راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نتایج ناگزیز

بنا نهادن

خشت اول، با فرض غلط

 

  

فرض اشتباه، وقتی به یقین تبدیل می شود و از آن وخیم تر، وقتی به یک باور سیاسی تبدیل می شود، می تواند پایه بسیاری از پیشداوری ها و اشتباهات سیاسی بشود. این عکس یک نمونه در ارتباط با همین اشتباه است. فرض اشتباه اینست که کیانوری از زندان که بیرون آمد رفت به خانه امنیتی و اختیار هیچ حرکتی را نداشت و نمیتوانست هیچ چیز بنویسد. درحالیکه کیانوری پس از بیرون آمدن از زندان اوین مدت کمی با عباس امیرانتظام سخنگوی دولت مهندس بازرگان در یک خانه دو طبقه متعلق به وزارت اطلاعات زندگی می کرد که بسیار زود این دوره تمام شد و وی رفت به خانه ای که دختر مریم فیروز  "افسانه" برای او و مریم فیروز در خیابان سنائی تهران اجاره کرده بود. آن دو تا پایان عمر در همین آپارتمان زندگی می کردند واتفاقا یک زن و شوهر توده ای - بر حسب اتفاق- در طبقه پائین همین آپارتمان زندگی می کردند که بعدها از ایران خارج شدند و در شهر برلین آلمان زندگی می کنند و همچنان هم توده ای هستند.

کیانوری در این مدت هم دیدارهائی داشت با برخی شخصیت ها مانند پرویز شهریاری، الخاص نقاش معروف ایران و حتی به سفرهای کوتاه نیز می توانست برود. از جمله به خانه ای که برخی دوستان توده ای در اطراف کرج داشتند. همانگونه که دراین عکس می بینید، او و مریم فیروز در خانه شادروان شکوری مهمان بوده و عکس یادگاری گرفته اند.

حالا! وقتی فرض را بر این می گذارند که کیانوری در خانه وزارت اطلاعات  اسیر بود، از آن این نتیجه را هم می توانند بگیرند که نامه تحلیلی او از شرایط ایران، خطاب به توده ایها که در راه توده باعنوان "سخنی با توده ایها" منتشر شد، کار وزارت اطلاعات است. با این خشت کج، یک خشت دیگر هم روی آن گذاشتند و گفتند این نامه تحلیلی حتما از طرف وزارت اطلاعات برای راه توده فرستاده شده و یک توطئه امنیتی است. بی آن که به خود زحمت داده و حداقل مضمون این نامه تحلیلی را دقیق بخوانند و ببینند کدام دستگاه امنیتی ابلهی چنین تحلیلی را اجازه نوشتن و منتشر کردن میدهد. این خشت های کج روی هم گذاشته شد و برجی بالا رفت که حالا مثل منارجنبان اصفهان می لرزد و آنها که نوک آن نشسته اند چهار دست و پا باید خودشان را نگهدارند که پائین نیفتند.

مریم فیروز در دیدار و مصاحبه ای که در تهران رفقای توده ای با او کردند و فیلم آن در راه توده منتشر شد، می گوید که چند روز پیش از فوت، آقایان آمدند و او را بردند و پس از چند روز آزادش کردند.

دلیل این بردن و آزاد کردن، نامه ای بود که کیانوری در باره اوضاع مملکت و راه حل های برون رفت از مشکلات برای محمد خاتمی نوشته بود. او و مریم در انتخابات 1376 نیز شرکت کرده و به خاتمی رای داده بودند.

توصیه ما اینست: از این برج کج و لرزان پائین بیائید و واقعیات را ببینید و بپذیرید تا از چنبره بحران کنونی بتوانید بیرون بیائید. درغیر اینصورت ایران و مردم آن به یکسو می روند و کسانی که با فرضیات پراشتباه خود را باصطلاح بیمه امنیتی کرده اند و سیاست ها و شعارهای غلط را در نامه مردم ادامه میدهند از سوی دیگر.

مرحوم شکوری، اندک زمانی پیش از در گذشت، سفری خصوصی برای دیدن فرزندانش به امریکا و اروپا کرد و در بازگشت به ایران به رفقای توده ای که به دیدارش شتافته بودند گفت که درجریان توقف کوتاهی که در آلمان داشته با خاوری تماس گرفته (و یا دیداری داشته) و او به وی گفته "خانه ات تله امنیتی است". پیرمرد افسرده و رنجیده، با همان لهجه آذری اش به دیدار کنندگانش گفته بود: "دنیای ایشان همان اتاقی است که در آن زندگی می کند. انگار من بچه ام. به من که وسط گودم میگه خانه من تله است! اشتباه کردم. باید راه توده ایها را میدیدم."

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  531   12 آذر ماه  1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت