راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله راه توده 519

"ستاد فرماندهی اقتصاد"

چوب تازه ای لای چرخ دولت

 

 

هفته گذشته هیئت دولت با آیت الله خامنه‌ای ملاقات کرد. آقای خامنه‌ای در این دیدار طبق عادت به ارائه رهنمود و انتقاد از دیگران و تعیین چند خط قرمز و حرفهای کلی و بی اعتباری پرداخت که معمولا در اینگونه دیدارها بر زبان می آورد و دیگر کسی هم توجهی بدان ندارد. بخش عمده سخنان وی به مسائل اقتصادی اختصاص داشت. البته در میان سخنان ایشان برخی توصیه های درست هم وجود داشت مانند توسعه معادن با جلوگیری از خام فروشی یا مهار واردات و یا برنامه ریزی برای خودکفایی در کالاهای اساسی و مشابه آن که ایکاش این توصیه ها را در دوران احمدی نژاد کرده بود و با این ادعا که نظر من به احمدی نژاد نزدیکتر است تن به کودتا علیه رای مردم کودتا نمیداد و چند صد میلیارد دلار واردات و نابودی تولید ملی و چهار سال پرنکبت دیگر را بر نکبت پیش از آن بر روی دست مردم ایران نمی گذاشت.

آیا این چند توصیه درست به معنای آن است که ایشان از اشتباهات فراوان گذشته درس آموخته و  قصد جبران آن را دارد؟ بنظر چنین نمی رسد و بقیه سخنان ایشان، اتفاقا عکس این را نشان می دهد. بخش مهم و اصلی سخنرانی وی، پذیرش ضمنی اشتباهات گذشته خود نبود بلکه آنجا بود که به "اقتصاد مقاومتی" - که منظور همان اقتصاد ریاضتی است - گریز زد و بر ضرورت تشکیل "ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی" و لزوم بهره گیری دولت از "ظرفیت های بسیج" تکیه کرد.

در واقع تمام این دیدار برای بیان همین دو جمله برنامه ریزی شده بود که فصل تازه ای از مزاحمت و حاشیه سازی برای دولت روحانی ایجاد شود. این بخش از سخنان آقای خامنه ای که نه حامل کلی گویی بلکه حاوی یک دستور مشخص بود چند بخش داشت که چند نکته را نشان می دهد.

بخش نخست عبارت از آن است که آشکار می کند ایشان همچنان بدنبال طرح نظامی کردن اقتصاد و سیاست در ایران و سپردن ایران بدست فرماندهان نظامی است که زیر نظر آقازاده "مجتبی" فعالیت می کنند. همان طرحی که احمدی نژاد را برای اجرای آن بر سر کار آوردند و کشور را به فلاکت نشاندند و اکنون می خواهند آن را تحت عنوان اقتصاد مقاومتی به پیش ببرند. 

بخش دوم سخنان ایشان بکارگیری واژه های نظامی برای امور اقتصادی بود، مانند اصطلاح "ستاد فرماندهی" و غیره که نشان می دهد ایشان نگران دوران نوینی است که با تفاهم اتمی آغاز شده و نظامیان و سپاه و بسیج بتدریج باید دکان و تجارتخانه اقتصاد و فساد و ثروت اندوزی را جمع کنند و مانند نظامیان کشورهای غیر از ترکیه و پاکستان و برخی کشورهای دیگر جهان سوم به وظیفه اصلی خود یعنی حراست از امنیت و مرزهای کشور مشغول شوند و خود ایشان هم بعنوان رهبر باید در چارچوب قانون اساسی و رویه آقای خمینی قرار گیرد و فرماندهی کل قوا را به رئیس جمهور واگذار کند. سخنان آقای خامنه ای نشانگر کوشش برای حفظ فضای نظامی و جلوگیری از عادی شدن روال امور کشور بود. 

هدف آنست که تحت عنوان ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی هدایت اقتصاد را از دولت گرفته و آن را به یک ستاد نظامی بسپارند.

یحیی آل اسحاق رئیس سابق اتاق بازرگانی و از رهبران حزب موتلفه این بخش را خیلی خوب بیان می کند. وی در یک مصاحبه فورا اعضای ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی را هم تعیین کرد و گفت: "اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی از جنبه تهدیدهای بین المللی و توسعه کشور یکی از الزامات به شمار می‌آید ... یکی از ضرورت‌های اجرایی شدن سیاست های اقتصاد مقاومتی تشکیل یک ستاد فرماندهی فراقوه‌ای است که ریاست و فرماندهی ستاد با رئیس جمهور خواهد بود."

خبرگزاری سپاهی تسنیم هم بدنبال سخنان رهبر سریعا گفتگویی با معاون وزیر اقتصاد ترتیب داد و بعنوان پرسش تاکید کرد که: «در فرمایشات مقام معظم رهبری صراحتا امده که باید ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی تشکیل شود و قاعدتا این ستاد باید فراقوه ای باشد...»

سرعت عملی که جناح راست و نظامیان در استناد به سخنان رهبر و تقاضای تشکیل ستاد فراقوه ای اقتصاد مقاومتی نشان دادند آشکار می کند که سخنان رهبر جزیی از یک طرح از قبل اندیشیده و کاملا همآهنگ شده است که براساس آن باید همچنان فضای نظامی و "تهدیدات بين المللی" را زنده نگه داشت و به این بهانه هدایت اقتصاد را از دولت منتخب مردم گرفت و آن را به یک ستاد "فراقوه ای" غیرمنتخب سپرد که البته رئیس جمهور "فرمانده" تشریفاتی آن خواهد بود. یعنی ضمن اینکه هدایت اقتصاد از دست وی و دولت خارج است، بعنوان "فرمانده" مسئول گندکاری‌ها و پیامدهای فعالیت این ستاد است.

آقای خامنه‌ای در تمام دوران رهبری خود یک خط ثابت را پی گرفته و آن عبارتست از زیرپا گذاشتن قانون اساسی و بدست آوردن اختیارات فراقانونی از طریق کاهش نفوذ روحانیان و سیاسیون قدیمی و نقش آفرین در انقلاب و افزایش نقش و نفوذ و حضور نظامیان و اوباش و مداحان در سیاست و اقتصاد کشور بعنوان حامیان خود. از جنجال هر روزه "تهاجم فرهنگی" و میداندار کردن امثال الله کرم و حاجی بخشی ها در دوران هاشمی رفسنجانی تا دخالت همه جانبه نظامی ها و امنیتی ها و تشکیل دولت و سازمان امنیت موازی در دوران محمد خاتمی، از روی کار آوردن احمدی نژاد تا کودتا علیه میرحسین موسوی، از تلاش برای رئیس جمهور کردن آدم نالایق و بی کفایتی مانند سعید جلیلی تا ... امروز که دیگر به آخر خط رسیده است.

وی برای رسیدن به این هدف خود جز دخالت ها و توصیه های بیجا و تنش و حاشیه سازی راهی دیگر نیافته است. در تمام این دوران، در تمام سخنرانی های وی جز تنش و درگیری و برخورد و مسئله آفرینی و حاشیه سازی داخلی و جهانی چیزی دیگر وجود نداشته است. حتی یک سخنرانی از وی نداریم که موجب ایجاد آرامش در جامعه و مردم و در حول و حوش ایران و اطمینان بخشی در جهان شده باشد. اینکه در این فضای تنش مداوم و حاشیه سازی های مداومی که وی برای کشور بوجود آورده چه گروه بندی هایی در درون کشور و چه قدرت هایی در جهان سودهای عظیم و دهها میلیاردی از غارت ایران بدست آوردند یک بخش از مسئله است. بخش دیگر عبارت از آن است که این سیاست سرانجام کار را به حاکمیت نکبت بار احمدی نژادی و نظامیان در درون کشور و به تحریم و فاجعه اقتصادی و خطر جنگ و نابودی ایران کشاند و به ضد خود تبدیل شد. تفاهم اتمی تیر خلاصی است که به سیاست های 25 ساله آیت الله خامنه‌ای وارد شده است. ولی ایشان و آن گروه فاسد و غارتگری که از این نظامی گری و تنش آفرینی در این دهه ها بهره برده اند بدین سادگی دست بردار نیستند. برنامه تشکیل «ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی» جدیدترین ترفند بیت رهبری و مافیایی نظامی و اقتصادی زیر نظر آن٬ ولی نه آخرین آن است.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  519   12 شهریور  1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت