راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

با کلید

واقع بینی

درهای بسته

را باید گشود!

 

  

حزب توده ایران، یک حزب سیاسی است. بدان معنا که حوزه علمیه نیست، مکتبخانه هم نیست، موسسه تحقیقات مارکسیستی نیست و جای فضل فروشی های تئوریک هم نیست. مارکسیسم و فلسفه علمی کلیدی است که این حزب، با آن درهای بسته را می گشاید و پدیده های اجتماعی را تحلیل می کند و روندهای اجتماعی را هم پیش بینی می کند. بر مبنای همین شناسنامه، هرگز بر سر راه عضویت و فعالیت کسانی که تنها سیاست حزب را قبول داشته و بر محور آن جمع شده و فعالیت و مبارزه می کرده و می کنند مانعی نتراشیده و در اساسنامه اولیه خود نیز رسما اعلام کرده که حتی برای فعالیت مذهبی ها در صفوف حزب مانعی وجود ندارد، به این شرط که سیاست حزب را پذیرفته و در راه آن فعالیت و مبارزه کنند.

تکرار این بخش از کارپایه حزب توده ایران، ظاهرا برای آن افرادی که شعار تئوریک و طبقاتی می دهند اما از تحلیل رویدادهای داخل کشور و حتی جهان عاجزند ضرورت دارد. کسانی که مدعی "کلید داری" اند اما نمی توانند درهای بسته را، در جریان تحلیل رویدادهای ایران و جامعه بگشایند.

حتی نگاهی اجمالی به بحث های مربوط به بنیانگذاری حزب توده ایران و یا سالهای فعالیت علنی و نیمه علنی حزب در دهه 30 و جنبش ملی و یا سالهای آستانه و پس از انقلاب بهمن57 نیز همین واقعیات را در برابر ما قرار میدهد. درجریان مناظره تلویزیونی ایدئولوژیک زنده یاد احسان طبری با دکتر سروش و آیت الله مصباح یزدی و همچنین مناظره سیاسی میان زنده یاد کیانوری و آیت الله بهشتی نیز بارها همین مسئله مورد تاکید دو تن از رهبران وقت حزب توده ایران قرار گرفت. یعنی هر چه آیت الله بهشتی و آیت الله مصباح یزدی کوشش کردند حزب توده ایران را در برابر خدا و مذهب و دین و ایمان مردم قرار دهند، آن دو زیر بار نرفتند و گفتند که حزب توده ایران یک حزب سیاسی است و آنچه که درباره آن باید صحبت شود سیاست حزب است و نه ایدئولوژی آن.

با همین شناخت و مرور تاریخ است که وقتی کسانی - حتی از سر خیرخواهی- خواهان وحدت حزب می شوند و از رفیق خاوری برای این امر دعوت چند باره (دعوتی که سه دهه تکرار شده) می کنند ما با قاطعیت می گوئیم وحدت بر سر چی؟ اگر منظور وحدت تشکیلاتی است که چنین وحدتی بدون وحدت سیاسی ممکن نیست و اگر منظور وحدت سیاسی است، ابتدا باید مشخص شود و مشخص کنید که شما درباره مبرم ترین مسائل جامعه ایران چه نظر و سیاستی را دارید که مغایر سیاست جاری در نامه مردم است؟ اگر نظری متفاوت دارید چرا آن را اعلام نمی کنید و خط کشی ها را مشخص نمی کنید؟ و اگر از این لحاظ اختلافی ندارید، چرا نمی روید پشت همان سیاست قرار گرفته و فعالیت کنید؟ حتما که نباید در رهبری یک حزب باشید تا فعالیت کنید. پیاده نظام شوید، حتما که نباید ژنرال بود.

در ادامه همین بحث، کسانی از میان گردانندگان نامه مردم در توجیه عدم حمایت از میرحسین موسوی در جریان انتخابات 88 و یکی دانستن او و احمدی نژاد و یا حتی انتخابات ریاست جمهوری 92 و تحریم آن و یا همین حالا و در سیاست مقابله با روحانی و دولت او و زمینه چینی برای تحریم انتخابات دو مجلس شورا و خبرگان که در اسفندماه قرار است برگزار شود، به سراغ تحلیل طبقاتی رفته و از دیگران می پرسند از نظر طبقاتی چه اختلاف دیدگاهی میان احمدی نژاد و موسوی و روحانی هست؟

این افراد که حداقل در میان توده ای ها بشدت منزوی اند، عملا از همان کشتی نشینانی اند که شعار می دهند "یا علی غرقش کن، من هم روش". آنها شعار طبقاتی می دهند، ادعاهای تئوریک هم دارند، اما قادر نیستند گام به گام با یک جنبش اجتماعی پیش بروند، تضادها و اختلافها را ببینند، از نردبام یک پله یک پله بالا بروند و از همه مهم تر، تشخیص بدهند اوضاع داخل کشور و داخل حکومت از چه قرار است و امروز کدام مسائل در اولویت قرار دارند؟ این وضع به گونه ایست که اغلب در صحنه عمل مشخص می شود درک طبقاتی مخالفان تحولات برای جلوگیری از تغییرات بسیار قوی تر از درک نیروهای خواهان تحولات است.

برای نمونه وقتی میرحسین موسوی در مناظره تلویزیونی با احمدی نژاد با انحلال سازمان برنامه و واردات لجام گسیخته در کشور مخالفت می کند و یا با صراحت می گوید که درجلسات مجمع مصلحت نظام نیز با تغییر ماهیت اصل 44 قانون اساسی و تبدیل آن به اصل خصوصی سازی مخالف بوده و به آن رای نداده و یا در سخنرانی انتخاباتی خود در شهر اهواز می گوید که فعالیت اتمی باید مستقل از سپاه و نیروهای نظامی انجام شود و ... مخالفان تحولات خیلی زود متوجه می شوند که باید علیه او، حتی اگر در انتخابات رای هم بیآورد دست به کودتا زد، اما موافقان تحولات و با کمال تاسف، آنها که ادعای توده ای بودن دارند و در نامه مردم قلم می زنند نتوانستند و هنوز هم نتوانسته اند عمق این سخنان و نظرات را درک کنند و پایه های طبقاتی آن را بعنوان سمت گیری طبقاتی آن بفهمند.

نمونه ای دیگر:

اینجا و آنجا می گویند و حتی برای ما بصورت پیام می نویسند که چرا راه توده جنبش کارگری را منعکس نمی کند؟

خطاب به آنها که با حسن نیت چنین می گویند و یا چنین می نویسند باید گفت: دوستان عزیز، رفقای گرامی! اگر منظور انعکاس اخبار عقب افتادن حقوق کارگران، تحصن آنها، اعتراضات کارگران به نگرفتن حقوق و یا اخراج آنها از کار است که این اخبار همه جا منعکس می شود و ما هم به سهم خود از امکانات خبری خود بخوبی استفاده کرده و این اخبار را منعکس کرده و باز هم می کنیم. اما نگاه تحلیلی و نه خبری ما به گونه ای دیگر و ریشه ای تر و واقعی تر است و از همینجا بخشی از اختلافات ما با مخالفان سیاست های روحانی آغاز می شود.

برای مثال، ما معتقدیم شعار و سیاست خصوصی سازی دولت، بیرون کشیدن اقتصاد از چنگ نهادهای فاسد و رانت خواری است که به سپاه وصل اند. نهادها و شرکت هائی که بنادر قاچاق را در اختیار دارند، مالیات نمیدهند، هیچ نظارتی بر کار و عملکرد آنها وجود ندارد، کارخانه ها را فلج می کنند و می بندند، تولید را می خوابانند و کارگران را اخراج می کنند، واردات را بصورت مافیائی سازمان داده و میدهند...

دولت با شعار تقویت بخش خصوصی قابل کنترل، دریافت مالیات از آنها و ملزم ساختن این بخش به فعالیت علنی اقتصادی زیر نظارت و کنترل قانون و تقویت تولید، جمع کردن بساط اسکله های قاچاق و کاهش واردات، در برابر آن گروه اول قرار گرفته و می گیرد.

حمایت ما از سیاست دولت، حمایت از بخش خصوصی و یا سرمایه داری نیست، بلکه حمایت از سیاستی است که نهادها و شرکت های وابسته به سپاه را یا از صحنه خارج می کند و یا تحت کنترل در می آورد. ما می گوئیم این سیاست، در این مرحله و در این شرایط به سود نیروی کار است، به سود اشتغال است، به سود گسترش تولید و جلوگیری از اخراج کارگران از واحدهای تولیدی است و...

تردید نیست که رونق تولید ملی و داخلی، تقویت کننده تشکل های کارگری است. کارگری که به نیروی کارش نیاز و اعتصاب و اعتراضش ضربه اقتصادی به کارفرما باشد و نه کارگری که فعلا باید تلاش کرد بیکار نشود و خود حاضر است دو شیفت کار کند و یک شیفت حقوق بگیرد تا اخراج و بیکار نشود.

درک این مسائل چندان پیچیده نیست، اگر کلید تئوریک را درست شناخته و درست بدست گرفته باشیم و از آن برای گشودن درهای بسته رویدادهای اجتماعی استفاده کنیم.

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  533 سوم  دیماه  1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت