راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

پروانه شیرینلی
یادگار تظاهرات خونین 23 تیر 1330

در ایران روزهای تاریخی، اغلب باز می گردد به حوادثی که به نوعی مربوط است به کشاکش میان مردم و خودکامگی حکومت ها. از جمله چنین روزهائی، روز 23 تیرماه سال 1330 است .روزی که "هاریمن" امریکائی در نقش دلال بزرگ نفت، برای تحت فشار قرار دادن دکتر مصدق و جلوگیری از ملی شدن نفت ایران، خود را به تهران رسانده بود.
بزرگترین تظاهرات خیابانی در خیابان شاه آباد و میدان بهارستان آن روز تهران که شبیه خیابان انقلاب و میدان آزادی کنونی بود، علیه این سفر برپا شد. تظاهراتی که بخشی از رهبری حزب آن را بعنوان یک اشتباه و چپ روی که در جهت تقویت موقعیت مصدق نبود ارزیابی کردند.

 

 

در ایران روزهای تاریخی، اغلب باز می گردد به حوادثی که به نوعی مربوط است به کشاکش میان مردم و خودکامگی حکومت ها. از جمله چنین روزهائی، روز 23 تیرماه سال 1330 است .روزی که "هاریمن" امریکائی در نقش دلال بزرگ نفت، برای تحت فشار قرار دادن دکتر مصدق و جلوگیری از ملی شدن نفت ایران، خود را به تهران رسانده بود.
بزرگترین تظاهرات خیابانی در خیابان شاه آباد و میدان بهارستان آن روز تهران که شبیه خیابان انقلاب و میدان آزادی کنونی بود، علیه این سفر برپا شد. تظاهراتی که بخشی از رهبری حزب آن را بعنوان یک اشتباه و چپ روی که در جهت تقویت موقعیت مصدق نبود ارزیابی کردند.
نیروی پلیس و ارتش برای مقابله با مردم به خیابان آمدند و نبرد مردم بی سلاح با واحدهای نظامی آغاز شد. حالتی شبیه حوادث پس از انتخابات 22 خرداد 1388 که واحدهای سپاه و نیروی انتظامی را به خیابان ها اعزام کردند تا در حمایت از دولت احمدی نژاد و تحمیل نتیجه اعلام شده انتخابات مردم را سرکوب کنند. ضمنا، یادمان باشد که در جمهوری اسلامی "نیروی انتظامی" حسابش جدا از حساب پلیس و کلانتری هاست. نیروی انتظامی ادامه همان کمیته های پس از انقلاب است که پیوند دارد با سپاه. همانگونه که بسیج پیوند دارد با سپاه. و این هر سه، یعنی سپاه و نیروی انتظامی و بسیج حسابشان هم از پلیس و هم از ارتش جداست. شاید لازم باشد این ساختار نظامی جمهوری اسلامی را هم هر چند وقت یکبار مرور کنیم تا یادمان نرود کی به کیست!
روز 23 تیر و درجریان مقابله مردم با واحدهای ارتش که با توپ و تانک به خیابان آمده بودند، شماری کشته و شمار بیشتری مجروح شدند. تظاهرات خیابانی یکشنبه 23 تیر ماه 1330 یک هفته تهران را تکان داد. این هفته را می توان با هفته پس از کودتای انتخاباتی سال 1388 مقایسه کرد، که البته ابعاد حضور مردم در این دو تظاهرات با هم قابل مقایسه نیست، زیرا جمعیت تهران در این دو زمان با هم قابل مقایسه است. بگذریم که آگاهی مردم و عمق درک سیاسی مردم نیز در این دو زمان و دو دوره با هم قابل مقایسه نیست. پشتوانه قیام علیه کودتای 22 خرداد یک انقلاب عظیم بود و 33 سال تجربه و آگاهی سیاسی فعالان سیاسی و روشنفکران و دانشجویان وسیع مردم.
در قیام و راهپیمائی 25 خرداد 1388 گفته می شود بالای 3 میلیون نفر تنها در تهران به خیابان آمدند، درحالیکه در قیام23 تیر سال 1330 جمعیت باندازه پر کردن میدان بهارستان و خیابان های مرکزی آن زمان تهران بوده است. یعنی خیابان های شاه آباد، تا سرچشمه و پامنار، اطراف مجلس تا دروازه شمیران!
این دو قیام، یعنی قیام 23 تیر 1330 و قیام 25 خرداد 1388 دو قربانی زن دارند که نامشان در تاریخ ثبت شده است. البته یکی از آنها کشته شد و دیگری هنوز زنده است. آن که در قیام مردم علیه کودتای انتخاباتی 22 خرداد کشته شد "نداآقا سلطان" بود و آن که در قیام 23 تیر زیر تانک ارتش وقت رفت اما جان به سلامت برد "پروانه شیرینلی" است، که خوشبختانه همچنان در قید حیات است و در پایتخت بلغارستان "صوفیه" زندگی می کند و سیاوش کسرائی پیش از مهاجرت به کشور اطریش به دیدارش رفت. یعنی همین عکسی که در خانه امیرنیک آئین (از رهبران اعدام شده حزب توده ایران در قتل عام 1367) گرفته شده است. دیدار و شامی مختصر و به یاد آوردن آنچه در پشت سر مانده بود.
- یادت می آد اون روز چه شد؟
- آره سیاوش جان. موقع خوندن قطعنامه متینگ تیراندازی شروع شد و تانک ها به طرف جمعیت به حرکت در آمدند. دو نفر رفتند بالا که قطعنامه را بخوانند اما تیر خوردند و افتادند جلوی پای مردم. نفر سوم مرحوم حسن خاشع بود. خیلی صدای خوبی داشت. تئاتری بود.
- خیلی هم جسور بود.
- راست میگی. خیلی جسور بود. روی صحنه هم همینطور بود. نقش هائی را هم که بازی می کرد از تمام وجودش مایه می گذاشت. اون روز هم موقع خواندن قطعنامه تیر خورد اما پائین نیآمد و قطعنامه را تا آخر خواند و بعدش از پا در آمد.
فردای تظاهرات 23 تیر، مطبوعات وقت، از جمله مجله "ترقی" عکس "پروانه شیرینلی" را روی تخت بیمارستان نجمیه تهران منتشر کردند و نوشتند که این دختر، با جسارت در مقابل تانک های ارتش ایستاد تا سرانجام پایش زیر تانک رفت. او را به بیمارستان رساندند و زنده ماند، البته با پائی که از زیر تانک بیرون کشیده شد!
با انتشار عکس پروانه شیرینلی که دختری خوش سیما با چهره ای مصمم ، سیل دسته گل و نامه به سوی او روان شد و تقاضای ازدواج پشت تقاضای ازدواج، که البته قبول نکرد و نکرد و نکرد... تا حالا که زنی است کهنسال.
ببینید ایران ما، چه داستان های ناگفته و ناشنیده و ورق خورده در تاریخ جنبش استقلال طلبی و آزادیخواهی دارد. پروانه شیرینلی خود یکی از آنهاست. زندگی اش، خود یک رمان است! در 18 سالگی مقابل تانک ارتش سینه سپر کرد. در روزی که در آن سالها معروف شد به "یکشنبه خونین"!
در همان روزها، نشریه چلنگر، در اولین شماره پس از حادثه شعری در وصف پروانه شیرینلی و ناپایداری استبداد و سرکوب منتشر کرد که سراینده اش زنده یاد "محمد علی افراشته" طنز پرداز بزرگ تاریخ مطبوعات ایران و سردبیر و بنیانگذار نشریه "چلنگر" بود. همان که امثال هادی خرسندی و دیگرانی مانند او، وامدار وی اند اما زبان به قدردانی باز نمی کنند. آن شعر با این بیت پایان می یافت:
به شیر مادرت ای شیر شرزه، پروانه
قسم که در روی این پاشنه نمی مانه
 

 

 

 

                        راه توده  450     21 فروردین ماه 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت