راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله راه توده 496

ممنوع التصویر کردن خاتمی

یعنی شکست خفت بار "قدرت یگانه"

 

 

چهارشنبه گذشته در شرایطی که قوه قضائیه محمد خاتمی را ممنوع التصویر اعلام کرده بود، مراسم ختم خواهر وی در مسجد شهرک غرب تهران برگزار شد. در این مراسم علاوه بر جهانگیری معاون اول رئیس جمهور و شماری از وزرا و کارگزاران دولتی، بسیاری از زندانیان کودتای 88 و مغضوبان حکومتی و شخصیت های سیاسی طرفدار تحولات مانند آیت الله موسوی خوئینی ها، عبدالله نوری، موسوی لاری، علی یونسی، جعفر توفیقی، محمد دادکان، بهزاد نبوی، غلامحسین کرباسچی، مرتضی الویری، عرب سرخی، ابوالفضل قدیانی، محمد سلامتی، علی و یاسر خمینی همراه با صدها تن دیگر از کارگزاران دولتی و هواداران اصلاحات و تحولات حضور داشتند. بنا بر عکس ها و فیلم هایی که بر روی شبکه های اجتماعی و از جمله یوتیوب منتشر شد، در حاشیه این مراسم شعارهای "یا حسین، میرحسین" نیز سر داده شد. فردای آن روز خبر داده شد که وبسایت جماران که اخبار مربوط به سید حسن خمینی، نوه آیت الله خمینی و وارث معنوی وی را منتشر می کند، به دلیل انتشار عکس هایی از محمد خاتمی فیلتر شده است.  

آقای خامنه ای زمانی درباره دلیل پشتیبانی خود از احمدی نژاد، علیرغم همه کم محلی و بی احترامی که احمدی نژاد نسبت به او روا می داشت، گفته بود که در زمان محمد خاتمی می خواستند حاکمیت دوگانه درست کنند ولی "در دولت نهم و دهم- از وقتی که آقای احمدی‏نژاد آمده- بحث حاکمیت دوگانه نیست؛ حاکمیت یگانه است؛ یعنی دولت و رهبری و تشکیلات در امتداد یک خط قرار دارند؛ این را من جازماً و قاطعاً به شما عرض میکنم." (سخنرانی در جمع مدرسین قم - آبان 1389). آقای خامنه‌ای در زمان ریاست جمهوری هم مدعی حاکمیت دوگانه بود و شکوه داشت که قدرت دست نخست وزیر میر حسین موسوی است. بعدا زمان هاشمی نیز معلوم شد که حاکمیت دوگانه است و مرکز اصلی قدرت نه علی خامنه ای که هاشمی رفسنجانی است. دوران ریاست جمهوری خاتمی را هم که رسما دوران حاکمیت دوگانه نامید، اکنون هم گفته می شود که همه اختلاس ها و دزدی ها و فاجعه دوران احمدی نژاد ربطی به اقای خامنه ای ندارد، چون حاکمیت دست او نبوده است. امروز و در دوران حسن روحانی هم معلوم شده که حاکمیت همچنان دوگانه است و شکاف نه تنها پر نشده که عمیق تر هم شده است.

آنچه آقای خامنه ای حاکمیت دوگانه نام می گذارد درست است و در واقع کار از حاکمیت دوگانه هم گذشته و دره ای عمیق سراسر جامعه ایران و حکومت را از هم جدا کرده است. اما ریشه این دوگانگی برخلاف تصور یا ادعای آقای خامنه ای در شخصیت این یا آن فرد یا اندیشه های این یا آن گروه سیاسی و اجتماعی نیست. ریشه دوگانگی در شکاف میان مردم و خواست ها و منافع آنان از یکسو و قدرت غیرپاسخگو و منافع آن از سوی دیگر است که در مستقیم ترین حالت خود در صحنه سیاسی بصورت شکاف میان نهادهای انتخابی و انتصابی بازتاب پیدا می کند. در حالیکه نهادهای انتخابی، و بویژه رئیس جمهور، برآمده از رای مردم و بنوعی بازتاب دهنده خواست آنها و ناگزیر از همراهی و پاسخگویی و در نظر گرفتن مطالبات آنها هستند، آقای خامنه ای و نهادهای انتصابی خود را نه متکی به مردم که متکی به نهادهای نظامی و قدرت های اقتصادی کرده اند. بدینسان پیوندی میان بیت رهبری و قدرت های نظامی و اقتصادی شکل گرفته که برای حفظ قدرت و منافع خود در برابر خواست و رای مردم می ایستد و جلوی یگانه شدن حاکمیت برآمده از رای مردم را می گیرد. برخلاف ادعای آقای خامنه ای، این محمد خاتمی نبود که حاکمیت را دوگانه کرده بود، این خود وی و بیت رهبری و نهادهای انتصابی و فرماندهان نظامی و قدرت های اقتصادی بودند که با تن ندادن و تسلیم نشدن به خواست و رای مردم حاکمیت را دوگانه می کردند.

بحث و نبردی که در جامعه جریان داشته و دارد نه بر سر واقعیت دوگانگی حاکمیت، بلکه بر سر چگونگی یگانه شدن آن است و یگانه شدن در کدام جهت؛ یگانه شدن حاکمیت بر مبنای خواست و رای مردم، یا  یگانه شدن آن بر مبنای منافع قدرت های نظامی و اقتصادی؟ دربرابر مردمی که در انتخابات 88 کوشیدند با رای به میرحسین موسوی حاکمیت را یکپارچه کنند، دستگاه قدرت با کودتا پاسخ داد و احمدی نژاد را تحمیل کرد ولی حاکمیت بسود آن یگانه نشد. سرنوشت محمود احمدی نژاد، حصر موسوی و کروبی، انتخاب حسن روحانی، موقعیت تازه هاشمی رفسنجانی و بالاخره محبوبیت محمد خاتمی ... همه و همه شکست خفت بار برنامه یگانه کردن حاکمیت بسود دستگاه قدرت را نشان داد. آیا می خواهند این تجربه را یک بار دیگر تکرار کنند؟ و در اینصورت با چه ابزارها و چه وسایلی؟ دستگاه قدرت خود خیلی خوب می داند که ظرفیت رویارویی با یک جنبش سبز دیگر را ندارد، که اگر داشت تسلیم رای مردم به حسن روحانی نمی شد. چنانکه ممنوع التصویر کردن محمد خاتمی بیشتر نماد ضعف است، نه قدرت؛ همانگونه که ادامه حصر موسوی و کروبی نشانه درماندگی است، نه اقتدار.

بیت رهبری و کانون قدرت اقتصادی و نظامی و سیاسی نشان داده که ناتوان از یکپارچه کردن حاکمیت است چرا که منافع این کانون روزبروز بیشتر در برابر منافع مردم قرار می گیرد. هر نهاد و هر شخص به همان اندازه که از این کانون دورتر است بیشتر مورد نظر و محبوب مردم است و برعکس هر قدر نزدیک تر است بیشتر مورد نفرت مردم است. این چیزی نیست که خود مراکز قدرت هم آن را ندانند. بیاد بیآوریم که محمود احمدی نژاد برای پیروزی بر هاشمی رفسنجانی در دور دوم انتخابات سال 1384 او را نماینده قدرت معرفی می کرد. همانطور که برعکس علی مطهری بدرستی ممنوع التصویر شدن خاتمی را بسود او و موجب افزایش محبوبیت او می داند. این یعنی کانون اصلی قدرت در ایران، همان ها که کنترل قوه قضائیه و نیروهای نظامی و انتظامی و بنیادهای بزرگ اقتصادی را در اختیار دارند مورد نفرت عمیق مردم ایران هستند، همان ها که بنام مردم ایران چک بی محل می کشند و برای دولت و ملت تکلیف تعیین می کنند.

در شرایطی که چنین دوگانگی و شکاف عمیقی میان قدرت و مردم بوجود آمده و حاکمیت را بیش از همیشه دوگانه کرده است، کشور ما به سمت برگزاری دو انتخابات مهم خبرگان و مجلس پیش می رود. در این شرایط مردم با اعتماد به نفس بیشتر به تعیین تکلیف نهایی و یکپارچه کردن حاکمیت بسود خود می اندیشند و دستگاه قدرت و در مرکز آن سپاه  نظامیان به سد کردن راه مردم و حفظ حاکمیت دوگانه و اگر شد یگانه کردن آن از تنها راه باقی مانده یعنی کودتا. راهی که روزبروز اعتبار خود را بیشتر از دست می دهد، بویژه اگر مذاکرات اتمی به نتیجه ای ملموس برسد و اوضاع در داخل ایران با اقلیت های مذهبی و ملی و در منطقه با همسایگان ما رو به بهبود و تفاهم گذارد.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده  496  -  14 اسفند 1393

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت