راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

توده ایها بعنوان نیروی انقلاب 57 شانه به شانه تحولات

و دولتی که به رئیس جمهور آن رای داده اند حرکت می کنند.

اصلاحات و تحولات

ناگزیرتر از همیشه پیش می رود

 
 

 

حوادث هفته های اخیر، تقابلی که شکست خوردگان انتخابات 92 در برابر دولت دکتر حسن روحانی اغاز کردند و ناگزیر شدن آنان به عقب نشینی، نشان از ورود ایران به مرحله ای جدید دارد. مرحله ای که می توان آن را آغاز بازگشت ناپذیر شدن روند تحولات و اصلاحات دانست. این روندی است که با انقلاب ایران آغاز شده و سه دهه است که با فراز و نشیب ادامه دارد. سه دهه در مقیاس تاریخ دورانی کوتاه است. انقلاب مشروطه نیز حداقل بیست سال طول کشید و از حوادث بسیاری عبور کرد که براثر یک سلسله کم آگاهی های مردم، شرایط نامناسب بین المللی و داخلی و ضعف انقلابیون به سلطنت رضاخان انجامید و تازه پس از سلطنت رضاخان که فصلی از آن به کشاکش بر سر "جمهوری" یا "سلطنت" گذشت و طرفداران تحولات را به دو گروه تقسیم کرد نیز حوادث تحت تاثیر این انقلاب بود. دوران سیاه تاریخی که با کودتای 28 مرداد در کشور ما آغاز شد نیز 25 سال طول کشید تا پایان یابد. بنابراین سه دهه در مسیر یک تحول بنیادین زمان زیادی نیست و باید صبر و آگاهی را، همزمان با حرکت در کنار مردم بیشتر کرد.

کشور ما همچنان در دوران تاریخی قرار دارد که انقلاب 57 سرآغاز آن است. محتوای این دوران ضرورت برقراری و تثبیت جمهوریت و قرار گرفتن حکومت تحت تاثیر مستقیم رای و خواست مردم است. آنچه امروز روی می دهد چیز تازه ای نیست. ادامه روندی است که از سی سال پیش در دو جبهه شروع شده است. خواست جمهوریت از همان روز نخست با مقاومت ها و فراز و نشیب ها روبرو شد. جنگ به کشور ما تحمیل شد، اولین رئیس جمهور سقوط کرد، رئیس جمهور بعدی و نخست وزیر وی ترور شدند، ترور و انفجار و اعدام و جنگ در کردستان، شماری اصل انتخابات را زیر سوال بردند، آن را مخالف اسلام معرفی کردند. پس از درگذشت آیت الله خمینی توانستند شورای نگهبان را بالای سر انتخابات و جمهوریت قرار دهند و بنام رد صلاحیت، جمهوریت و انتخابات را در منگنه گذاشتند، در دوران موسوم به سازندگی بنام تهاجم فرهنگی به مقابله با آرمان های انقلاب پرداختند. در جبهه مقابل نیز دفاع مردم از حق خود دربرابر حکومت در تمام این دوران ادامه داشته است. مردم با جنبش اصلاحات پاسخ دادند و زمانی که مخالفان رای و حاکمیت مردم کوشیدند اصلاحات را خفه کنند با جنبش سبز به میدان آمدند و دربرابر سرکوب جنبش سبز، انتخابات 92 را به عرصه دیگری از مقاومت و حضور خود برای حفظ جمهوریت و تثبیت آن تبدیل کردند.

دولت روحانی و مردم ما وارث تضادها و تقابل هائی اند که آنچه گفته شد تنها فرازهای بزرگ ترین رویدادها بود. جنبش های پس از انقلاب، وارث 33 سال تاریخ انقلاب ایران هستند. همه چیز نشان می دهد که مردم از این میراثی که سخت بدست آورده اند، از این تجربه که گاه برای آنها بسیار سنگین و گران تمام شده است بهره گرفته اند تا این روند را بازگشت ناپذیر کنند و اجازه بازگشت سلطنت را ندهند و جمهوری را با چنگ و دندان حفظ کنند. بحران همه جانبه ای که امروز کشور ما با آن مواجه است چیزی نیست جز حاصل تقابل بخش مهمی از حاکمیت که در پی بازگرداندن سلطنت و تحمیل آن به مردم است و مقاومتی که مردم در برابر این بخش قدرتمند حاکمیت می کنند.

جنبش اصلاحات، جنبش سبز و اکنون انتخابات 92 به حکومت نشان داد که جامعه و مردم از خواست خود عقب نمی نشینند ولو اینکه بسته به شرایط، شکل های مختلفی را برای تحمیل اراده خود به حکومت برگزینند که در نهایت به یک هدف باید بیانجامد و آن تسلیم حکومت در برابر مردم است.

بحرانی که امروز جامعه و حاکمیت را در بر گرفته و بصورت بحران همه جانبه اقتصادی و سیاسی در آمده، ضمنا ناشی از بی لیاقتی بخش استبداد طلب و چسبیده به قدرت آن نیز هست. تجربه هشت ساله احمدی نژاد نشان داد که جناح راست حکومتی کمترین توان و لیاقت و تدبیری برای اداره کشور ندارد. اینان بهترین فرصت های کشور ما را از دست دادند و کشور را در همه عرصه ها به قهقرا راندند.

از سوی دیگر، بحران حکومتی ناشی از تضاد تجربه، آگاهی و تعقل ملی با حاکمیت نیز هست. این آگاهی و تعقل ملی هم حکومت را با بحران اداره مستبدانه مواجه کرده و هم راه برونرفت از بحران را در برابر کشور قرار داده است. همین آگاهی و خرد ملی است که به مردم ما امکان داده با وجود همه نارضایتی هایی که از کل نظام و نحوه برخورد با مردم و اداره کشور دارند، بکوشند از هر روزنه ای برای برونرفت کشور از وضع کنونی بهره بگیرند. پشتیبانی ملی از دولت روحانی و بهره گیری این دولت از این پشتیبانی دو رویه این خرد و تعقل و آگاهی ملی است که ما را به بازگشت ناپذیر شدن روندی که آغاز شده بیش از هر زمان دیگر امیدوار می کند.

هیچ چیز برای کشور ما اکنون خطرناک تر از برهم خوردن آگاهی و وحدت ملی آن نیست. انواع و اقسام نابرابری ها جامعه ما را تهدید می کند. دوران نکبت بار هشت ساله گذشته به نابرابری در همه عرصه ها انجامیده است. نابرابری میان اقوام و ملیت ها، نابرابری و تشدید اختلاف میان مذاهب، نابرابری در برخورداری از مواهب فرهنگی، نابرابری در دسترسی به امکانات آموزشی، نابرابری در سلامت و تندرستی و  بالاخره نابرابری وحشتناک فقر و ثروت و ... همه و همه خطراتی است که وحدت و ثبات کشور ما را تهدید می کند. کاهش این نابرابری ها مستلزم غلبه بر دگم ها و جزمیات و اندیشه هایی است که در سال های اخیر بر سیاست و فرهنگ و اقتصاد کشور ما تحمیل شده است. باید مسیر گذشته را عمیق بررسی کرد و راه غلبه بر شکاف ها و اختلاف ها و تضادهایی که وحدت ملی کشور ما را تهدید می کند یافت. در این صورت است که ما می توانیم یقین پیدا کنیم که مسیری که برای تحولات در کشور ما آغاز شده در این مرحله بازگشت ناپذیر خواهد شد و در شرایط کنونی برای یاری رسانی به رئیس جمهوری که خود را متعهد به وعده های پیش از انتخابات و متعهد به حفظ وحدت ملی و بهره گیری از همه نیروهای میهن دوست میداند هیچ فرصتی را نباید از دست داد. توده ایها بعنوان بخش مهمی از دگراندیشان جامعه ایران، در لحظه لحظه انتخابات 92 با تمام ظرفیت خود در داخل کشور شرکت کردند و در دوران پس از انتخابات نیز همین سیاست را پی گرفته اند. ما بارها نوشته ایم و باز هم تاکید می کنیم: این حاکمیت و شخص رهبر جمهوری اسلامی بود که در آخرین سخنرانی های پیش از انتخابات 92 خویش از همگان، از جمله دگر اندیشان و حتی مخالفان نظام خواست تا در انتخابات شرکت کنند. این همگان و این دگراندیشان که توده ایها در راس آنها قرار دارند در انتخابات 92 شرکت کردند. شرکت کردند، بعنوان وظیفه ملی خود، برای تغییر سیاست نظامی و امنیتی، برای دفع خطر حمله نظامی به ایران و برای به پیروزی رساندن شخص حسن روحانی که او را از جمع تائید صلاحیت شده ها شایسته ترین فرد برای دراختیار گرفتن سکان ریاست جمهوری تشخیص دادند. طبیعی است که آنها برای زینت المجالس بودن در انتخابات شرکت نکردند، بلکه برای تحولات در انتخابات حضور یافتند و صد البته، پس از انتخابات نیز در جبهه دولتی که به رئیس جمهور آن رای داده اند قرار دارند. آنها رای ندادند که از فردای انتخابات به کنج خانه هایشان بازگردند. رای دادند که تحولات را پیش ببرند و حامی فعال تحولات باشند. اینست دلیل و انگیزه حضور توده ایها در جبهه دولت روحانی. ما نه تنها این را پنهان نمی کنیم، بلکه با صدای بلند اعلام می کنیم: ما رای داده ایم و از رای خود دفاع می کنیم و برای دفاع از رای خود از هر گام دولت در جهت تحولات نه تنها پشتیبانی می کنیم، بلکه نیروی یاری رسان به آن هستیم. اینست آن سیاستی که "راه توده" در زیر فشارهای سهمگین سیاسی و سخیف ترین اتهامات پیش می برد. ما پرچم حزب را بلند کرده ایم و شانه به شانه مردم در داخل کشور حرکت می کنیم و یقین قاطع داریم که اکثریت قریب به اتفاق توده ایهای داخل کشور زیر این پرچم حرکت می کنند و به اقتضای شرایط و ملاحظات ناگزیر به پیش می روند.

 

 

 

                        راه توده  44    26 دی ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت