راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله راه توده 502

مواضع آقای خامنه ای

تابع کدام شرایط و رابطه هاست؟

 

 

از زمان آغاز ریاست جمهوری حسن روحانی و فاش شدن و آگاهی وسیع مردم از کارنامه سیاه دولت احمدی نژاد، آقای خامنه‌ای مواضع متناقض و چند رویه ای را در پیش گرفته است. برخی ها در این مواضع نوعی تسلیم شدن ایشان به خواست مردم و پشتیبانی از دولت حسن روحانی را می بینند و معتقدند که به همین نسبت باید از مواضعی که وی در این مسیر پیش گرفته پشتیبانی کرد یا لااقل نسبت به آن مراعات و سکوت بیشتری را رعایت کرد، چرا که دست ایشان در پشت صحنه زیر انواع سنگ هاست!

ما نمی دانیم که محتوای موضعگیری ها و سخنرانی ها و دخالت های پیاپی آقای خامنه‌ای، که غالبا هم در خارج از چارچوب وظایف و اختیارات وی در قانون اساسی قرار دارد، در کجا و توسط چه کسان و چه مجموعه ای تنظیم می شود. نقش کاخ رهبری و فرزندش مجتبی با ارتباط های وسیعی که با مجموعه فاسد و ناسالمی مانند برادران طائب و سردار نقدی و دیگر شخصیت ها و نهادهای انتصابی دارد در کجاست، یا نقش میرحجازی منشی مخصوص و مرموز دربار رهبری به چه شکل است. تنها چیزی که می دانیم و درباره آن اطمینان داریم آن است که دستگاه دولت منتخب و دیپلماسی کشور که مردم به آن رای داده اند تعیین کننده مواضع و نظرات آقای خامنه‌ای و سخنرانی هایی که برای وی ترتیب داده می شود نیست. نه تنها چنین نیست بلکه آقای خامنه‌ای همواره می کوشد سیاست دولت و دیپلماسی رسمی کشور را تابع منافع گروه های راست و مجموعه دربار و جریان ها و انواع و اقسام افراد ناسالم و مشکوکی که در اطراف او پرسه می زنند سازد.

بنابراین، سخنرانی های ایشان را که گاه بویی از پشتیبانی از برنامه های دولت روحانی در آن به  مشام میرسد را نباید به معنای تسلیم شدن ایشان به رای مردم تلقی کرد. اینگونه سخنان بازتاب فشار سنگین خواست و اراده مردم از یکسو و کوشش برای خلاص شدن از زیر بار این فشار و عقب راندن مردم از سوی دیگر است.

برای نمونه کیست که نداند که امروز پیشبرد برنامه های دولت و دیپلماسی کشور و منافع ملی ایران نیازمند حضور و بهره گیری از همه ظرفیت ها و بویژه وجهه ملی و بین‌المللی شخصیت هایی نظیر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و محمد خاتمی و روحانیون طراز اول اما همسو با این افراد است. ولی آقای خامنه‌ای بجای بهره گیری از چنین ظرفیت بزرگی بسود منافع مردم ایران، دستور حبس و حصر و ممنوعیت خروج و بردن نام و انتشار تصویر اینان را صادر کرده است. اگر این کار از روی لج و لجبازی و کین توزی و خصلت های منفی شناخته شده ایشان باشد که رهبری که بخواهد منافع ملت و کشور خود را تابع کین توزی های شخصی خود سازد که صلاحیت رهبری اساسا ندارد. و اگر چنین نباشد، چه محاسبه دیگری جز ضربه زدن و جلوگیری از موفقیت چشمگیر برنامه ها و دیپلماسی دولت روحانی می تواند عامل اتخاذ چنین تصمیمات نابخردانه و ویرانگری باشد؟ حداقلش این است که آقای خامنه‌ای می خواهد کارنامه دولت روحانی افتضاح دوران دولت احمدی نژاد را جلوی مردم نگیرد.

در اینکه مواضع آقای خامنه‌ای دچار نوسان متناوب و متاثر از شرایط و اوضاع و احوال و میزان فشارهای داخلی و جهانی و افکار عمومی است تردید نیست. اما نوسان های ایشان به معنای فقدان یک خط ثابت و پایدار در آن نیست. چنین خطی وجود دارد و آن چیزی نیست جز کوشش مدام و پیگیر برای تغییر فضای سیاسی بسود جبهه راست و امروز جلوگیری از فروپاشی کامل آن.

ایشان در همه حساس ترین لحظات تاریخ رهبری خود بسود جبهه راست وارد میدان شده است. چه آن زمان که از نظارت استصوابی شورای نگهبان پشتیبانی کرد و زمینه حذف نیروهای خط امام را از مجلس و خبرگان فراهم کرد، چه بعدها علیه دولت خاتمی، در مورد تظاهرات 18 تیر، در حمایت از قاضی مرتضوی، در پشتیبانی از احمدی نژاد، در کودتا علیه موسوی، در سرکوب مردم و جنبش سبز، در پشتیبانی از دیپلماسی جلیلی و بالاخره امروز در کوشش برای بستن دست و بال دولت روحانی و شخصیت هایی که می توانند بسود سیاست های دولت وارد میدان شوند این خط دیده می شود.

اگر سخنان و مواضع آقای خامنه‌ای اکنون پرنوسان تر و پیچیده تر شده از آن روست که کار وی دشوارتر شده است. احمدی نژاد راست حکومتی را با خود به لبه پرتگاه کشانده است. در عین حال گروه های راست علاوه براینکه خود در آستانه فروپاشی قرار گرفته اند، کشور را هم به همراه خود به ویرانی کشانده اند که به هر حال باید آن را به شکلی سامان داد و کشور را از این وضع خارج کرد. در این شرایط راهبرد آقای خامنه‌ای و نوسان های سخنان و مواضع وی ناشی از کوشش وی برای آشتی دادن سه هدف در کنار یکدیگر است.

1- پشتیبانی از دولت روحانی در حد و تا اندازه ای که بتواند کشور را از بحران وخیم کنونی و از ویرانه دوران حاکمیت یکدست و یگانه ایشان و احمدی نژاد خارج سازد.

2 - بستن دست و بال حسن روحانی و جلوگیری از آنکه دولت وی بتواند در این عرصه موفقیتی چشمگیر کسب کند که بسود مواضع طرفداران اصلاحات و اجرای قانون اساسی تمام شود.

3 - حفظ انسجام نیروهای راست در حد ممکن و جلوگیری از آنکه فروپاشی راست در افکار عمومی به فروپاشی سیاسی و حذف کامل آن از نهادهای انتخابی بیانجامد.

 

تمام گفته ها و سخنان آقای خامنه‌ای در چارچوب این راهبرد است که تماما با پیشرفت کشور و خواست و رای مردم و منافع ملی، یعنی منافع اکثریت مردم ایران، در تضاد قرار دارد. بنابراین پشتیبانی های نیم بند آقای خامنه‌ای از دولت روحانی را به حساب عقب نشینی و تسلیم شدن وی به خواست و رای مردم نباید گذاشت. ویرانه ای را روی دست مردم ایران گذاشته و تحویل حسن روحانی داده اند و چاره ای جز اینکه امیدوار باشند و دعا کنند که دولت روحانی بتواند گوشه ای از این ویرانه را آباد کند ندارند. هدف آقای خامنه‌ای آن است که در حدی زیر پر و بال دولت روحانی را بگیرد تا بتواند کشور را از وضع بحران زده و خطرناک کنونی خارج کند و سپس با وی همان معامله ای خواهد شد که امروز با امثال محمد خاتمی می شود.

آقای خمینی زمانی گفته بود که مخالفان میرحسین موسوی توان اداره یک نانوایی را هم ندارند. بعدا معلوم شد که چندان غلو نکرده بوده است. جناح راست و جریان سیاسی مخالف موسوی رهبری که از خود بیرون دادند آقای خامنه‌ای بود، رئیس جمهورش محمود احمدی نژاد، دیپلماتش هم سعید جلیلی و امام جمعه اش هم احمد خاتمی. تجربه نشان داد که اینان ظرفیت و توان اداره کشور پیچیده ای مانند ایران را ندارند، آن هم در یک شرایط جهانی فوق العاده بغرنج و دشوار. اینها کسانی هستند که هنوز فکر می کنند ایران را می توان با بگیر و ببند و سیاست حذف و حصر و زندان و ممنوع البیانی و تصویری اداره کرد. بخش مهمی از بحران کنونی ناشی از شخصیت این افراد و شیوه تفکر و دوری آنان از واقعیت های جامعه و ناتوانی های فکری و مدیریتی آنان نیز هست. از اینرو باید ممنون دولت روحانی و کوشش های آن هم باشند چه رسد که بخواهند در کارش کارشکنی کنند.

امروز دیگر دوران آن گذشته که تصور کنیم با پشتیبانی های نیم بند رهبر از دولت روحانی می توان ایران را از خطرها نجات داد. گذار ایران از میدان مینی که در آن قرار گرفته نیازمند عقب نشینی کامل همه عوامل انحطاط و فشار، بهره گیری از همه ظرفیت ها، محدود کردن قدرت و ثروت، رعایت آزادی و حقوق اقتصادی و سیاسی مردم و وسیع ترین اتحاد ملی است. سخنرانی های یکطرفه آقای خامنه‌ای نشان از غلبه چنین درک و آگاهی ندارد.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده 502  -  10 اردیبهشت 1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت