راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

امریکا همچنان

در خیال کودتا

در امریکای لاتین

اومانیته- ترجمه آذرنگ

 

موریس لوموئن، روزنامه نگار، نویسنده و کارشناس مسائل امریکای لاتین و درعین حال سردبیر ماهنامه لوموند دیپلماتیک است. وی که مسائل امریکای لاتین را بمدت 40 سال مورد بررسی قرار داد، اخیراً کتابی بنام "کودکان پنهان ژنرال پینوشه" (دیکتاتور شیلی بین سالهای 1970ــ1980) منتشر کرده است. این نوشته خلاصه ای از  مصاحبه روزنامه اومانیته با وی است:

 

سئوال - چگونه ایالات متحده آمریکا کودتا صادر میکند و شما چرا این موضوع را برای نوشتن کتاب انتخاب کردید؟

پاسخ: کتاب کودکان پنهان ژنرال پینوشه جبران ناگفته هایی از دوران دیکتاتوری ژنرال پینوشه بین سالهای 1970ــ 1980است که  به فراموشی سپرده شده است. مسائلی که تاکنون برای مردم پنهان است. واقعیات برای نسل جوان که آن دوره را تجربه نکرده هنوز پنهان است و جا دارد حالا که دمکراسی بصورتی پایدار تقریبا در اکثر کشورهای امریکای لاتین استقرار یافته این نکات بازگو شود.

تاریخ معاصر امریکای لاتین نشان میدهد که هر گاه موجی از رهبران چپ قدرت را در کشورهای امریکای لاتین بدست گرفته‌اند کودتا و تلاش برای بی ثباتی در کشورهای امریکای لاتین از جمله ونزوئلا در سال 2002 و هائیتی در سال 2004 ، بولیوی در سال 2008 ، هندوراس در سال 2009 ، اکوادور در سال 2010 و پاراگوئه در سال 2012 تکرار شده است. نباید فراموش کرد که سه رئیس جمهور منتخب مردم در هائیتی، در هندوراس و در پاراگوئه با کودتای ایالات متحده  سرنگون شدند.

 سئوال - نسل امروز امریکای لاتین از این مسائل با خبرند؟

 پاسخ: بنظر من نه تنها نسل جوان بی خبراست بلکه نسل قبلی هم بتدریج این فاجعه را فراموش کرده است. به این دلیل که ایالات متحده و متحدان محلی آن از روش ها و شیوه های پیچیده‌تر از گذشته برای سرنگونی رهبران چپ و بی ثباتی در کشورهای امریکای لاتین و جهان تلاش می کند. روشهایی که خونریزی کمتر و ظاهرآشکارتری داشته باشد. گرچه اهداف مانند گذشته است. اینجا است که باید مردم را با تکنیک ها وروش های جدید امریکا و کودتاچیان تحت حمایت آن آشنا کرد.

 

سئوال – آیا کتاب شما علیه بی علاقگی برخی رسانه های اروپائی از جمله فرانسوی برای افشای سیاست های جدید ایالات متحده در کشورهای امریکای لاتین است؟

 

پاسخ: با اصطلاح بی علاقگی موافق نیستم. من معتقد به همدستی رسانه ها برای بی خبر نگاه داشتن مردم و مقابله با دشمن مشترک یعنی "چپ" در کشورهای امریکای لاتین است. به همین اصطلاح "پوپولیسم" را به جای انقلابی، به جای چپ و به جای سوسیالیسم و مارکسیسم در امریکای لاتین استفاده می کنند و مرتب هم تکرار می کنند. توجه کنید برای مثال همین حوادث کودتائی اخیر در ونزوئلا را دنبال کنید تا ببینید چگونه با دروغگویی واقعیات را واژگونه برای مردم جلوه می دهند. هیچ اشاره ای به تلاش امریکا برای کودتا علیه دولت کنونی ونزوئلا نمی کنند و همان جنگ تبلیغاتی که با هوگو چاوز داشتند را حالا هم ادامه میدهند و راستگرایان داخلی را بزرگ و قدرتمند جلوه می دهند و از هیچ کمکی هم به آنها دریغ ندارند. گویا آنها معصوم و خوبند و در مقابل دولتی  سرکوبگر و  خودکامه مظلوم واقع شده اند.

 

سئوال - چگونه می توانید بی تفاوتی دولتهای اروپائی در مورد سیاست کودتاگرانه ایالات متحده در امیریکای لاتین در مقابله با رهبران چپ در قدرت را توضیح دهید؟

 

پاسخ: دولت های نئولیبرال اروپا با امریکا برای فشار اقتصادی به ونزوئلا همکاری می کنند. این یک نمونه است. تحت همین فشار کمبود مواد غذائی در کشور بوجود می آید و مردم مقابل فروشگاه ها صف می بندند. آنوقت رسانه ها وظیفه خود را شروع می کنند. نشان دادن این صف ها و این تبلیغ که این صف ها نتیجه حاکمیت چپ است و از این طریق کمک می کنند به فشارهای اقتصادی امریکا برای سرنگونی این دولت ها. این  کپی دقیق سیاست ایالات متحده در اوایل دهه 1960 در کوبا است. واشنگتن همان سیاست خود را به گونه ای دیگر دنبال می کند. آنها معتقدند که ابتدا باید مردم را از دولت سرخورده کرد، نارضائی را تشدید کرد و در صورت امکان گرسنگی را به مردم تحمیل کرد تا زمینه سرنگونی دولت و روی کار آمدن دولت دست نشانده خودشان فراهم شود. روشی که سالهای 1970 در برابر دولت آلنده در شیلی به کار گرفته شد .

 

سئوال. مردم امریکای لاتین قادرند دربرابرخرابکاریهای کودتائی مقاومت کنند؟

 

پاسخ: خوانندگانی که با مسائل امریکای لاتین آشنائی ندارند مجبور نیستند این حقایقی را که من میگویم باور کنند . من میگویم تا زمانی که سرمقاله نویسان ظاهرا بی‌طرف، حقایق را واژگونه جلوه میدهند کار دشوار است. شما حتی در خود فرانسه هم شاهدید که جبهه چپ فرانسه را با جبهه ملی راستگرای افراطی همردیف قرار میدهند. فرمول های دیکته شده به سرمقاله نویسان رسانه ها، در مورد چاوز و مدورا در ونزوئلا و کریستینا کیرشنر در آرژانتین، رافائل کوریا در اکوادور ، اوومورالس در بولیوی نیز همین است. آنها افکار عمومی را مسموم می کنند، درعین حال که روز به روز بیشتر مشخص می شود که مردم حقایق دگرگون شده را باور نمی کنند. بعنوان مثال با وجود حملات پی در پی رسانه ها که از طرف گروه های اقتصادی با قدرت تأمین مالی و کنترل می‌شوند نیروهای چپ در امریکای لاتین بطور مؤثر پایداری و مقاومت کرده اند. طی چند ده سال مردم امریکای لاتین دیگر به ماهیت و اهداف این رسانه ها پی برده اند.

 

سئوال -  در اروپا مانند امریکای لاتین برای چند دهه دمکراسی تحت تأثیر بازار قرار داشت آیا میتوان امیدوار بود که روزی یک نیروی چپ با نفوذ بطور دمکراتیک در اروپا به قدرت برسد؟

 

پاسخ: رسانه ها می گویند در فرانسه نیروهای راست و نیروهای چپ و نیروهای چپ افراطی وجود دارد. این یک شگرد تبلیغاتی است. بهتر است نیروها را بنام خودشان معرفی کنیم. در فرانسه نیروهای راست و نیروهای چپ سوسیالیست و نیروهای چپ انقلابی وجود دارد. اگرتحولات در  اروپا را با امریکای لاتین مقایسه کنیم متوجه می‌شویم که مدت پانزده سال است که اکثر کشورهای امریکای لاتین راه خود را انتخاب کرده اند ونیروهای چپ موفق شده اند از راه دمکراتیک قدرت را بدست گیرند. چرا نباید در اروپا هم منتظر چنین روندی بود؟

 

http://www.humanite.fr/maurice-lemoine-les-etats-unis-la-fabrique-de-coups-detat-en-amerique-latine-573551

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده 503 - 17 اردیبهشت 1394

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت