راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

پرسش و پاسخ تیرماه 59

نارضائی

و جدا شدن از

حاکمیت و انقلاب

از سال 58 آغاز شد

 
 

 

این یکی از مستند ترین پرسش و پاسخ های دبیر اول حزب توده ایران در سالهای فعالیت علنی حزب توده ایران در داخل کشور (نورالدین کیانوری) است که در تاریخ  تیر ماه 1359 برگزار شده است. این پرسش و پاسخ نشان میدهد که رهبری حزب توده ایران از همان اوائل سال 1359 نگران دور شدن رهبری جمهوری اسلامی از آرمان های واقعی و مردمی انقلاب 57 و رشد نارضائی مردم بود و آن را با همه ملاحظاتی که بدلیل سیاست اتحاد و انتقادی که در برابر حاکمیت داشت و احتیاطی که برای حفظ فعالیت علنی در داخل کشور در نظر داشت، مطرح کرد. آنچه در آن زمان گفته شد و میخی بود که بر سنگ خارا فرو نرفت، به فاجعه امروز، یعنی غارت کشور در یک سیستم سرمایه داری لجام گسیخته و بی کنترل انجامیده است.  همچنان که نشان میدهد از  همان ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی نبرد اصلی در حاکمیت و پیرامون آن بر سر سمت گیری اقتصادی مملکت بوده است.

 

روش انقلابیون ایران در قبال "نارضایی ها"ی مردم چگونه باید باشد؟

 

س: نارضایی مردم روز به روز شدیدتر می شود، در نتیجه این امر بحران درون اجتماع ما دارد شدت پیدا می كند. پایگاه مخالفان انقلاب دارد رشد می كند. برخی اقدامات از سوی نیروهای مختلفی كه در چارچوب رهبری انقلاب قرار دارند، اختلافات را در جامعه عملا زیادتر می كند. آیا این كارها آگاهانه است؟ از آن جمله در مورد مساله حجاب، مساله مجاهدین، مساله دستفروش ها، مساله بالا بردن قیمت گوشت. آیا همه این ها در چارچوب همین تشدید نارضایی نیست؟ و وظایف انقلابیون چیست؟ آیا ما هنوز هم بایستی كه از این رهبری جمهوری اسلامی، از این جمهوری اسلامی، از این حاكمیت فعلی پشتیبانی بكنیم؟...

 

ج: در این زمینه باز هم سئوالات خیلی زیادی شده كه نشان دهنده ناراحتی عده ای از دوستان ما كه این جا شركت كردند، هست، در عین حال نشان دهنده این هم هست كه دوستان ما در تحلیل مسایل اجتماعی یك كمی دچار بی حوصلگی و دستپاچگی شده اند و در نتیجه اشتباه می كنند.

ببینید، دوستان عزیز! مساله این است كه واقعیت بحران اجتماعی ما دارد تشدید می شود. این بحران اجتماعی ما كه دارد تشدید می شود، چند تا ریشه دارد. یك ریشه اش عبارت است از فعالیت مخالفان انقلاب. یك ریشه اش عبارت است از نارسایی، كمبود، اشتباهات و عدم لیاقت ارگان های رهبری در حل مسائل اجتماعی. یك ریشه اش هم كه مقداری از این عامل دوم ناشی می شود، عبارت است از تشدید مبارزه طبقاتی در جامعه ایران. مبارزه طبقاتی در جامعه ایران دارد تشدید می شود. برای این كه هنوز تكلیف جامعه ایران معلوم نیست. جامعه ایران می خواهد سرمایه داری را نگه دارد یا نگه ندارد. دعوا بر سر مساله حاكمیت است، آیا سرمایه داری را می شود نگه داشت و با آن مشكلات اجتماعی را حل كرد یا نمی شود نگهش داشت؟ این مساله طرفدارانی دارد، مخالفینی دارد. در نتیجه این نبرد طبقاتی كه در حال تشدید است، بحران اجتماعی هم تشدید می شود. این یك عامل است. عامل دوم این است كه همان طور كه بارها گفته ام انقلاب ایران بدون یك سازمان رهبری كننده پیروز شد؛ و این سازمان رهبری كننده هنوز هم به وجود نیامده است. نهادهایی كه به وجود آمده، این نهادها خود رو هستند، هیچ كدامشان با یك برنامه مشترك عمل نمی كنند، تنها وجه مشتركی كه بین این ها هست، اصول اسلام است و چگونگی درك این اصول هم از سوی افراد مختلف به كلی متفاوت است. یعنی در مورد چگونگی درك اسلامی از مالكیت، مثلا بین آقای اصفهانی و آیت الله روحانی، یك دره عمیق وجود دارد. (منظور رضا اصفهانی است که در دوره ای وزیر کشاورزی بود و از اصلاحات ارضی پشتیبانی می کرد و آیت الله روحانی که طرفدار بزرگ مالکان بود. راه توده) این دو شیوه درك با هم متناقض و متضاد هستند. بین افراد مختلف، بین عده ای از تجار بازار كه در دوران انقلاب شاید، در جهت انقلاب قرار داشتند و به طور كلی علیه شاه و علیه ساواك بودند، از یك سو و کسانی كه می خواهند مالكیت بزرگ را از بین ببرند، از سوی دیگر، اختلاف نظر زیادی در باره درك اسلام از مالكیت هست.

به این ترتیب مساله طبقاتی شدن این مبارزه اجتماعی كه در ایران انجام می گیرد، هنوز در حال گسترش است، در حال انجام گرفتن است. این در عمل حاكمیت هم دیده می شود. ما كسانی را الان در حاكمیت می بینیم كه طرفدار جدی حتی تجدید وابستگی به امپریالیسم هستند و اقداماتی می كنند كه در آن جهت است. افرادی را هم می بینیم كه این ها با تمام قوا می خواهند وابستگی به امپریالیسم را از بین ببرند و اقداماتی می كنند در جهت استقلال اقتصادی.

بر زمینه این برخوردها، توام با انواع فعالیت مخالفان انقلاب كه موفق شده نیروهای خودش را سازمان بدهد، مجهز و متشكل بكند،- حالت بحرانی كنونی در جامعه پیدا شده است. و اما در مورد نواقص و اشتباهات و كمبودهایی كه الان هست. اگر فكر كنیم هر كمبودی كه پیدا می شود، هر حادثه منفی كه اتفاق می افتد، هر تصمیم منفی كه گرفته می شود، این را حتما ضدانقلاب كرده، به نظر ما فكر نادرستی است. ما درچارچوب برخورد به مسایل می توانیم مشاهده بكنیم: یكی برخوردی است كه برخی از مقامات حاكمه می كنند- آن هایی كه قدرت در دستشان است. آن ها می خواهند تمام اشتباهات را بپوشانند یا توجیه كنند.

برخورد دوم، برخورد خرده گیرانه است، برخورد چپ نماها و چپ گراها است كه هر نقصی كه پیدا می شود، فورا حكم می دهند كه این آگاهانه است، این مال ضد انقلاب است، دست هایی كه این اشتباهات را كرده اند قصد خرابكاری داشته اند. برخورد دیگر، برخورد خرابكاران یعنی خود ضد انقلاب است. ضد انقلاب برخوردش این است كه هر نارسایی و نقصی را بزرگ بكند، گنده كند، مردم را تجهیز بكند و بریزد توی خیابان و به عملیات تخریبی وا دارد. یكی هم برخورد سازنده است. یعنی تشخیص بدهد كه فلان عمل تا كجایش نتیجه یك اشتباه است، نتیجه ندانم كاری است، و تا كجا ممكن است خرابكاری باشد، یعنی برخورد انتقادی سازنده نسبت به مسایل. ما- حزب توده ایران- كوشش می كنیم كه این برخورد آخری را داشته باشیم، و مسایل عمده ای كه پیدا می شود و رویدادهای عمده اجتماعی را تحلیل بكنیم، جنبه های ضعیفش را معلوم كنیم، آن جا كه به ندانم كاری، به عدم تشخیص علمی، به عدم برخورد صحیح اقتصادی و سیاسی مربوط می شود، آن را به همان شكل مورد انتقاد قرار بدهیم. و آن جا كه عمل ضد انقلاب را می بینیم، آن را به عنوان عمل ضد انقلاب گاه توضیح بدهیم و گاه فقط كمك كنیم كه آن عمل خنثی بشود. بدون این كه حتی توی روزنامه هم خودمان خبرش را اول بدهیم. می گذاریم دیگران خبرش را بدهند، نمونه هایش را دوستان ما در هفته های اخیر دیده اند.

از این لحاظ است كه ما كوشش می كنیم، سایر نیروهای سالم اجتماعی، نیروهای انقلابی راستین یعنی مبارزان چریك، مبارزان مجاهد را به داشتن این نوع برخورد صحیح دعوت كنیم. چنین برخوردی جو داخل طیف انقلاب ایران را سالم خواهد كرد. این طیف همان طور كه ما بارها گفتیم، یك طیف بسیار ناهمگون است، ولی به طور عمده این نیروها هنوز طرفدار انقلاب ایران هستند، طرفدار كوتاه كردن دست نفوذ امپریالیسم هستند. در عین حال كه موضع گیری های تند و بسیار شدید اجتماعی هم می توانند داشته باشند. ما نیروهای سالمی را انقلابی می دانیم كه با تمام قوا می خواهند دست امپریالیسم آمریكا از ایران بریده شود و تمام دسائسش خنثی شود. ولی این نیروها در عین حال در مسایلی مانند روابط با كشورهای سوسیالیستی، برخورد به افغانستان و غیره، موضع بسیار نادرستی دارند كه به موضع آقای ضیاءالحق و آقا شاهی (رهبران وقت پاکستان) شبیه می شود. ما با این نیروهای سالم باید برخورد خیلی دقیق داشته باشیم، تشخیص بدهیم كه رفتار ما با این ها نباید مثل رفتارمان با كسانی باشد كه معتقد هستیم آگاهانه با آقا شاهی همكاری می كنند، برای تضعیف انقلاب ایران. ما باید به سایر نیروها هم توصیه بكنیم كه رفتارشان در همین جهت باشد. در این چارچوب هست كه چگونگی برخورد ما به اختلافاتی كه در درون مقامات حاكمه ایران وجود دارد، روشن می شود.

 

6 تیرماه  1359

 

 

 

 

                        راه توده  44    22 اسفند ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت