راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نگاهی به ماجرای ترور
یک فرمانده سپاه در سوریه
نهادهای امنیتی
سوراخ سوراخ
جمهوری اسلامی!
 

کشته شدن و یا شکار یکی از فرماندهان سپاه قدس در مرز سوریه و لبنان که ظاهرا عده ای افراد حزب الله لبنان نیز در کنار وی بوده اند، بی اعتناء به بیانیه ها و رجز خوانی های فرمانده کل سپاه و دیگر فرماندهان سپاه به همین مناسبت، این سئوال به جا را مطرح می کند که چگونه اسرائیل از جزئیات محل حضور این فرمانده سپاه با اطلاع بوده که توانسته او را با هلیکوپتر شکار کند؟

چندی پیش اعلام شد که "محمد شوربه" فرمانده عملیات برون مرزی حزب الله و رئیس گارد حفاظت حسن نصرالله به اتهام جاسوسی برای اسرائیل توسط حزب الله دستگیر شده است. این خبر بنوبه خود مسئله میزان نفوذ سازمان های جاسوسی و اطلاعاتی اسرائیل در ایران را بار دیگر مطرح کرد. در واقع از سال ها پیش معلوم شده که دستگاه امنیتی و اطلاعاتی ایران یکی از پرمنفذترین دستگاه های اطلاعاتی منطقه است و تشکیلات آن از طرف سازمان های اطلاعاتی کشورهایی که بطور عادی آنها را "دشمن" فرض می کند مورد نفوذ قرار گرفته است و این نفوذ نه تنها در سطح پائین و متوسط که بیش از آن در بالاترین سطوح به گستردگی وجود دارد.
شیوه های مختلفی برای نفوذ در یک سازمان اطلاعاتی وجود دارد. اینکه یک شخص بتواند به میهن و یک حکومت وفادار باشد حتما متکی بر دلائلی است. یکی از این دلایل می تواند آن باشد که اشخاص به کار در یک حکومت و برای یک حکومت افتخار کنند و یا اینکه چشم اندازی برای آن کشور وجود داشته باشد که امکان از خودگذشتگی و وفاداری را با سهولت بیشتری فراهم کند. به همین دلیل است که می توان با قاطعیت گفت که بیشتر کسانی که در سازمان های امنیتی کشورهای غرب یا اسرائیل کار می کنند افرادی هستند کاملا قابل اطمینان و غیرنفوذی. مشکلی که در سازمان های اطلاعاتی و امنیتی ایران وجود دارد تنها پدیده نفوذ نیست و شاید واژه نفوذ واژه ای غیردقیق است.
از زمانی که سپاه پاسداران بجای آنکه دنبال آن باشد که ببیند چه کسانی برای ادامه جنگ ایران و عراق پس از فتح خرمشهر تحریک کردند بدنبال یافتن "نفوذی" هایی افتاد که خواهان پایان یافتن جنگ بودند و وظیفه خود را تعقیب و شناسایی و دستگیری توده ای ها قرار داد که دفتر و دستک و محل کار آنان روشن بود. معلوم شد که یا سپاه درک درستی از مفهوم نفوذ ندارد یا در خود آن نفوذ شده است. در این وضع بسیاری از قهرمانان توده ای جنگ ایران و عراق که در جبهه ها کشته نشده بودند تحت عنوان نفوذی اعدام شدند که از جمله می توان به ناخدا افضلی، سرهنگ عطاریان، کبیری و غیره اشاره کرد. ولی آیا آنها واقعا در ارتش ایران "نفوذ" کرده بودند؟ واقعیت آن است که آنان افسران با سابقه ارتش ایران بودند که عقایدی متفاوت با عقاید حاکم بر دولت برآمده از انقلاب داشتند در حالیکه به دفاع از انقلاب برخاسته بودند.
همین درک نادرست از نفوذ و تعریف نفوذی بعنوان کسی که عقایدی متفاوت با عقاید حاکم دارد از جمله عواملی بود که زمینه نفوذ وسیع سازمان های اطلاعاتی در ایران را فراهم کرد.
اما منشاء این پدیده یعنی وجود سازمان های اطلاعاتی و امنیتی و نظامی در ایران که بشدت تحت نفوذ کشورهایی هستند که دشمن قلمداد می شوند چیست؟ بنظر می رسد که یکی از مهمترین دلایل را باید در فعالیت اقتصادی جستجو کرد. در هیچکدام از کشورهای "دشمن" ماموران شاغل در سازمان های اطلاعاتی و امنیتی و نظامی به فعالیت اقتصادی مستقل اشتغال ندارند. هرچند همه آنها از یک سطح قابل قبولی از زندگی مادی برخوردارند. در شرایطی که حتی کوچکترین تبادلات مالی در سطح جهانی بشدت کنترل می شود تصور اینکه عده ای از جان برکفان سابق موفق به نقل و انتقال گسترده مالی در سطح جهان شوند بدون آنکه توجه سازمان های اطلاعاتی و امنیتی کشورهای دیگر را جلب کنند تصور ساده انگارانه ایست. وقتی یکی از مهمترین دلایل سقوط ارزش پول ایران در دوران احمدی نژاد را نه تحریم ها که انتقال گسترده پول به خارج از کشور می دانند و در شرایطی که برخی از جان برکفان سابق و بسیاری از فرصت طلبان به قدرت خزیده از امکان سوء استفاده های مالی برخوردارند، و نتایج سوء استفاده های خود را به کشورهای مختلف منتقل می کنند در آنصورت می توان زمینه های اصلی نفوذهای بعدی در سازمان های اطلاعاتی ایران را شناسایی کرد. آن اتفاقی که پس از انقلاب ایران افتاد این نبود که عده ای از همراهان انقلاب در آرمان های اولیه آن شک کردند، بلکه این پدیده بود که عده ای بنام آرمان های انقلاب و بیش از آن اسلام امکان اعتراض به سوء استفاده های وسیع مالی را سرکوب کردند.
در مورد مسئول عملیات برون مرزی حزب الله هم می توان معتقد بود که ما با پدیده جلب به همکاری یکی از اعضای حزب الله روبرو هستیم که امکان سوء استفاده های مالی وسیع را داشته است. آن استحاله ای که هم در ایران و هم در بخشی از حزب الله اتفاق افتاده است همینجا باید جستجو شود. مسئول روابط خارجی حزب الله هم خود یکی از تند و تیزترین عناصر این حزب در حرف بود. همچنانکه بسیاری از فرماندهان فاسد کنونی سپاه و سازمان های امنیتی هستند و هرازچند گاهی با حرارت و جدیت صحبت از نابود کردن اسرائیل می کنند. برای نمونه شخصی مانند محمد رضا نقدی که سابقه دستگیری به
اتهام جاسوسی و دزدی مسلحانه و تجاوز به زور در پرونده قضایی خود دارد حالا همچون یکی از متعصب ترین و جان بر کف ترین مدافعان ولایت و اسلام و نابودی اسرائیل وارد عمل می شود. بسیاری از نزدیکان فرماندهان برجسته سپاه پاسداران کنونی به دلالان نفت در سطح جهان شهرت دارند. تصور اینکه از چنین اشخاصی بتوان انتظار وفاداری و جان برکفی در راه حکومتی اینچنین خجالت آور را داشت تصوری است عبث. کسانی که برای منافع شخصی خود منافع ملی و میهنی را زیرپا می گذارند چگونه می توانند در معرض خطر وابستگی و ارتباط های مشکوک قرار نداشته باشند؟
اینکه عده ای فاسد سردمدار مبارزه با دشمن شده باشند نبایستی به عدم تفاوت منافع میان کشورهای مختلف تعبیر شود. این تفاوت و تضادها وجود دارند حتی بین کشورهای ظاهرا متحد، که نمونه آن شنود تلفن آنگلا مرکل صدراعظم آلمان توسط امریکاست.
کنار گذاشتن فرماندهان به شدت فاسد نظامی و اطلاعاتی ها از نظر امنیت ملی بایستی مورد توجه قرار گیرد.
 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  490   دوم بهمن 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت