راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سفر استالین، چرچیل و روزولت به ایران و تشکیل کنفرانس تهران

دستگیری نظامی های

طرفدار آلمان هیتلری در ایران 
 

در ادامه مرور تاریخ ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب بهمن 57، رسیده ایم به سال 1322. دو رویداد مهم این سال موجب شد تا عنوان بالای صفحه این شماره راه توده را نیز اختصاص به آن بدهیم. بنظر ما این دو رویداد کاملا نشان میدهد که سقوط رضاشاه نتیجه نزدیکی او به المان هیتلری برای اتحاد با آن و کشاندن ایران به جنگ دوم جهانی، در کنار هیتلر بود. یکی از این دو رویداد موج دستگیری نظامی ها و دولتمردان طرفدار آلمان هیتلری در دوران رضا شاه است و دیگری تشکیل "کنفرانس تهران" که  رویدادی تاریخی بود.

 

در ادامه مرور تاریخ ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب بهمن 57، رسیده ایم به سال 1322. دو رویداد مهم این سال موجب شد تا عنوان بالای صفحه این شماره راه توده را نیز اختصاص به آن بدهیم. بنظر ما این دو رویداد کاملا نشان میدهد که سقوط رضاشاه نتیجه نزدیکی او به آلمان هیتلری برای اتحاد با آن و کشاندن ایران به جنگ دوم جهانی، در کنار هیتلر بود. یکی از این دو رویداد موج دستگیری نظامی ها و دولتمردان طرفدار آلمان هیتلری در دوران رضا شاه است و دیگری تشکیل "کنفرانس تهران" که  رویدادی تاریخی بود. در میان نظامی هائی که دستگیر زندانی و یا تبعید شدند امثال باتمانقلیچ، زاهدی، منوچهری حضور داشتند که پس از جنگ، توسط محمد رضا شاه بار دیگر به خدمت فراخوانده شده و به بالاترین مدارج نظامی و فرماندهی رسیدند و حتی عامل کودتای 28 مرداد شدند. سرهنگ منوچهری، در دور دوم حضورش در ارتش نام خود را به "آریانا" تغییر داد و بعدها با درجه ارتشبدی مقتدرترین رئیس ستاد ارتش شد. او پس از انقلاب 57 برای مقابله با جمهوری اسلامی در ترکیه مستقر شد و سری هم در عراق داشت. باتمانقلیچ نیز تا درجه سپهبدی بالا رفت و چند سال نیز او رئیس ستاد ارتش شاهنشاهی بود. سرهنگ زاهدی با درجه سرتیپی به ارتش بازگردانده شد و با درجه سرلشگری کودتای 28 مرداد را رهبری کرد و سپس به درجه سپهبدی که تا آن زمان بالاترین درجه ارتش بود رسید. آنها، با همان خوی استبدادی و طرفداری از فاشیسم دوباره به خدمت در ارتش شاهنشاهی که از بعد از جنگ دوم امریکا نظارت کامل بر آن داشت بازگردانده شدند. در خود امریکا نیز بسیاری از سران نازی که به آن کشور منتقل شده بودند در خدمت ارتش و یا سازمان اطلاعاتی امریکا به کار گرفته شدند. این دستگیری ها و سپس آزاد شدن ها، آنقدر دارای اهمیت هست که اخبار آن با دقت خوانده شود، بویژه که با سقوط رضا شاه ارتباط مستقیم دارد.

با سقوط رضاشاه و تبعید او به جزیره سن موریس، ایران که می رفت تا در جبهه آلمان و ایتالیا قرار گیرد، از نیمه راه بازگشته و در جبهه ضد فاشیستی قرار گرفت و مهم ترین دیدار سران این جبهه، یعنی سران شوروی، انگلستان و امریکا در تهران برگزار شد. دیداری که به "کنفرانس تهران" مشهور است. روزولت، چرچیل و استالین به تهران آمدند و از جمله رویدادهای حاشیه ای این کنفرانس رفتن تحقیر آمیز محمدرضا شاه به سفارت انگلیس برای طلب بخشش برای پدرش و انتقال او به تبعیدگاهی با آب و هوای بهتر بود. نه چرچیل و نه روزولت برای دیدار با شاه ایران به کاخ او نرفتند و همانطور که در اخبار این سال، در همین شماره راه توده می خوانید، او را تنها برای چند لحظه در سفارت انگلیس به حضور چرچیل پذیرفتند. در عوض، استالین و هیات همراهش ( از جمله مولوتف وزیر خارجه معروف شوروی) برای شام به کاخ شاه رفتند. شرح این دیدار و این شام در کتاب خاطرات تاج الملوک همسر رضا شاه و همچنین در کتاب "گزارش مترجم استالین در کنفرانس" تهران بصورت یکسان آمده است. استالین در این دیدار نسبتا طولانی، قبل از خروج از کاخ، با اشاره به تابلوهای کمال الملک نقاش و آثار عتیقه و تاریخی ( از جمله جواهرات سلطنتی) به شاه و اعضای خانواده اش که تاج الملوک نیز درجمع آنها بوده می گوید "اینها که مال شما نیست. مال مردم است. ببرید در یک نمایشگاه بگذارید که مردم هم ببیند!". و در پایان نیز در پاسخ به تاج الملوک که از او در باره سلطنت شاه جوان که جانشین پدرش شده سئوال می کند، استالین می گوید: دوران سلطنت و پادشاهی تمام شده است. (نقل به مضمون)

شاه نه تابلوهای کمال الملک را به مردم پس می دهد و نه جواهرات را و نه از سرانجام پدرش درس می گیرد. او پا را جای پای پدرش می گذارد و سرنوشت او را نیز پیدا می کند.

در کنار این دو رویداد که با سرنوشت رضا شاه و ایران و جنگ دوم در ارتباط است، تاریخ معاصر ایران شاهد رویداد بسیار مهم دیگری در سال 1322 نیز هست و آن انتخابات مجلس چهارم است. برای نخستین بار، انتخابات که در دوران رضاشاه تبدیل شده بود به ابلاغ لیست نمایندگانی که او تعیین می کرد، به انتخاباتی رقابتی تبدیل شد. احزاب و از جمله حزب توده ایران در انتخابات شرکت کردند. دراین باره بسیار تلاش کرد حداقل اگر نمی تواند مجلس فرمایشی برپا کند، جلوی ورود چهره های ملی و بویژه نامزدهای حزب توده ایران به مجلس را بگیرد. ارتش در این زمینه دربار را یاری کرد. همچنان که بازار روحانیون را. اما علیرغم همه این کارشکنی ها و حتی تقلب در صندوق های رای، حزب توده ایران توانست 8 نامزد انتخاباتی خود را با رای و انتخاب مردم به مجلس بفرستد و فراکسیون حزب را در مجلس تشکیل بدهد. رهبری این فراکسیون را پرفسور رادمنش دبیراول حزب برعهده داشت. در تاریخ مجلس، جز در دورانی که سلیمان میرزا اسکندری فراکسیون سوسیالیست ها را در مجلس پس از انقلاب مشروطه برعهده داشت، چنین حضور و فراکسیونی ممکن نشده بود. ضمنا در همین سال، یعنی 1322، سلیمان میرزا اسکندری، نخستین رهبر حزب توده ایران چشم بر جهان فرو بست. در مرور تاریخ می خوانید که بمناسبت درگذشت سلیمان میرزا و همچنین سالگرد قتل دکتر ارانی در زندان رضاشاهی، حزب توده ایران توانست چنان مراسمی در ایران و بویژه درتهران برگزار کند که از آن تعبیر "قدرت نمائی" شد.

گزارش مترجم استالین در کنفرانس تهران و همچنین بخش هائی از خاطرات تاج الملوک که در بالا به آنها اشاره شد، پیشتر در راه توده منتشر شده که با مراجعه به بخش جستجو و نوشتن نام ها، می توانید آنها را مطالعه کنید.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  457     8 خرداد ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت