راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

کنفرانس تهران- گزارش مترجم استالین
ترکیه منتظر
پیروزی هیتلری بود!

 

گزارش کنفرانس تهران را بی انگیزه و دلیل منتشر نمی کنیم. اصلی ترین انگیزه ما دو مسئله زیر است:

1- آشنائی با آنچه که برای دوران پس از جنگ دوم می اندیشیدند و این که انگلیس و امریکا چگونه برای گشودن جبهه تازه ای علیه ارتش آلمان منتظر بودند ارتش اتحاد شوروی در جنگ با آلمان تضعیف شود.

2- مذاکرات جاری اتمی میان جمهوری اسلامی و 1+5 که شاید بتوان آن را مهم ترین رویداد برای ایران از شهریور بیست و خارج ساختن رضاشاه و جلوگیری از متحد شدن او با هیتلر دانست. در مذاکرات جاری اتمی، با آن که جزئیات گفته نمی شود، اما شک نیست که مسائل چنان با صراحت طرح می شوند که سالها بعد، پس از انتشار اسناد و گزارشهای آن مردم با جزئیاتش آشنا خواهند شد. مانند کنفرانس تهران که دهها سال پس از پایان جنگ دوم جهانی جزئیات آن فاش شد.

 

چرچیل برای آینده ترکیه نقشه هائی کشیده بود. ورود ترکیه به جنگ (که تا آن موقع بین دو جبهه جنگ مانور می کرد. راه توده ) توسط نخست وزیرانگلستان با این تاکید که انگلستان اهمیت بسیاری به آن می دهد، مطرح گردید.

باید درنظرداشت که این مسئله طی مدت مدیدی در لندن مورد بحث قرار گرفته بود. در اواخر سال 1943موضوع ورود ترکیه به جنگ در لندن مسئله گرهی متحدین در بخش شرقی دریای مدیترانه بشمارمی رفت. از آن جا که اوضاع نظامی سوق الجیشی به واشنگتن و لندن اجازه نمی داد نیروی نظامی را در بالکان گسترش دهند، انگلیس ها توجه خود را به دریای اژه معطوف کرده بودند و می کوشیدند ترکیه را برای ورود به جنگ راضی سازند و در نتیجه به تحقق نقشه های چرچیل نایل آیند. بعقیده لندن که مدتی پیش از گفتگوهای ایدن وزیر امورخارجه انگلستان با "سلمنجی اغلو" وزیر امورخارجه ترکیه 5- 8 نوامبر در قاهره اظهارشده بود، یک نظر سیاسی برای ورود ترکیه به جنگ وجود داشت. وزارت امورخارجه انگلستان عقیده داشت که ورود ترکیه به جنگ بهترین، بلکه یگانه وسیله «بازداشتن روس ها از کنترل بالکان» است. اگر ترک ها بی طرفی را حفظ کنند بدیهی است که نیروی بریتانیا نخواهد توانست قبل از رفتن آلمانی ها و یا قبل از «استقرار روس ها» در بالکان به آنجا راه یابد.

در کنفرانس تهران هیئت نمایندگی انگلیس ضمن متقاعد ساختن دو شرکت کننده دیگر به اهمیت ورود ترکیه به جنگ در ائتلاف ضد هیتلری «مزایای بزرگی» را که از این امر عاید متحدین می گردید را  متذکرمی شد: باز شدن راه بالکان؛ باز شدن راه های ارتباطی داردانل به دریای سیاه است. چرچیل اطمینان می داد که ازهمه اینها می شود هم برای اعزام نیروی دریائی کمکی برای اتحاد شوروی و هم برای رساندن محمولات به اتحاد شوروی از راه کوتاه استفاده کرد.

بالاخره یک دلیل اضافی نیز پیش کشیده شد: احتمال خروج رومانی و بلغارستان از جنگ و هم چنین بمباران اروپای جنوب شرقی و قبل از هرچیز، میدان های نفت رومانی از پایگاه های آلمان.

هیئت نمایندگی شوروی هم اصولا طرفدارشرکت ترکیه در جنگ به طرفداری از متحدین بود. اما در یکی از اجلاس های عمومی کنفرانس استالین از چرچیل پرسید:

 

-  اگرترکیه وارد جنگ شود، در این صورت چه اقداماتی در نظراست؟

چرچیل جواب داد:

-  می توانم بگویم که برای اشغال جزایر واقع در امتداد کرانه غربی ترکیه بیش از دو سه لشکرضروری نیست. آن وقت کشتی های حامل محمولات می تواند به ترکیه و دریای سیاه بروند. اما اولین کاری را که انجام خواهیم داد این است که 20 واحد نیروی هوائی و چند هنگ نیروی ضد هوائی برای ترک ها اعزام کنیم. این کار زیانی به عملیات دیگر نمی زند.

رئیس دولت شوروی پس از استماع این توضیح، نسبت به امکانات جلب ترکیه به طرف متحدین ابراز تردید نمود.

استالین گفت:

-  بنظرمن هرقدرهم روی ترکیه فشار بیاوریم حاضر نخواهد شد وارد جنگ شود.

چرچیل منظورش را دقیق تر بیان نمود:

- منظور این است که دولت شوروی بسیار ذینفع است که ترکیه را وادار به ورود به جنگ کند. البته ممکن است نتوانیم آنها را به این کار واداریم ولی باید هرچه از دستمان برمی آید در این جهت انجام بدهیم.

استالین موافقت کرد:

-  بلی، ما باید بکوشیم ترکیه را وارد جنگ کنیم. خوب بود اگر ترکیه وارد جنگ می شد.

نخست وزیر بریتانیا پرسید آیا لازم نیست مسئله ترکیه را برای بررسی به کارشناسان نظامی واگذار کنیم؟

استالین مخالفت کرد:

-  این مسئله هم سیاسی و هم نظامی است. ترکیه متحد بریتانیای کبیراست و با اتحاد شوروی و ایالات متحده مناسبات دوستانه دارد. ترکیه دیگر نباید با ما و آلمان بازی کند.

سپس روزولت که قبلا موضع ایالات متحده را نسبت به ترکیه بیان نکرده بود، حرف زد و گفت:

-  البته من طرفدار آن هستم که ترکیه را واداریم وارد جنگ شود، ولی اگر من رئیس جمهور ترکیه بودم چنان بهائی را برای این کار درخواست می کردم که تنها با ضربه خوردن عملیات "اورلرد" آنرا بشود پرداخت.

بحث پیرامون مسئله ترکیه در یکی از اجلاس های بعدی از سرگرفته شد. چرچیل گفت انگلستان که متحد ترکیه است مسئولیت آنرا به عهده می گیرد که آنکارا را متقاعد سازد، یا وادارد قبل از آغاز سال جدید وارد جنگ گردد.

چرچیل حرفش را ادامه داد:

-  اگر رئیس جمهور بخواهد به ما بپیوندد و یا نقش رهبری را به عهده بگیرد این کار برای ما انگلیسی ها قابل قبول است. ولی ما به کمک مارشال استالین نیز احتیاج خواهیم داشت. از طرف دولت بریتانیا می توانم بگویم که حاضریم به ترکیه تذکر بدهیم هرگاه پیشنهاد در مورد ورود به جنگ را قبول نکند، این امر ممکن است پیامدهای جدی را برای ترکیه داشته باشد و در حق آن نسبت به "تنگه بسفور" و "داردانل" تاثیر می گذارد. پیشنهاد می کنم بطور اساسی این مسئله را مورد بحث قرار دهیم. اگر ترکیه وارد جنگ نشود ما دچار ناکامی بزرگی خواهیم شد. علاوه بر این، من می خواهم نیرو و هواپیماهای مستقر در مصر، در صورت ورود ترکیه به جنگ هر چه زودتر مورد استفاده قرارگیرد.

ملاحظاتی را که نخست وزیر بریتانیا مطرح کرد موجب هیچ بحث ویژه ای نشد و در نظر هم گرفته نشد.

تنها در آخرین روز کنفرانس، در ماه دسامبر، هنگام ضیافت صبح که در آن سران هیئت های نمایندگی و نزدیکترین معاونانشان شرکت داشتند مسئله ورود به جنگ ترکیه دوباره مطرح گردید.

هاری هیکیتس نزدیک ترین معاون ریاست جمهوری ایالات متحده گفت می خواهد بعضی ملاحظات را درمورد مسئله ترکیه طرح کند. او تذکر داد که موضوع دعوت از ترکیه برای ورود به جنگ به آن ارتباط دارد که ترکیه چه کمکی بتواند از بریتانیای کبیر و ایالات متحده دریافت کند. علاوه بر این لازم است ورود ترکیه به جنگ با استراتژی مشترک متحدین هماهنگ شود.

روزولت میان حرف او پریده و گفت:

به دیگرسخن، اینونو (نخست وزیر ترکیه) از ما خواهد پرسید که آیا ما از ترکیه پشتیبانی خواهیم کرد یا خیر. بنظرم این مسئله را باید بررسی کنیم.

استالین یادآورشد که چرچیل وعده کرده بود به ترکیه کمک کند.

روزولت گفت:

-  اشکال من این است که ستاد امریکائی هنوز مسئله تعداد ناوهای مخصوص پیاده کردن نیرو را که برای عملیات «اورلرد» در انگلستان و برای عملیات در اقیانوس هند ضرور است، مطالعه نکرده است. بنابر این من در زمینه وعده ها به ترکیه باید طرف احتیاط را حفظ کنم.

چرچیل اعلام کرد که انگلستان آن چه را نمی تواند بدهد پیشنهاد نکرده بود.

چرچیل پرسید:

ممکن است امریکائی ها چیزی بر این تعداد بیافزایند؟ که بتوانیم واحدهای نیروی ضد هوائی را در اختیار ترک ها بگذاریم. و اما وسایل پیاده کردن نیرو درماه مارس لازم خواهد بود و من گمان می کنم که بتوانیم این وسایل را درفاصله میان اشغال رم و آغاز «اورلرد» بیابیم.

من می خواهم با نظامی ها مشورت کنم. امیدوارم حق با چرچیل باشد ولی مشاوران من می گویند که در زمینه استفاده از ناوهای مخصوص پیاده کردن نیرو در فاصله میان رم و آغاز «اورلرد» ممکن است اشکالاتی بروزکند. آنها گمان می کنند که حتما باید تا آوریل ناوهای مخصوص پیاده کردن نیرو را که درعملیات «اورلرد» ازآنها استفاده خواهد شد، داشته باشیم.

چرچیل مخالفت کرد:

- من هیچ اشکالی نمی بینم. لیکن ما هنوزهیچ پیشنهادی به ترکیه نکرده ایم و من نمی دانم آیا اینونو آنرا قبول خواهد کرد یا خیر. او قراراست به قاهره برود و درآنجا با اوضاع آشنا شود. من می توانم به ترکها 20 واحد نیروی هوایی بدهم، هیچ نیروی دیگری به آنها نخواهم داد. گذشته از این، بنظرم احتیاج به نیرویی نداشته باشند. اما ریشه مسئله اینجاست که مطمئن نیستم اینونو به قاهره برود.

استالین با لحن استهزاء آمیز پرسید:

- نکند بیمارشود؟

چرچیل فورا حرف استالین را ادامه داد:

- کاملا امکان دارد. اگراینونو موافقت نکند برای دیداربا من و رئیس جمهور به قاهره برود در این صورت من حاضرم با یک رزمناو نزد او بروم. اینونو به آنجا می رود. من دورنمای ناگواری را برای او ترسیم می کنم که ترکها اگرموافقت نکنند وارد جنگ شوند آنرا در پیش خواهند داشت و بر عکس، نتایج صحبتهای خود با اینونو را ابلاغ می کنم.

چند روز پس از اتمام کنفرانس تهران، عصمت اینونو به قاهره پروازکرد. 4- 6 دسامبر در آنجا مذاکراتی بین او و چرچیل و روزولت صورت گرفت. این دیدارهیچ نتیجه ای نداد.

تنها درماه اوت سال 1944 یعنی 2 ماه پس ازافتتاح جبهه دوم در شمال فرانسه، دولت ترکیه قطع روابط دیپلماتیک و اقتصادی با آلمان را اعلام نمود، 23 ماه فوریه سال 1945، بالاخره، ترکیه به آلمان و ژاپن اعلام جنگ کرد. تا آن زمان ارتش شوروی بلغارستان و رومانی را آزاد و به ارتش رهائی بخش یوگسلاوی کمک کرد کشورشان را از وجود فاشیست ها پاک کند. جبهه به فاصله 1000 کیلومتری از مرزهای ترکیه دورشد. ارتش ترکیه درصحنه اروپا هیچ مرز مشترکی با دشمن نداشت، تا چه رسد به ژاپن که نسبت به آلمان از ترکیه بسیار دورتر قرارداشت.

 

 

بخش های گذشته - ( توصیه می کنیم اگر بخش های گذشته را نخوانده اید در تکمیل بخش  ششم آنها را هم بخوانید).

1-

 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2015/mey/504/tehran.html

 

2- 

http://www.rahetudeh.com/rahetude/2015/mey/505/tehran.html

 

3-

 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2015/mey/506/tehran.html

 

 4-

 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2015/juan/507/confranc.html

5-

 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2015/juan/508/tehran.html

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده 510 - 11 تیرماه 1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت