راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

حرف های توخالی رهبر

برای مذاکره

با امریکا

باید به آن

اعتماد کرد؟

 

 

 

آقای خامنه ای در ادامه سخنرانی ها و دخالت های زنجیره ای اش در ریز و کلان امور کشور این هفته نیز گفت :

"چندین سال است موضوع بی اعتمادی به امریکایی ها را تکرار می کنیم اما برخی (منظور روحانی و وزارت خارجه است) سختشان بود این واقعیت را قبول کنند... آنها (امریکایی ها) می گویند بیایید در مسائل منطقه هم مذاکره کنیم، اما تجربه برجام به ما می گوید این کار سمّی مهلک است و در هیچ مسئله ای نمی توان به حرفهای امریکایی ها اعتماد کرد".

آقای خامنه ای از "بی اعتمادی" به امریکا سخن می گوید که به گفته وی نشان می دهد مذاکره با امریکا بی نتیجه است. بی اعتمادی چه ربطی به مذاکره دارد؟ مگر هرکس با کسی مذاکره کرد باید به او اعتماد کند؟ اتفاقا مذاکره بین کسانی انجام می شود که به هم اعتماد ندارند. اگر اعتماد وجود داشت که این همه مذاکرات نفس گیر میان ایران و ۵+۱ لازم نمی شد. تازه مگر اهداف امریکا با اهداف آلمان یا فرانسه یا انگلستان خیلی تفاوت دارد؟ مذاکره با آنها یعنی به آنها اعتماد داریم؟

در جهان نیز مگر کوبا که امروز با امریکا مذاکره می کند یا شوروی و چین که با امریکا مذاکره می کردند به آن اعتماد داشتند؟ فرق ما با شوروی و چین در این نیست که آنها به امریکا اعتماد داشتند و ما نداریم. تفاوت در آن است که شوروی چهل سال پس از انقلاب خود در حالی که دو جنگ ویرانگر بدان تحمیل شده بود اسپوتنیک و چند سال بعد انسان به فضا فرستاد و چین چهل سال پس از انقلابش هفتمین صادرکننده و امروز اولین صادرکننده جهان است و ما چهل سال پس از انقلابمان که نزدیک به سی سال آن در رهبری آقای خامنه ای بوده است وضعمان طوری است که خوراک مردم خود را هم نمی توانیم تهیه کنیم و اگر امریکا تحریممان کند زندگی مان فلج می شود. بگذریم از اینکه شوروی چهل سال پس از انقلابش کار برای همه، بهداشت، مسکن، ورزش، هنر و فرهنگ رایگان و برای همه را تامین کرد و ما پس از چهل سال از نظر کار و بهداشت و ورزش و سرمایه گذاری فرهنگی در کجاییم.

اگر آقای خامنه ای می گفت آنها با امریکا مذاکره می کردند از موضع دو قدرت برابر بود و ما مذاکره می کنیم از موضع کشوری که تمام زندگی آن به صادرات نفت و واردات وابسته است، سخن درستی گفته بود ولی بلافاصله این پرسش پیش می آمد که مسئول این وضع و مصیبت اقتصادی کنونی ایران کیست؟ اینکه امروز ما از موضع ضعف وارد مذاکره با امریکا شدیم به گردن چه کسانی است؟ آقای خامنه ای می گوید: دولت موسوی. به گفته ایشان "اگر با پرهیز از ادامه اشتباه اوایل انقلاب مبنی بر دولتی شدن همه مسائل، مردم را حقیقتاً وارد فعالیت های اقتصادی می کردیم دشمن می توانست با تحریم نفتی و تحریم دستگاههای دولتی، این آسیب ها را وارد آورد؟"

سی سال رهبری ایشان مسئول وضع کنونی نیست، پنج سال دولت موسوی موجد آن است؟ آن هم چند سالی که مردم اتفاقا از آن به لحاظ اقتصادی و پاکدستی مدیران خاطره خوبی دارند تا جایی که موسوی به اتکای همان سابقه در انتخابات ۸۸ پیروز شد. ارتباط دادن از هم گسیختگی کنونی اقتصاد ایران به دولت موسوی مانند آن است که شاه سابق مشکلات سال ۵۷ را به سیاست اقتصاد بدون نفت ۲۵ سال قبل از آن، به زمان مصدق نسبت می داد! مسئول آتش زدن و اختلاس کردن و بالا کشیدن هفتصد میلیارد دلار در آمد نفتی ایران در هشت ساله احمدی نژاد هم دولت موسوی بود؟ اتفاقا دولتی که بیش از همه به "منویات مقام معظم ملوکانه" توجه کرد و مردم را وارد فعالیت اقتصادی کرد دولت احمدی نژاد بود بنحوی که اکنون دست سپاه و بیت رهبری در جیب همه مردم رفته و اقتصاد و معیشت و قطع این دست به دغدغه نخست دولت و مردم تبدیل شده است.

برای مذاکره با امریکا هیچ نیازی به اعتماد نیست. هدف از مذاکرات هم اصلا اعتماد سازی نیست. هدف از مذاکره ایجاد شرایطی است که ایران و مردم ایران بتوانند فشارها و بهانه جویی ها و موانع بين المللی را که بر سر راه پیشرفت ایران قرار دارد از سر راه بردارند. یکی از شرایط موفقیت ایران در این عرصه از سر راه برداشتن موانع داخلی و عقب نشینی سپاه و بیت رهبری از دخالت در همه امور اقتصادی و سیاسی و مقابله با دولت روحانی و شخصیت ها و دولت های منتخب مردم است. یعنی تغییر مشی و سیاست خود ایشان که هرکجا کم می آورد در پوست منتقد و اپوزیسیون فرو می رود!

 

به تلگرام راه توده بپیوندید:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                      راه توده شماره 562 - 14 مرداد ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت