راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله راه توده 556

فرصت ها یکی پس از دیگر

از کف حکومت و ملت ایران می رود

 

 

درباره سقوط دولت ساسانیان معمولا چنین ادعا می شود که در یک لحظه انحطاط و هرج و مرج داخلی، اعراب یک باره به ایران هجوم اوردن و آن را تسخیر کردند. اما واقعیت بسیار دردناک تر و پیچیده تر از این است.

اولین حملات اعراب از سال 12 هجری یعنی 633 میلادی آغاز شد که در حیره در مرکز عراق کنونی به پیروزی انجامید. پس از آن در مدت یک سال نزدیک ده نبرد دیگر میان ایران و اعراب در گرفت تا سرانجام در نبرد الحسر در نزدیکی بصره سپاه ایران بر اعراب پیروز شد و تقریبا همه متصرفات پیشین اعراب را باز پس گرفت.

اما اشراف و سرداران ایرانی که در جنگ و رقابت بودند نه تنها از این پیروزی بهره ای نگرفتند بلکه به درگیری با خود مشغول شدند. حملات اعراب از نو آغاز شد تا در نبرد قادسیه در سال 635 میلادی یا 14 هجری شکست سختی به سپاهیان ایران دادند. این زمانی بود که هنوز عمر از وحشت انتقام ایرانیان می گفت کاش دیوار آتشی بین ما و ایران بود که دیگر با هم رابطه ای نداشتیم. اما حکام و اشراف ایرانی که از پیروزی بهره ای نگرفته بودند از شکست هم درس نگرفتند و همچنان در سودای رقابت و زمین زدن همدیگر بودند. فقط در فاصله سال های 630 تا 632 میلادی بی اعتنا به یورش اعراب یازده پادشاه بر روی سر یکدیگر جانشین هم شدند. هفت سال پس از نبرد قادسیه در سال 642 ایران شکست سهمگین و قاطع دیگری در نبرد نهاوند متحمل شد. درگیری ها و رقابت های میان اشراف در این هفت سال و 12 سال بعد به یزدگرد سوم اجازه نداد که بتواند سپاهی برای مقابله گردآورد و خود سرانجام در 651 کشته شد.

بدینسان از آغاز حملات محدود اعراب تا اشغال نسبتا کامل ایران و پایان کار ساسانیان حدود 20 سال طول کشید. بیست سال فرصت طولانی که دربار و اشراف و زمامداران ایرانی در جنگ و رقابت و دشمنی با یکدیگر برباد دادند و هر یک به امید شکست دیگری و بی لیاقت معرفی کردن وی به سودای دستیابی به قدرت مطلق مانع از ایجاد یک جبهه واحد جنگی شدند.

مشابه این وضع درزمان جنگ های ایران و روسیه روی داد که رقبا و برادران عباس میرزا که به وی حسادت می روزیدند بیشتر طالب شکست او بودند تا یاری به پیروزی او که نتیجه اش شکست های سخت ایران و از دست دادن بخش های پرنعمت و حاصلخیز کشور شد.

وقتی امروز به اوضاع کشومان نگاه می کنیم می بینیم که با دوران سقوط ساسانیان و شکست های عباس میرزا تفاوت چندانی ندارد. در حالیکه فقر، رکود، بیکاری، مهاجرت، از هم گسیختگی اجتماعی و روانی جامعه را از درون، و درگیری در مرزها و منطقه و جهان، از بیرون کشور ما را تهدید می کند، جناح راست حکومتی فقط به زمین زدن دولت روحانی و بقول خودشان "یک دوره ای" کردن آن می اندیشند. گویی تمام مشکل ایران دولت روحانی است و اگر ناموفق و ناکام بماند همه چیز حل می شود.

جناح راست حکومتی که مدام "دشمن دشمن" می کند، در واقع نه از دشمن شناخت درستی دارد و نه از خطراتی که ایران را تهدید می کند. درک انها از "دشمن" چیزی شبیه درک اشراف ساسانی از اعراب است. دشمن برای این جناح یک دستاویز، یک بازیچه تبلیغاتی است برای کوبیدن دیگری، برای رسیدن به قدرت. نه حاصل یک درک و شناخت از وضعیت کنونی ایران و جهان. به همین دلیل است که با وجود این همه هیاهویی که درباره دشمن می کند در عمل جاده آن را صاف می کند.

اینکه مدام می گویند وزارت خارجه ما خوب مذاکره نکرد یا برجام دستاورد نداشت؛ نه اینکه خودشان مذاکره بلد باشند یا بهتر از برجام می توانستند امضا کنند. می خواهند بگویند این سردارهای دیپلماسی سردارهای خوبی نبودند اگر ما بودیم بهتر عمل می کردیم. همان تخیل و شادی ساده لوحانه ای که سرداران ساسانی از شکست و مرگ هرمزد و جابان و رستم فرخزاد در سر می پروراندند و مدعی بودند که اگر خود آنها در مقابل اعراب بودند چه ها که نمی کردند و بعد دیدیم که چه کردند.

سالهاست که کشور ما در یک منطقه خطرناک با دشواری های بزرگ داخلی و بیرونی دست و پنجه نرم می کند. مشکلاتی که ناشی از یک تصادف تاریخی بدشگون و برگزیدن یک رهبر ضعیف بعنوان جایگزین رهبر انقلاب 57 ، سرسختی جناح راست حکومتی است که اولی فقط به حفظ جایگاه خود و دومی فقط به افزایش قدرت و ثروت خود می اندیشد. از زمان برآمد دولت خاتمی تا به امروز حدود بیست سال می گذرد. تقریبا به اندازه همان دورانی که اشراف ساسانی امکان و فرصت بازسای را از ایران در برابر اعراب گرفتند. رهبر جمهوری اسلامی و جناح راست حکومتی نیز در این بیست سال همه فرصت ها را از ملت ما گرفتند. فرصت اصلاحات و دولت خاتمی، فرصت ریاست جمهوری موسوی، فرصت تحولات در قوه قضائیه، فرصت دگرگون کردن شورای نگهبان، فرصت تغییر در ترکیب مجمع تشخیص مصلحت، فرصت محدود کردن قدرت فرماندهان نظامی، فرصت پیش بینی یک گذار مسالمت امیز رهبری و ... اکنون هم در پندار قدرت مطلق می خواهند فرصت باقی مانده دولت روحانی را هم از ملت ما بگیرند.

ایران مانند هر کشور دیگر جهان دارای رقبا و دشمنان خارجی است. ولی هیچ دشمنی به ایران آن اندازه لطمه نزده که قدرت طلبی و کوربینی حکومتگران ایرانی به آن لطمه زده است. این درس تاریخ ما و زندگانی امروز مردم ماست. 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 5565 راه توده - 27 خرداد ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت