انقلابی پر کرده است. آنها را به زندان بردند تا زیر فشار به آن توطئه ای اعتراف کنند که "رهبر" کاشف آنست و در واقع پشت آن سنگر گرفت تا کودتا را توجیه کند: توطئه انقلاب مخملی!

اینها دیگر نکاتی نیست که مردم ندانند و او نیز شهامت بازگشت از مسیری که رفته را ندارد. راه های پشت سر خویش را ویران کرده است و از جمله انگیزه هایش برای ادامه سیاست نظامی و اتمی، قماری است که به قیمت ویرانی ایران می خواهد برای حفظ خویش در راس حاکمیت به آن ادامه بدهد.

در این مسیر او خود را مجاز به هر تصمیم و اقدامی می داند و شواهد نشان میدهد که او تولید بمب اتمی را دور نمی بیند و اعتقاد دارد با این دستآورد، ملت همه آنچه او بر سر مردم و انقلاب آنها آورده تائید خواهند کرد و دفتر اعمال سالهای رهبری او با آب زمزم شسته خواهد شد و مردم فراموش خواهند کرد که بدستور او آیت الله منتظری را 6 سال در حبس خانگی نگهداشتند و برای میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی و همسرانشان نیز سرنوشتی مشابه را رقم زدند.

وحشتی که از انتخابات آزاد دارد و از هم اکنون نیز آن را اعلام کرده وحشت از سرنوشت خویش و سیاست های دوران رهبری اش است. اما غافل از آن که احکام اجتماعی در جامعه صادر می شود و در حاکمیت بازتاب می یابد، نه در بیت رهبری و بازتابش در خطبه های امام جمعه ها. این نفرت مردم و شکست سیاست های 20 ساله اخیر است که درحاکمیت بصورت ضرورت کنترل او بازتاب یافته است. مخالفت های اخیر با فتنه گر اعلام کردن موسوی و کروبی و ادامه گریبانگیری از احمدی نژاد محصول این برآمد اجتماعی است. جامعه در حال انفجار، به زلزله ای می ماند که جلوجلو موش ها را هوشیار می کند.

 

 

 

                        راه توده  394     9 بهمن ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت