راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

گسترش رابطه

با روسیه

چرا و به چه دلیل

ضرورت دارد؟

 

کشور و منطقه ما در موقعیتی بسیار حساس است و در این شرایط، سیاست خارجی که باید برای برونرفت از وضع کنونی و بحران های داخلی و خارجی که گریبانگیر ما شده اتخاذ شود به یکی از نقاط گرهی تبدیل شده است.

اگر همه نیروهای ملی و مترقی کشور بر ضرورت تنش زدایی و پایان دادن به تحریم ها و برقراری مناسبات عادی با جهان اتفاق نظر دارند، در مورد دلایل و اهداف و شیوه های آن اختلاف نظر جدی وجود دارد. در این میان برخی اصولا با برقراری رابطه با هر کشوری که بنوعی بتواند وزنه ای دربرابر قدرت آمریکا بوجود آورد مخالفند و در این میان بویژه نوک حمله متوجه گسترش روابط میان ایران و روسیه است.

این روابط البته بیشتر موضوع جنجال های تبلیغاتی است، چنانکه مثلا مطابق آمار سال  1390 یعنی پایان دوره احمدی نژاد پنج مبدا اصلی صادرات به ایران عبارت بودند از امارات متحده عربي، چين، كره جنوبي، آلمان و تركيه. همانطور که مشاهده می شود در میان این کشورها اصلا روسیه وجود ندارد. امارات متحده و ترکیه نیز خود در بسیاری موارد مبدا ورود کالاهای کشورهای غربی هستند. بنابراین در اوج ادعای گسترش روابط با روسیه حجم عمده مبادلات ایران همچنان با غرب و کشورهای تحریم کننده ایران بوده است و این یکی از ویژگی های دیرزمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی است که اصولا با کشورهایی مناسبات بیشتر و بهتری برقرار می کند که با آن خشن تر و از موضع قدرت برخورد کنند. مقداری از کاهش روابط نیز مربوط به تحریم هایی است که این کشورها علیه ایران برقرار کرده اند و اگرنه هیئت حاکمه ایران همچنان نگاهش به غرب است. تازه اکنون و در دولت روحانی است که گام هایی جدی برای گسترش روابط اقتصادی و تجاری با روسیه و کشورهایی مانند برزیل و هند و غیره برداشته می شود که این نیز با مخالفت و انتقاد روبروست.

همه مخالفان و منتقدان روابط ایران و روسیه یکپارچه و یک هدف نیستند. برعکس به چند گروه به کلی ناهمگون تقسیم می شوند.

گروه نخست کسانی هستند که هنوز در فضای بقایای جنگ سرد و ضدیت با اتحاد شوروی سیر می کنند و بر این تصورند که روسیه همان ادامه شوروی است. این گروه که در گذشته ملغمه ای بود از سلطنت طلبان، مائوئیست ها، لیبرال ها و قشریون مذهبی همچنان جدی ترین و پرهیاهوترین مخالفان روابط با روسیه هستند. آنها بویژه در خارج کشور بسیار فعال هستند و مدعی هستند که ایران در دامن روسیه افتاده است.

گروه دوم را کسانی تشکیل می دهند که معتقدند منافع ایران اقتضا می کند که در نظام جهانی ادغام شود و ارتباط با روسیه و چین و کشورهای منطقه را عملا همچون مانعی دربرابر این ادغام می بینند. این گروه عمدتا طرفدار راه رشد سرمایه داری هستند و ادغام در نظام جهانی را به معنای ادغام در سرمایه داری جهانی و در مرکز آن امریکا و غرب می فهمند. از نظر آنان روسیه هرچند امروز یک کشور سرمایه داری است ولی در مرکز آن نیست و با امریکا در تضاد است.

گروه سوم طرفدار صاف و ساده امریکا هستند و معتقدند که ایران باید به همان دوران شاه باز گردد و ژاندارم و متحد منطقه ای و جهانی امریکا شود و رابطه با روسیه را نوعی اخلال در این روند می دانند. 

و بالاخره کسانی هستند که معتقدند جناح راست و گروه های قدرت طلب بر روی موج ضدیت با امریکا سوار شده اند. بنابراین هر چه زودتر روابط با امریکا و اروپا بهتر شود این جناح زودتر از صحنه بیرون می رود و فضا برای آزادی ها فراهم می شود. در این شرایط رابطه با کشورهایی مانند روسیه به شکل مانعی در برابر این بهبود روابط عمل می کند و عملا به زیان کشور و برقراری سریعتر دموکراسی است.

ما تظاهر این گروه را در جریان جنبش سبز دیدیم که زمانی که بلندگوها شعار مرگ بر آمریکا می دادند، آنان شعار مرگ بر روسیه را تکرار می کردند و اصلا روسیه را متهم به کودتای 88 می کردند. این نشان می دهد که ایستادگی حاکمیت دربرابر آزادی ها و تحولات و اصلاحات چگونه و به چه شکل به آگاهی ها لطمه زده است و برخوردهای واکنشی بوجود آورده است. باید با این گروه گفتگو کرد تا بتوانند حساب حکومت را از حساب منافع ملی و درازمدت ایران جدا کنند و این کار ساده ای نیست.

همانگونه که مخالفان رابطه با روسیه یکپارچه نیستند، مدافعان ضرورت چنین ارتباطی نیز یکپارچه نیستند و مشکل اصلی هم در همینجاست. در واقع نیز در رهبری جمهوری اسلامی کسانی و جناح هایی وجود دارند که به همکاری با روسیه بعنوان وسیله ای برای تاخیر در اتخاذ سیاست همه جانبه خروج ایران از انزوا و شرایط بحران نگاه می کنند و از این جهت از آن دفاع تبلیغاتی و گاه عملی می کنند. حرف از مقاومت می زنند ولی در واقع دنبال مقاومت دربرابر چیزی نیستند. اگر دنبال مقاومت بودند ایران را تا مغز استخوان به واردات از اروپا و صادرات مواد خام وابسته نمی کردند. آنان می خواهند وضع موجود و موقعیت خود را برای مدتی طولانی تر حفظ کنند. می خواهند همیشه نوعی تنش و جنگ و بی ثباتی در ایران وجود داشته باشد و به روابط با روسیه از این زاویه نگاه می کنند. یک قدرتی در برابر غرب و امریکا باشد که با اتکا به آن بتوان بی ثباتی داخلی را تا ابد ادامه داد. این دیدگاه است که در واقع مشکل ساز اصلی است و از همه دیدگاه های بالا منفی تر و خطرناک تر است زیرا متکی به بخشی از قدرت عمل می کند.

ما معتقدیم که روسیه امروز یک کشور سرمایه داری است که پیش از هرچیز بدنبال منافع خود است. دوران اتحاد شوروی و کمک های بی چشمداشت و بنا بر ملاحظات غیراقتصادی و ایدئولوژیک پایان یافته است. روی ایستادگی روسیه تا به آخر هم نمی توان حساب کرد. ولی این کشور اولا همسایه ماست، ثانیا در مناسبات اقتصادی و سیاسی جهانی و در ساختار اقتصاد داخلی ایران در موضع برتر قرار ندارد و بالاخره در زیر فشار محاصره امریکا قرار دارد و بنابراین آماده برقراری و گسترش روابط با ایران است.

ما همچنین به مسئله تنش زدایی با غرب به شکل تسلیم و ادغام در نظام جهانی سرمایه داری نگاه نمی کنیم. این ادغام مشکلی را از مشکلات کشور ما حل نمی کند، همانگونه که در گذشته حل نکرد. تنها روند عقب ماندگی و انحطاط که سابقه صد ساله دارد و حاصل همین ارتباط با غرب است را تداوم می دهد. اکنون غرب دچار بحران عمیق اقتصادی و اجتماعی است و می کوشد بار این بحران را بر دوش دیگر کشورها بگذارد. بنابراین به مسئله رابطه با روسیه دقیقا باید از زاویه حفظ ایران و ضرورت مقاومت در برابر امریکا و فشار نظام جهانی نگاه کرد. کشور ما اگر بخواهد سیاست مستقلی را در پیش بگیرد، خواه و ناخواه رویاروی غرب قرار خواهد گرفت و برای مقاومت نیاز به متحد دارد.  

در این شرایط ما معتقد به ضرورت همکاری های منطقه ای و بهبود مناسبات با همه کشورهای منطقه هستیم. حتی کشورهایی مانند عربستان که وابسته مستقیم به سیاست های امریکاست یا ترکیه که عضو ناتو است یا عراق و افغانستان که امریکایی ها در آنجا نفوذ مستقیم داشته و یا دارند. این همکاری ها کمک به تثبیت موقعیت امریکا در منطقه نیست، برعکس فضا را برای برهم زدن طرح های آن و خروج زودتر این کشور از منطقه فراهم می کند.

اینکه کسانی در جناح راست و مخالفان اصلاحات و تحولات وجود دارند که دنبال تیرگی روابط ایران با غرب تا زمان بدست گرفتن کامل قدرت توسط خود هستند و از این نظر بعضا از رابطه با روسیه پشتیبانی می کنند، به هیچوجه توجیه کننده موضع کسانی که خواهان تیره بودن روابط ایران و روسیه اند نمی باشد. اتفاقا دولت حسن روحانی در یکسال موجودیت خود بیش از تمام هشت سال دوران احمدی نژاد رابطه با روسیه را گسترش داده و این دقیقا به دلیل آن است که می خواهد مناسبات ایران با غرب را بهبود بخشد و به تحریم ها پایان دهد، اما نه از موضع تسلیم، بلکه از موضع مقاومت. فشارهایی که برای تخریب روابط ایران و روسیه به عمل می آید نه تنها هیچ کمکی به پیشبرد تنش زدایی و پایان یافتن تحریم ها نمی کند، بلکه برعکس آن را طولانی تر می کند، چرا که موضع طرفداران تحریم را تقویت می کند. بنظر ما به همین دلیل است که دولت روحانی بی توجه به فشارها و جنجال های مخالفان گسترش روابط ایران با روسیه، چین، برزیل، هند و کشورهایی نظیر آنها، در سمت گسترش این روابط می کوشد چرا که به سود حل مسائل خارجی است که ایران با آن مواجه است.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  460     29 خرداد ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت