راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

با مطالعه منسجم

و آگاهی تاریخی

می توان کمتر

اشتباه کرد!

 
 

  درمیان نامه ها و پیام های دریافتی، گاه سئوالاتی وجود دارد که بهتر است پرداختن به آنها بصورت عمومی باشد تا پاسخ به یک خواننده و به همین دلیل از مسئول صفحه پیام ها همیشه خواسته ایم این نوع سئوالات را جمع کرده و برای یکی از اعضای تحریریه راه توده ارسال دارد تا پاسخی در چارچوب یک مقاله داده شود. از جمله این سئوالات، که جنبه عام نیز دارد اینست که چه باید کرد تا تحلیل و تفسیر رویدادهائی مانند انتخابات، اصلاحات و نظائر آنها دچار اشتباه نشود؟

پاسخ کلی و عمومی ما چنین است:

اگر منسجم و با هدف مطالعه کنید بعد از مدتی تکلیفتان با حوادث و موضع گیری ها روشن می شود. بسیاری از حرف ها و نظرات چپ روانه و سلطنت طلبانه ای که در این سالها رواج پیدا کرده، در حقیقت تکراری است. حتی تقلیدی است از سال های اول انقلاب که در حد خود در به انحراف کشیده شدن انقلاب 57 نقش داشت.
بازگردید به همین جمهوری اسلامی و دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی. حمله به کوی دانشگاه در سال 1378 را به یاد دارید؟ پس از این حمله، دانشجویان در کوی دانشگاه تحصن کردند تا به ماجرا رسیدگی شود. در همان چند روز پر التهاب راه توده، 2 اطلاعیه خطاب به متحصنین منتشر کرد و توصیه کرد به امید تظاهرات در خیابان ها از دانشگاه خارج نشوند، چرا که این خواست و حتی تحریک سازمان امنیت موازی و مخالفت با دولت خاتمی است که در حمله به کوی دانشگاه نیز نقش داشته است. چپ روی ها آغاز شد و حتی همین آقای طبرزدی که اکنون چهره ای بسیار متفاوت و باتجربه شده، ناگهان از زندان آزاد شد و با آمدن در مقابل دانشگاه از بیرون آمدن دانشجویان و تظاهرات خیابانی حمایت کرد. بدین ترتیب، یک فرصت استنثائی برای گسترش تحصن در دانشگاه تهران و فشار به مخالفان اصلاحات از کف رفت. عده ای از دانشجویان به امید تظاهرات خیابانی از دانشگاه بیرون آمدند و چماقداران سازمان یافته ای که بعدها روح الله حسینیان معروف (رئیس سازمان اسناد انقلاب اسلامی و نماینده کنونی مجلس) در مصاحبه ای گفت که خدمت رهبر رسیدم و گفتم ما می توانیم یک تظاهرات خیابانی ترتیب بدهیم و تحصن را سرکوب کنیم. رهبر سکوت کرد و ما کار خودمان را کردیم. همین چماقداران بنام دانشجویان متحصن که روحشان هم از حوادث پشت صحنه خبر نداشت به مغازه ها، دکه روزنامه فروشی ها و کیوسک های تلفن حمله کردند، شیشه شکستند و چند نقطه را هم آتش زدند و سپس سرکوب تحصن به بهانه همین تخریب هائی که خودشان انجام داده بودند شروع شد. به عکس "باطبی" در همان تحصن و تظاهرات در خیابان انقلاب بازگردید و ببینید!
همین حالا نیز همان بازی را مخالفان دولت روحانی می خواهند تکرار کنند و اگر هنوز نتوانسته اند، به دلیل نداشتن توان سالهای دولت خاتمی، رسوائی دولت احمدی نژاد و آگاهی مردم است. البته در هر نوبت هم عده ای در سر پیچ تحولات نخود آش می شوند. چپ می زنند، ملی گرا می شوند، فیلشان یاد دوران شاه می کند و ناخواسته گاری بدترین جناح های جمهوری اسلامی را از گِل در می آورند.
چه باید کرد؟ راه حل چیست؟
ابتدا باید فهمید چپ روی چیست؟
روند در تحولات اجتماعی چیست؟
توازن قوا یعنی چه؟
پایگاه طبقاتی حکومت ها یعنی چه؟
پایگاه طبقاتی مخالفان و اپوزیسیون چیست؟
در هر جنبش خواسته های اقتصادی مردم کدام است؟
روشنفکران که همیشه به چند گروه تقسیم می شوند، هر کدام در کدام جبهه قرار میگیرند؟
نقطه ضعف حکومت چیست؟
نقطه قوت جنبش چیست؟
پس از یافتن پاسخ این پرسش هاست که شعار عبور از یک مرحله خود را نشان میدهد.
اینها اصول پایه ای تحلیل است. حالا در این چهارچوب باید نگاه کرد که اندک آزادهای سیاسی آیا فضای اجتماعی را هم باز می کند؟ حکومت را افشاء می کند؟ آگاهی مردم را بالا می برد؟
اگر بله. از همین اندک باید دفاع کرد و تلاش کرد گام به گام آن را گسترش داد.
در جبهه حکومتی باید نگاه کرد که آیا حکومت یکپارچه است؟
آیا قدرت مانور را مانند گذشته دارد؟
اگر در حکومت شکاف ایجاد شده است، آیا از این شکاف می توان به سمت متحد کردن بخشی از حکومت با جنبش و با تحولات استفاده کرد؟
و اگر اینطور هست که قطعا باید باشد، پس سیاست اتحاد باید پیش برده شود. یعنی گسترش هر چه بیشتر جبهه طرفداران تحولات و منزوی تر کردن بدسگال ترین بخش حکومت.
در این مانور سیاسی طبیعی است که باید از برخی خواست ها و شعارها که با این بخش از حکومت و حتی بخشی از نیروهای حاضر در جبهه در تعارض است چشم پوشی کرد، تا اتحاد حفظ شود و بتوان گام به گام به جلو رفت.
وقتی این کلیات را خوب هضم کنیم آنوقت براحتی متوجه برخی بچه بازی ها و چپ نمائی ها، تحریم بازی ها و ... می شویم.
• اگر روشنفکر سیاسی ما دارای انسجام فکری مناسب شرایط بودند و یا باشند و وارد میدان شوند آنوقت گرفتن جلوی برخی چپ روی ها، توهم زدگی ها، کم اطلاعی ها و بی خبری ها از گذشته پیش از انقلاب 57 گرفته می شود. اما مشکل اینست که زیر فشار پدیده های منفی و عملکرد حاکمیت طی سه دهه و اندی روشنفکران ما نیز نه منسجم اند و نه حال و روز ورود به صحنه را دارند. در واقع آنها خودشان هم سردرگم اند و بیشتر تحت تاثیر حوادث اند.
 

 

 

 

                        راه توده  44    3 بهمن ماه 1392

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت